شعر برای دوستی خوب ، شعر احساسی مولانا در مورد دوست خوب - پارسی زی
شعر در مورد دریا و باران ؛ اشعار عاشقانه و احساسی در مورد دریا و باران

شعر در مورد دریا و باران ؛ اشعار عاشقانه و احساسی در مورد دریا و باران

شعر در مورد دریا و باران شعر در مورد دریا و باران ؛ اشعار عاشقانه و احساسی در مورد دریا و باران همگی در سایت …

شعر در مورد درد و سکوت ؛ گلچینی از اشعار زیبا در مورد درد و سکوت

شعر در مورد درد و سکوت ؛ گلچینی از اشعار زیبا در مورد درد و سکوت

شعر در مورد درد و سکوت شعر در مورد درد و سکوت ؛ گلچینی از اشعار زیبا در مورد درد و سکوت همگی در سایت …

متن ولادت حضرت عباس ، و روز جانباز + تبریک تولد ابوالفضل جان

متن ولادت حضرت عباس ، و روز جانباز + تبریک تولد ابوالفضل جان

متن ولادت حضرت عباس متن ولادت حضرت عباس ، و روز جانباز + تبریک تولد ابوالفضل جان همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …

شعر برای دوستی خوب

شعر برای دوستی خوب ، شعر احساسی مولانا در مورد دوست خوب

شعر برای دوستی خوب ، شعر احساسی مولانا در مورد دوست خوب همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر دوستی خوب

میدانی چیست رفیق ؟

عشق زیباست

دوست باید باشد

اما حال زندگی وقتی خوب میشود که

هوای خودت را داشته باشی …

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره دوستی خوب

درضمیر ما نمی‌گنجد

به غیر دوست کس

هر دو عالم دشمن ما

باد و ما را دوست بس

بیشتر بخوانید : متن زیبا برای بهترین دوست و خواهر ، جملات زیبا در وصف خواهر بزرگتر

شعر دوستی

یک موی یار خویش به عالم نمی دهم

ما بسته ایم رشته جان را به موی دوست

بر ما غم زمانه ز هر سو که رو کند

مائیم و روی دل به همه حال سوی دوست

ما جز رضای دوست تمنا نمی کنیم

چون آرزوی ماست همه آرزوی دوست

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره دوستی

خیالم راحته که اگه

زمستون هرچقدرم سرد باشه،

رفقایی مثل شما دارم

که دمشون خیلی گرمه . . .

⇔⇔⇔⇔

شعر دوستی خوب

آنان که دوستی و محبت را

به زندگی خود راه نمی‌دهند،

به آن می مانند

که طلوع خورشید را مانع شوند.

بیشتر بخوانید : متن زیبا برای بهترین دوست قدیمی ، متن دلگرمی دوست و رفیق فابریک

شعر درباره دوستی خوب

تقدیم به تو که نمیدانم

در خاطرت میمانم یا یرایت

خاطره میشم دوستت دارم

نه به خاطره انکه دوستم بداری

به خاطره انکه لایق دوست داشتنی

⇔⇔⇔⇔

شعر دوستی

بنام دوگل بهشت

یکی عشق و دیگری سرنوشت

به قلم گفتم بنویس ؟

هرچه دلش خواست نوشت

ما را خاک پای دوست ،

دوست را تاج سر ما نوشت . . .

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره دوستی

هیچ دوستی مثل

دوست های قدیمیت

نمیشه

هی رفیق جانی خیلی می خوامت

بیشتر بخوانید : متن زیبا برای بهترین دوست ها ، متن بسیار زیبا برای دوست راه دور

شعر دوستی خوب

به انگشتانم

که مینگرم

به یادت می افتم ،

چون عزیزانم

انگشت شمارند . . . !

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره دوستی خوب

دل بسته ام از همه عالم به روی دوست

وز هر چه فارغیم، به جز گفتگوی دوست

ما را زمانه دل نفریبد به هیچ روی

الا به موی دل کش و روی نکوی دوست

⇔⇔⇔⇔

شعر دوستی

همیشه یادتون باشه

ک توی دنیا ، دوست های خوب

محدودن ولی دوستای خوب ،

دنیای نامحدودن . . .

بیشتر بخوانید : شعر کوتاه رفیق فابریک ، دلنوشته و متن طولانی برای دوست صمیمی

شعر درباره دوستی

خیلی حس قشنگیه

وقتی یه دوست فاب داشته باشی

که همیشه حواسش بهت باشه ،

به یادت باشه ، نگرانت بشه و دوست داشته باشه …

مرســـی که هستی دوستِ من …

⇔⇔⇔⇔

شعر دوستی خوب

درضمیر ما

نمی‌گنجد به غیر دوست کس

هر دو عالم دشمن ما باد

و ما را دوست بس

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره دوستی خوب

پشت دریا شهریست که یک دوست در آن جا دارد

هر کجا هست ، به هر فکر ، به هر کار ،

به هر حال ، عزیز است خدایا تو نگهدارش باش .

بیشتر بخوانید : متن زیبا برای بهترین دوست دنیا ، متن بسیار زیبا برای دوست داشتن

شعر دوستی

وقتی تنهائیم دنبال دوست میگردیم،

وقتی پیدایش کردیم دنبال عیبهایش میگردیم،

وقتی از دستش دادیم

دنبال خاطره هایش میگردیم.

و باز هم تنهائیم

⇔⇔⇔⇔

دل من دیر زمانی ست که می پندارد:

« دوستی » نیز گلی ست

مثل نیلوفر و ناز ،

ساقه ترد ظریفی دارد

بی گمان سنگدل است آن که روا می دارد

جان این ساقه نازک را

-دانسته-

بیازارد!

در زمینی که ضمیر من و توست

از نخستین دیدار،

هر سخن ، هر رفتار،

دانه هایی ست که می افشانیم

برگ و باری ست که می رویانیم

آب و خورشید و نسیمش « مهر » است .

گر بدان گونه که بایست به بار آید

زندگی را به دل انگیزترین چهره بیاراید

آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف

که تمنای وجودت همه او باشد و بس

بی نیازت سازد ، از همه چیز و همه کس

زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست

تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است

در ضمیرت اگر این گل ندمیده ست هنوز

عطر جان پرور عشق

گر به صحرای نهادت نوزیده ست هنوز

دانه ها را باید از نو کاشت

آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان

خرج می باید کرد

رنج می باید برد

دوست می باید داشت

با نگاهی که در آن شوق بر آرد فریاد

با سلامی که در آن نور ببارد لبخند

دست یکدیگر را

بفشاریم به مهر

جام دل هامان را

مالامال از یاری ، غمخواری

بسپاریم به هم

بسراییم به آواز بلند

– شادی روح تو !

ای دیده به دیدار تو شاد

باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

تازه ، عطر افشان

گلباران باد

فریدون مشیری

آخرین بروز رسانی در : شنبه 19 آذر 1401
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.