دیوان فرخی یزدی

دیوان فرخی یزدی ؛ مجموعه کامل اشعار دیوان فرخی یزدی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

دیوان فرخی یزدی

بی چیزی من اگر چه پابست مرا

غم نیست که تاب نیستی هست مرا

با بی سر و پائی ز قناعت دایم

سرمایه روزگار در دست مرا

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر فرخی یزدی

هر کس که چو گل در این چمن یکرنگ است

با خار به پیش باغبان هم سنگ است

دل تنگی غنچه در چمن تنها نیست

بر هر که نظر کنی چو من دلتنگ است

بیشتر بخوانید : پیام تسلیت به انگلیسی با ترجمه ، متن انگلیسی برای فوت پدر با ترجمه

اشعار فرخی یزدی گنجور

گلرنگ شد در و دشت ،

از اشکباری ما

چون غیر خون نبارد ،

ابر بهاری ما

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

اشعار فرخی یزدی

تن یافت برهنگی ز بی رختی ما

دل تن بقضا داد ز جان سختی ما

چون دید غم و محنت ما را شب عید

بگرفت عزای روز بدبختی ما

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

اشعار فرخی گنجور

هر کس که در این زمانه با فرهنگ است

با طالع برگشته خود در جنگ است

دلتنگی غنچه در چمن تنها نیست

بر هر که نظر کنی چو من دلتنگ است

بیشتر بخوانید : پیام تسلیت به انگلیسی ، پیام تسلیت به انگلیسی همراه با ترجمه

دیوان فرخی یزدی

زندگانی گر مرا عمری

هرسان کرد و رفت

مشکل ما را بمردن

خوب آسان کرد و رفت

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر فرخی یزدی

دنیا که حیاتش همه جنگ و جدل است

وصلش همگی فراغ و اصلش بدل است

امروز چو دیروز مکن تکیه به حرف

کامروز جهان، جهان سعی و عمل است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

اشعار فرخی یزدی گنجور

از بسکه زند نوای غم چنگی ما

اندوه کند عزم همآهنگی ما

شادی و گشایش جهان کافی نیست

در موقع غم برای دل تنگی ما

بیشتر بخوانید : پیام تسلیت به فارسی ، یک پیام کوتاه برای تسلیت رسمی

اشعار فرخی یزدی

با صد هزار دیده ،

چشم چمن ندیده

در گلستان گیتی ،

مرغی به خواری ما

بی خانمان و مسکین ،

بد بخت و زار و غمگین

خوب اعتبار دارد ،

بی اعتباری ما

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

اشعار فرخی گنجور

ای آنکه ترا به دل نه شک است و نه ریب

آگاه ز حال خضر و چوپان شعیب

خوش باش که گر خبر به طوفان ندهند

هر روز بگیرد خبر از مخبر غیب

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

دیوان فرخی یزدی

این پرده ها اگر شد ،

چون سینه پاره دانی

دل پرده پرده خون است ،

از پرده داری ما

یکدسته منفعت جو ،

با مشتی اهرمن خو

با هم قرار دادند ،

بر بی قراری ما

بیشتر بخوانید : پیام تسلیت به دوست ، برای فوت برادر + پیام تسلیت رسمی کوتاه

شعر فرخی یزدی

در این ره سخت گر شود پای تو سست

از دست شکستگان شوی رنجه درست

هر چیز که خواستی مهیا کردند

گر مرد هنروری کنون نوبت تست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

اشعار فرخی یزدی گنجور

هرجا سخن

از جلوه ی آن ماه پری بود

کارِ من سودازده ،

دیوانه گری بود

پرواز به مرغان چمن خوش

که درین دام

فریاد من از حسرت

بی بال و پری بود

فرخی یزدی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

اشعار فرخی یزدی

در موقع سخت می نباید شد سست

کز عزم، شکسته را توان کرد درست

خورشید موفقیت رخشان را

در سایه اتفاق می باید جست

بیشتر بخوانید : پیام تسلیت فوت ، پیام تسلیت رسمی به همکار + پیام تسلیت رسمی کوتاه

اشعار فرخی گنجور

جغد غم هم در دل ناشاد ما

ساکن نشد

آمد و این بوم را

یکباره ویران کرد و رفت

جانشین جم نشد

اهریمن از جادوگری

چند روزی تکیه

بر تخت سلیمان کرد و رفت