شعر در مورد شهر بافق و گلچین زیباترین اشعار درباره شهر بافق
کپشن برای تولد رفیق ، قدیمی صمیمی + تبریک تولد لاکچری و رسمی
کپشن برای تولد رفیق کپشن برای تولد رفیق ، قدیمی صمیمی + تبریک تولد لاکچری و رسمی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …
پیام تسلیت برای دایی همکار ، بنر و پیام تسلیت فوت دایی خودم
پیام تسلیت برای دایی همکار پیام تسلیت برای دایی همکار ، بنر و پیام تسلیت فوت دایی خودم همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب …
شعر در مورد ریا ، در دین و تزویر و دورویی و تظاهر و ریاکاران از فروغ و سعدی و مولانا
شعر در مورد ریا شعر در مورد ریا ، در دین و تزویر و دورویی و تظاهر و ریاکاران از فروغ و سعدی و مولانا …
شعر در مورد شهر بافق
شعر در مورد شهر بافق ؛ گلچین زیباترین اشعار درباره شهر بافق همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر در مورد شهر بافق
ای بافق ای باعث هستی من
ای بافق ای شور و سرمستی من
ای بهترین سرزمین،ای خاک تو شور آفرین
صد آفرین صد آفرین،ای بهترین روی زمین
محمد حسام نصیرزاده بافقی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر شهر بافق
حس گرما، در تمام خاک آن،
می رساند گرمی دل هایمان!
من ز شهر بافق می گویم سخن؛
شهر معدن؛ شهر گنجی، بی کران!
در تمام گوشه های شهر من،
معدن است و جایگاهی زرفشان!
نخل های شهر من، سبز و بلند؛
راست قامت، سر به اوج آسمان!
بیشتر بخوانید : شعر در مورد آینه از مولانا ، شعر در مورد آینه شکسته + شعر آینه حافظ
متن در مورد شهر بافق
در کویر سخت و سوزان؛ پر عطش؛
هست، شب هایش، به رنگ کهکشان!
قلب شب، سرشار، از موج شهاب؛
پر ستاره؛ پر ز نوری، بی کران!
مردمانش، مردمانی، بس نجیب؛
وصف خوبیشان، نداند این زبان!
مردمانی، اهل کار و اقتصاد؛
مردمانی سخت کوش و پرتوان!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد شهر بافق
شور احساسی لطیف و موج مهر؛
والتهاب عشق، در رگ هایشان!
از شهیدانش، سخن بسیار هست؛
یک به یک، اسوه بدند و قهرمان!
شهر من، شهر شعور است و مرام؛
شاعر شهرم، شهیر و نکته دان! (۱)
یک بزرگی هست، در شهرم، مقیم؛ (۲)
قبله ی حاجت برای مردمان!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر شهر بافق
او امام عاشقان و عابدان؛
مقتدایی، آسمانی؛ مهربان!
از کرامت های او، خون می دمد:
در رگ ایمان مردم، هر زمان…
زهرا حکیمی بافقی
بیشتر بخوانید : شعر نو آرامش ، شعر مولانا در مورد آرامش عشق + شعر کوتاه آرامبخش
متن در مورد شهر بافق
ای عشق جاویدان ما
ای شهر پر ایمان ما
تو مظهر پاکی توئی
تو شور و سرمستی توئی
ای شهر آبایی ما
ای بافق رویایی ما …
محمد حسام نصیرزاده بافقی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد شهر بافق
ای شهر پر پیشینه در مهر و وفا
ای بافق ای معدن عشق و صفا
ای شهر پر آوازه اندر این جهان
ای بافق ای هستی ما رویای جان
ای مردمانت سخت کوش و با درایت
شیرین بیان اند و لطیف و بادرایت
در کار و زحمت مردمانت بی دریغ اند
اندر نماز و دین همیشه بی رقیب اند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر شهر بافق
روزی نشد در تو که محفل ها نباشد
اندر تو مجلس های غم برپا نباشد
در تو همیشه ذکر حق جاری به باشد
ذکر نبی و آل او بر پا به باشد
در علم و فرهنگ و صداقت بی نظیری
بی باکی و اندر رشادت کم نظیری
محمد حسام نصیرزاده بافقی
بیشتر بخوانید : شعر در مورد آرامش طبیعت ، شعر کوتاه در مورد طبیعت از سعدی
متن در مورد شهر بافق
در مدح خوبان و بزرگانت چه گویم
عقلم نباشد حد آن باطل بگویم
وحشی بافقی و ناجی ها تودادی
آشیخ محمد تقی عالم تو دادی
اندر تو انسان های مومن بی شمارند
ای بافق پاکان و دلیرانت زیادند
آوازه ات پیچیده باد اندر همه جا
ای شهر رویایی ما ای بافق زیبا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد شهر بافق
تو عشق جاویدانی و همپا نداری
شور آفرینی بیستی همتا نداری
تو شهر آبایی مایی و همیشه
عشقت درون قلب ما و کم نمیشه
ما تا تو هستی برقرار و شاد هستیم
ای شهر رویایی ما ما با تو هستیم
ما پشت رهبر ایستادیم تا قیامت
ما بچه های بافق هستیم وشجاعت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر شهر بافق
ما در شجاعت تمثیل مردمانیم
ما در صداقت بی رقیب و بی ریاییم
این چند بیت را من بگفتم تا بدانی
از سر عاشقی ما غافل نمانی
ای بافق ای رویای جان آباد باشی
از هر بلایی و گزند آزاد باشی
بیشتر بخوانید : شعر در مورد آرامش قبل از طوفان ، شعر در مورد آرامش از سعدی
متن در مورد شهر بافق
خوشا کرمان خوشا آب و هوایش
خوشا ماهان با لطف و صفایش
بود زآ غاز کرمان، داستان ها
سخن ها گفته اند از باستان ها
که این جا مرکز کار و هنر بود
هنر از جای دیگر بیشتر بود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد شهر بافق
از این کرمان بگم از وصف و حالش
به جغرافی نمی باشد مسا لش
چهار فصل را دارد توی استان
بهار دارد سرمای زمستان
که دارد هم تابستان و پائیز
به لاله زار بهارش هست گلریز
ز بم می گویمت از ارگ دیرین
ز نخلستان و از خرمای شیرین
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر شهر بافق
از آن جیرفت بگم از ترو بارش
ازآن صیفی ازآن کشت و کارش
اگر سوی زرند گشتی روانه
در آنجا معدن است هم کارخانه
ازآن سو راه دارد تا خراسان
ز سوی دیگرش تا ملک سیرجان
به رفسنجان اگر افتاد گذارت
به گردش می روید یا بهر کارت
بیشتر بخوانید : شعر آرامش سهراب ، متن و شعر در مورد آرامش از مولانا و حافظ
متن در مورد شهر بافق
الا ای سرزمین پاک خواجو
تو را فرخ بُوَد این حال نیکو
هماره خرّم و سرزنده باشی
به کوشش، ساعی و پاینده باشی