شعر در مورد جمال ، شعر در وصف جمال و زیبایی چهره یار و خوشگلی از حافظ - پارسی زی
شعر نو در مورد بی معرفتی ، شعر در مورد بی معرفتی دوستان

شعر نو در مورد بی معرفتی ، شعر در مورد بی معرفتی دوستان

شعر نو در مورد بی معرفتی شعر نو در مورد بی معرفتی ، شعر در مورد بی معرفتی دوستان همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

شعر درباره ی مبعث ، پیامبر و رسول اکرم + شعر حافظ درباره حضرت محمد

شعر درباره ی مبعث ، پیامبر و رسول اکرم + شعر حافظ درباره حضرت محمد

شعر درباره ی مبعث شعر درباره ی مبعث ، پیامبر و رسول اکرم + شعر حافظ درباره حضرت محمد همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

متن در مورد دوست داشتن خواهر ، و برادر + متن درباره نداشتن خواهر بد

متن در مورد دوست داشتن خواهر ، و برادر + متن درباره نداشتن خواهر بد

متن در مورد دوست داشتن خواهر متن در مورد دوست داشتن خواهر ، و برادر + متن درباره نداشتن خواهر بد همگی در سایت پارسی …

شعر در مورد جمال

شعر در مورد جمال ، شعر در وصف جمال و زیبایی چهره یار و خوشگلی از حافظ

شعر در مورد جمال ، شعر در وصف جمال و زیبایی چهره یار و خوشگلی از حافظ همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد جمال یار

بنگر ز صبا دامن گل چاک شده

بلبل ز جمال گل طربناک شده

در سایه گل نشین که بسیار این گل

در خاک فرو ریزد و ما خاک شده

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره جمال یار

نخواهم

از جمال عالم آشوبت

نقاب افتد

 که من دیوانه گردم بازو

خلقی در عذاب افتد

بیشتر بخوانید : شعر در مورد فوت پدر ، اشعاری در مورد مرگ و درگذشت پدر مهربان

شعر در مورد جمال

زهی بر جمال تو افشانده جان گل

ز روی تو بی‌رونق اندر جهان گل

ز وصف تو اندر چمن داستانی

 فرو خواند بلبل برافشاند جان گل

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد جمال زیبا

برخیز و بیا بتا برای دل ما

حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم

زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد حسن جمال

بی‌جمال تو، ای جهان افروز

چشم عشاق، تیره بیند روز

دل به ایوان عشق بار نیافت

تا به کلی ز خود نکرد بروز

بیشتر بخوانید : شعر در مورد رقص ، زندگی رقص عجیبی است و شعر رقصیدن از مولانا

شعر درباره جمال زیبا

گر سایه‌ی جمال تو افتد بر آفتاب

فایض شود ز پرتو او بی مر آفتاب

وآنگه ز روی صدق کند وز سر خشوع

پیش رخ تو سجده‌ی خدمت هر آفتاب

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره جمال

ماهی که نظیر خود ندارد به جمال

چون جامه ز تن برکشد آن مشکین خال

در سینه دلش ز نازکی بتوان دید

مانندهٔ سنگ خاره در آب زلال

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد جمال یار

جلوه ای از جمال خداییم

پس چرا از کمالش جداییم؟

قلبمهامان شده سنگ خارا

خار کوهیم و گل خار صحرا

بیشتر بخوانید : شعر در مورد رودخانه ، اشعار کوتاه و عاشقانه و کودکانه در مورد گذر از رودخانه

شعر درباره جمال یار

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت

کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را

فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب

چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است

به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد جمال

جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب

که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ

سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد جمال زیبا

خیال روی تو در هر طریق همره ماست

نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست

به رغم مدعیانی که منع عشق کنند

جمال چهره تو حجت موجه ماست

ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید

هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست

بیشتر بخوانید : شعر در مورد روزگار ، بد و نامرد و کودکی و قدیم و سخت و تلخ

شعر در مورد حسن جمال

آن پیک نامور که رسید از دیار دوست

آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست

خوش می‌دهد نشان جلال و جمال یار

خوش می‌کند حکایت عز و وقار دوست

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره جمال زیبا

جمله به ماه عاشق وُ ماه اسیر عشق تو

ناله کنان ز دردِ تو، لابه کنان که ای خدا

سجده کنند مهر و مَه پیش رخِ چو آتشت

چونکه کند جمال تو با مه و مهر ماجرا

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره جمال

دیدم جمال رویت دل از تنم جدا گشت

پرواز کرد به سویت با عشق آشنا گشت

همچون پرنده ای که رسته ست زبندصیاد

خوشحال وشادوخندان از بند تن رها گشت

بیشتر بخوانید : شعر در مورد رفاقت ، و دوستی و رفیق خوب و بد و نامرد

شعر در مورد جمال یار

ای حسن تو بی‌پایان، آخر چه جمال است این؟

در وصف توام حیران، آخر چه کمال است این؟

رویت چو شود پیدا ابدال شود شیدا

ای حسن رخت زیبا، آخر چه جمال است این؟

شعر در مورد جمال ، شعر در وصف جمال و زیبایی چهره یار و خوشگلی از حافظ

سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش

مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش

گه می‌فتد از این سو گه می‌فتد از آن سو

آن کس که مست گردد خود این بود نشانش

شعر در مورد جمال یار

چشمش بلای مستان ما را از او مترسان

من مستم و نترسم از چوب شحنگانش

ای عشق الله الله سرمست شد شهنشاه

برجه بگیر زلفش درکش در این میانش

شعر در مورد جمال

اندیشه‌ای که آید در دل ز یار گوید

جان بر سرش فشانم پر زر کنم دهانش

آن روی گلستانش وان بلبل بیانش

وان شیوه‌هاش یا رب تا با کیست آنش

شعر در مورد یار

این صورتش بهانه‌ست او نور آسمانست

بگذر ز نقش و صورت جانش خوشست جانش

دی را بهار بخشد شب را نهار بخشد

پس این جهان مرده زنده‌ست از آن جهانش

شعر جمال یار

باید تو را همیشه به دقت نگاه کرد

یعنی نه سرسری، سر فرصت نگاه کرد

خاتون! بگو که حضرت خالق خودش تو را

وقتی که آفرید چه مدت نگاه کرد

آخرین بروز رسانی در : سه شنبه 10 اسفند 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.