متن در مورد ساعت و انتظار ، پایان انتظار عاشق برای معشوق + دلتنگی و منتظر بودن - پارسی زی
متن عاشقانه تولد خودم ، متن برای تولد خودم در اینستاگرام جدید

متن عاشقانه تولد خودم ، متن برای تولد خودم در اینستاگرام جدید

متن عاشقانه تولد خودم متن عاشقانه تولد خودم ، متن برای تولد خودم در اینستاگرام جدید همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل …

شعر در مورد صعود ، دلنوشته و شعر کودکانه در مورد کوه + متن تبریک صعود قله

شعر در مورد صعود ، دلنوشته و شعر کودکانه در مورد کوه + متن تبریک صعود قله

شعر در مورد صعود شعر در مورد صعود ، دلنوشته و شعر کودکانه در مورد کوه + متن تبریک صعود قله همگی در سایت پارسی …

شعر در مورد گاو ، متن زیبا در مورد گاو برای کودکان + شعر نو و طنز درباره گاو

شعر در مورد گاو ، متن زیبا در مورد گاو برای کودکان + شعر نو و طنز درباره گاو

شعر در مورد گاو شعر در مورد گاو ، متن زیبا در مورد گاو برای کودکان + شعر نو و طنز درباره گاو همگی در …

متن در مورد ساعت و انتظار

متن در مورد ساعت و انتظار ، پایان انتظار عاشق برای معشوق + دلتنگی و منتظر بودن

متن در مورد ساعت و انتظار ، پایان انتظار عاشق برای معشوق + دلتنگی و منتظر بودن همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

متن در مورد ساعت و انتظار

به ساعت من

تو

تمام قرارها را نیامده ‏ای،

کدام نصف‏ النهار را از قلم انداخته‏ ام…

قرار روزهای بی قراری‌ام!

کجای آسمان ببینمت؟

من از جست و جوی

زمین خسته‏ ام…

⇔⇔⇔⇔

متن در مورد ساعت انتظار

راه کج بود نشد تا به دیارم برسم

فال من خوب نیامد که به یارم برسم

بی‌قراری رسیدن رمق از پایم برد

نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد کازرون ، شهر گلن و شعر نصرالله مردانی در مورد کازرون با لهجه کازرونی

متن درباره ساعت و انتظار

درد دارد!

وقتی ساعت ها می نشینی

به حرفایی که

هیچ وقت قرار نیست بگویی

فکر می کنی

⇔⇔⇔⇔

متن درباره ساعت انتظار

بگو راه را گم کرده بودم

بگو ساعتم خواب مانده بود

اصلا بگو به مترو

ساعت هفت نرسیدم

برای شتابی که نداشتی

بهانه ای جور کن

جهان

با دروغ تو

زیبا می شود

⇔⇔⇔⇔

متن در مورد ساعت و انتظار

روح من سالهاست

منتظر است

منتظر یک اتفاق

اتفاقی که بیافتد:

“افتادن تو در آغوش من”

منی که جسمش را به سختی می‌خواباند

خوابیدنی که در آن روح من سالهاست که بیدار است

بیداری‌ای که دلیلش تو هستی

تویی که نبودنت هزار ساعت تنهایی است

تنهایی گفتن ندارد

همه خوب می‌دانند از چه می‌گویم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد شهر عشق ، از مولانا و حافظ و شعر امید به زندگی از مولانا

متن در مورد ساعت انتظار

یک تکه هایی از خودت را بگذار برای من

همان هایی که دوستشان نداری

هیچ کجا همراهت نمی‌بری

همان هایی که پنهان‌شان می‌کنی بین لباس‌ها

آویزان می‌کنی به چوب رختی

همان هایی که مدتهاست قاب کرده ای به دیوار

کنار ساعت قدیمی پدربزرگ که سال‌هاست خاک می‌خورد

همان تکه های ناجور که وصل تنت نمی‌شود…

⇔⇔⇔⇔

متن درباره ساعت و انتظار

خب آدمی ست دیگر

دلش تنگ می‌شود

حتی برای کسی که دو ساعت پیش برای اولین بار دیده

الان باید علامت تعجب بگذارم جلوی این جمله؟

آدم ها از یک جایی در زندگی ات پیدا می شوند

که فکرش را نمی‌کنی

⇔⇔⇔⇔

متن درباره ساعت انتظار

هیچ اعتمادی

به ساعت شماطه دار نیست

تلفن همراهت را

همیشه روی ضربان قلب من کوک کن

بی تو

هیچ فردایی

آمدنی نمی شود

بیشتر بخوانید : شعر در مورد شهر شهریار ، شعر زیبا و کوتاه در مورد شهرستان شهریار استان تهران

متن در مورد ساعت و انتظار

مرا، دیوانه بخوان

وقتی می آیی!

کسالتِ ساعت را پاک کن!

به سیمِ آخر بزن؛

مثل سنتوری که چنگ می زند

به وقتِ دیدار!

⇔⇔⇔⇔

متن در مورد ساعت انتظار

کجایی؟

اینجا پاییز است

و ابرها شتابی در باریدن ندارند

و ساعت دیواری

عقربه هایش را روی گذشته جا گذاشته

اینجا هنوز یک رز صورتی

گوشه ی باغچه هست 

که می خواهد از مسیر دست های تو 

به موهای من برسد

⇔⇔⇔⇔

متن درباره ساعت و انتظار

بعد از این بگذار قلب بی‌قراری بشکند

گل نمی‌روید، چه غم گر شاخساری بشکند

باید این آیینه را برق نگاهی می‌شکست

پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند

بیشتر بخوانید : شعر در مورد درچه ، شعر در مورد شهر درچه و اصفهان از حافظ و هاتف اصفهانی

متن درباره ساعت انتظار

چه شب های درازی

اشک در هاون اندوه کوبیدم!

نخوابیدنم را

به پایِ قدم های نیامده ات بگذار

و خط عمیق پیشانی ام را

به حساب سرنوشت.

دروغ نیست!

زنها همیشه

در ساعت عاشق شدنشان مرده اند!

⇔⇔⇔⇔

متن در مورد ساعت و انتظار

فراموشت کرده ام

و حالا

همه چیز عادی شده

باران که می بارد

پنجره را می بندم

دیگر یادم نیست

غروب جمعه

چه ساعتی بود !

پاییز را

تنها از روی تقویم می شناسم

⇔⇔⇔⇔

متن در مورد ساعت انتظار

شب های مستی

به صدای آب گوش می دهم

و اندوه آن قدر عظیم می شود که

صدای ساعتم می شود

بیشتر بخوانید : شعر در مورد خوانسار ، شعر زیبا و کوتاه در مورد خوانسار و قلیان خوانسار اصفهان

متن درباره ساعت و انتظار

آغوشت را از کابوس های سر ساعتت پس نگرفتم

که رویش دردهایم را بالا بیاورم …

بیا… چشم های پر حرفت را بیاور می خواهم

شهرزادترین قصه هایت را به گوشم بیاوری

و دنیا برای چند دقیقه در تو خلاصه شود … بیا…

اتفاق در آغوش های بسته می افتد

بی آنکه به هیچ کجای تقدیر بر بخورد .

⇔⇔⇔⇔

حسّ و حال همه ی ثانیـه ها ریخت به هم

شوق یک رابطه با حاشیه ها ریخت به هم

آخرین بروز رسانی در : سه شنبه 11 آبان 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.