شعر در مورد سه شنبه ، متن زیبا و شعر عاشقانه روز سه شنبه کودکانه + متن سه شنبه - پارسی زی
شعر در مورد پدر و دختر ؛ عاشقانه های دختر برای پدر و شعر دلتنگی دختر برای پدر

شعر در مورد پدر و دختر ؛ عاشقانه های دختر برای پدر و شعر دلتنگی دختر برای پدر

شعر در مورد پدر و دختر شعر در مورد پدر و دختر ؛ عاشقانه های دختر برای پدر و شعر دلتنگی دختر برای پدر همگی …

پیام تسلیت درگذشت مادر ، پیام تسلیت به دوست صمیمی برای فوت مادر

پیام تسلیت درگذشت مادر ، پیام تسلیت به دوست صمیمی برای فوت مادر

پیام تسلیت درگذشت مادر پیام تسلیت درگذشت مادر ، پیام تسلیت به دوست صمیمی برای فوت مادر همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …

پیام های تولدم مبارک ، زیبا و عاشقانه رفیق و عشقم + متن کوتاه تولدم مبارک

پیام های تولدم مبارک ، زیبا و عاشقانه رفیق و عشقم + متن کوتاه تولدم مبارک

پیام های تولدم مبارک پیام های تولدم مبارک ، زیبا و عاشقانه رفیق و عشقم + متن کوتاه تولدم مبارک همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …

شعر در مورد سه شنبه

شعر در مورد سه شنبه ، متن زیبا و شعر عاشقانه روز سه شنبه کودکانه + متن سه شنبه

شعر در مورد سه شنبه ، متن زیبا و شعر عاشقانه روز سه شنبه کودکانه + متن سه شنبه همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد سه شنبه

دوباره سه‌شنبه‌های مان مهدوی است

دل راهی و کفش پای‌مان مهدوی است

هشتگ بزنید جمکران تنها نیست

ایران وطن و سرای‌مان مهدوی است

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد سه شنبه های مهدوی

سه شنبه – ساعت شش آسمان تاریک روشن بود

زنی از کوچه رد می شد که در او طرحی از من بود

خیابان ، دوربین و یک سکانس ساده از رفتن

معما طرح در یک گوشه از پیراهن زن بود:

« سه شنبه – ساعت سه دخترک کولی و فال و خط

و در دست کرختش رد خط های مطنطن بود»

حماقت گوشه ای کز کرده بود و فاجعه می ریخت

به روی گام های زن که حالا فکر رفتن بود

خودش را می کشید از پله های شب زده بالا

سوالی گوشه ای آماده فریاد کردن بود

بیشتر بخوانید : شعر در مورد دیوانگی ، شعر کوتاه و دوبیتی در مورد عاقل و دیوانه + دیوانه منم

شعر در مورد سه شنبه ها

عزیزم یادت می یاد سه شنبه ها

پا به پای هم می رفتیم تا کجا؟

کوچه های خلوتو یادت می یاد

اون همه صداقتو یادت می یاد؟

عزیزم یادت می یاد که گریه هات

چه جوری آتیش به جون من می زد

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد روز سه شنبه

من

در غروب آخرین سه شنبه سال

برای گردگیری افکارم

آتش افروخته ام …

⇔⇔⇔⇔

شعر قیصر در مورد سه شنبه

سه شنبه. ساعت سیزده. مکان: شیراز

عبور عقربه های مضطرب ، بی ساز

صدای شُرشُرِ باران هنوز می آید

که همصداست به آهنگ “ای الهه ناز”

بیشتر بخوانید : شعر در مورد تنفر ، شعر کوتاه درباره تنفر و جدایی و کینه + شعر تنفر از دیگران

شعر درباره سه شنبه

از سه شنبه بازار با در شادمانی به آ پارتمان آمدند

چای گرم مهربانی نو شیدند

با دل عاشق شنزار عقیده نشستند

لطف غنچه های دلربای صحبت شکفت

شام در آوای کو کو با نان سپری شد

سالاد دلگشا هم خوردیم

ماست یکرنگی هم بود

زیر ریزش ترانه ی لامپ درخشیدیم

باغ کوچک میوه روان بود

پسرم به روشنی در مشق می لغزید

همسرم در باغ پارچه خیاطی می اندیشید

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره روز سه شنبه

غنچه های غزل یکی بعد از دیگری

در باغ ستاره می رویند

شاعرانی نوشکفته و اندیشه ورز

تشنه و عاشق

محفل ادبی غروب شادمان سه شنبه ها

محفلی شیرین و زیباست

گرم و گیرا

محفلی ساده و خودمانی

زمستان آنرا

در قلب خویش یادداشت می کند

در قلب خنک دی

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد سه شنبه

نمیشد بهت بگم دوسِت دارم

تا می خواستم زبونم بند می اومد

کوچه های خلوتو قدم زدن

توی هفته های تلخ و بی صدا

حالا روزا همه شون سه شنبه ان

لعنت خدا به این سه شنبه ها

توی هفته های بی نام و نشون

روز دیوونگی ها سه شنبه بود

با خودم می گفتم ای کاش ای کاش

همه روزای خدا سه شنبه بود.

بیشتر بخوانید : شعر در مورد تسلیت مادر ، شعر چهلم در مدح مادر و در سوگ و غم مادر شهید

شعر در مورد سه شنبه های مهدوی

بهترین لحظه ها

روزها

سالها را

با تمام جوانی

روی این پله های بلند و قدیمی

زیر پا می گذارم

بین بیداری و خواب

رو به روی تو

در لحظه ی بی کران می نشینم…

راستی باز هم می توانم

بار دیگر از این پله ها

خسته

بالا بیایم

تا تو را لحظه ای بی تعارف

روی آن صندلی های چوبی

با همان خنده ی بی تکلف ببینم؟

بهترین لحظه ها…

لحظه هایی که در حلقه ی کوچک ما

قصه از هر که و هر کجای زمین و زمان بود

قصه ی عاشقان بود

راستی روزهای سه شنبه

پایتخت جهان بود!

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد سه شنبه ها

دوباره سه‌شنبه‌های مان مهدوی است

شیرینی لحظه‌های مان مهدوی است

ذکر صلوات و عشق تقدیم شما

موسیقی نغمه‌های مان مهدوی است

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد روز سه شنبه

سه شنبه سپید

و بلورها

سر بر خاک میگذارند

و به فصل من شهادت میدهند…

بیشتر بخوانید : شعر در مورد عیسی مسیح ، شعر درباره ولادت حضرت مسیح و مسجد و کلیسا

شعر قیصر در مورد سه شنبه

بچه که بودم

 تنها ترس ساده ام این بود

 که سه شنبه شب آخر سال

 باران بیاید

 بچه که بودم

 آسمان آرزو آبی

و کوچه ی کوتاه مان

 پر از عبور

چتر و چلچراغ و چلچله بود

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره سه شنبه

سه شنبه؛

چرا تلخ و بی حوصله؟

سه شنبه؛

چرا این همه فاصله؟

سه شنبه؛

چه سنگین! چه سرسخت،

فرسخ به فرسخ!

سه شنبه

خدا کوه را آفرید!

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره روز سه شنبه

سه شنبه ها را همیشه دوست داشته ام ،

برایم روز دلنشینی است

سبک است نمی دانم

چرا شاید چون مدتی سه شنبه ها انجمن شعر می رفتم،

شاید چون مدتی زیاد سینما می رفتم

( سینما سه شنبه ها نیم بهاست)

و اینگونه سه شنبه آمیخته می شد

با عطر قرارهای دوستانه

شاید چون بعدش چهارشنبه است

و بعد تعطیلات آخر هفته…

بیشتر بخوانید : شعر در مورد غرور ، مرد و عشق و زنانه و خودستایی و مغرور بودن از حافظ و مولانا

شعر در مورد سه شنبه

دوباره سه‌شنبه‌های مان مهدوی است

تصویر آینه‌های مان مهدوی است

ذکر صلوات و عشق تقدیم شما

او راوی قصه‌های مان مهدوی است

شعر در مورد سه شنبه ، متن زیبا و شعر عاشقانه روز سه شنبه کودکانه + متن سه شنبه

هفته ای می رود

از عمر و به ده روز کشید

کز گلستان صفا

بوی وفایی ندمید

.

دو هفته می گذرد

کان مه دوهفته ندیدم

به جان رسیدم از آن

تا به خدمتش نرسیدم

.

در ظرف زمان شوکت

حسن تو نگنجد

نوروزی و از شنبه

و آدینه جدایی

.

فکر شنبه تلخ دارد

جمعه را بر کودکان

من چسان غافل به پیری

از غم فردا شوم

.

زان می که از او سینه

صافی است چو آیینه

پیش آر و مده وعده

بر شنبه و پنجشنبه

آخرین بروز رسانی در : یکشنبه 24 بهمن 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.