شعر کلاغ سهراب و گلچین اشعار زیبای سهراب سپهری درباره کلاغ - پارسی زی
پیامک پیشاپیش تولدت مبارک ، متن پیشاپیش تولدت مبارک رفیق

پیامک پیشاپیش تولدت مبارک ، متن پیشاپیش تولدت مبارک رفیق

پیامک پیشاپیش تولدت مبارک پیامک پیشاپیش تولدت مبارک ، متن پیشاپیش تولدت مبارک رفیق همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم …

شعر در مورد صدای زیبا ، متن عاشقانه درباره صدای دلنشین تو و صدای یار و معشوق

شعر در مورد صدای زیبا ، متن عاشقانه درباره صدای دلنشین تو و صدای یار و معشوق

شعر در مورد صدای زیبا شعر در مورد صدای زیبا ، متن عاشقانه درباره صدای دلنشین تو و صدای یار و معشوق همگی در سایت …

پیامک در مورد دوست ، پیامک دلتنگی برای دوست صمیمی

پیامک در مورد دوست ، پیامک دلتنگی برای دوست صمیمی

پیامک در مورد دوست پیامک در مورد دوست ، پیامک دلتنگی برای دوست صمیمی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم …

شعر کلاغ سهراب

شعر کلاغ سهراب ؛ گلچین اشعار زیبای سهراب سپهری درباره کلاغ

شعر کلاغ سهراب ؛ گلچین اشعار زیبای سهراب سپهری درباره کلاغ همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر کلاغ سهراب

من ندیدم دو صنوبر را

با هم دشمن

من ندیدم بیدی سایه‌اش را

بفروشد به زمین

رایگان می‌بخشد،

نارون شاخه خود را به کلاغ

سهراب

⇔⇔⇔⇔

شعر طنز در مورد کلاغ

خواهم آمد سر هر دیواری،

میخکی خواهم کاشت

پای هر پنجره‌ای،

شعری خواهم خواند

هر کلاغی را

کاجی خواهم داد

سهراب

بیشتر بخوانید : شعر حال دل بد ؛ مجموعه ای از زیباترین اشعار درباره حال بد

شعر در مورد کلاغ

پشت کاجستان، برف.

برف، یک دسته کلاغ.

جاده یعنی غربت

باد، آواز، مسافر

و کمی میل به خواب

سهراب

⇔⇔⇔⇔

شعر کلاغ

-افتاد

و چه پژواکی که شنید اهریمن

و چه لرزی که دوید از بن غم تا به بهشت.

من در خویش و کلاغی لب حوض

خامو‌شی، و یکی زمزمه ساز

تنه تاریکی، تبر نقره نور.

سهراب

⇔⇔⇔⇔

شعر کلاغ سهراب

من رو به رو می شدم با عروج درخت

با شیوع پر یک کلاغ بهاره

با افول وزغ در سجایای نا روشن آب

با صمیمیت گیج فواره حوض

با طلوع تر سطل از پشت ابهام یک چاه

سهراب

بیشتر بخوانید : شعر در وصف حال خوب ؛ اشعاری زیبا درباره حال خوب

شعر طنز در مورد کلاغ

کاج‌های زیادی بلند

زاغ‌های زیادی سیاه

آسمان به اندازه آبی

سنگ چین‌ها، تماشا، تجرد

کوچه باغ فرا رفته تا هیچ

ناودان مزین به گنجشک

آفتاب صریح

خاک خشنود

سهراب

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد کلاغ

زاغکی قالب پنیری دید

از همان پاستوریزه های سفید!

پس به دندان گرفت و پر وا کرد

روی شاخ چنار مأوا کرد

اتفاقا از ان محل روباه

می گذشت و شد از پنیر آگاه

گفت: اینجا شده فشن تی وی

چه ویوئی! چه پرسپکتیوی!

محشری در تناسب اندام

کشته تیپ توست خاص و عوام!

⇔⇔⇔⇔

شعر کلاغ

دارم ام پی تریّ ِ آوازت

شاهکار شبیه اعجازت

ولی اینها کفاف ما ندهد

لطف اجرای زنده را ندهد

ای به آواز شهره در دنیا

یک دهن میهمان بکن ما را!

زاغ، بی وقفه قورت داد پنیر

آن همه حیله کرد بی تاثیر

گفت کوتاه کن سخن لطفا

پاس کردم کلاس دوم من

بیشتر بخوانید : شعر نو حال بد ؛ مجموعه اشعار نو در مورد حال بد و خراب

شعر کلاغ سهراب

کلاغِ مجازیِ صاحب نظر

به واتساپ نشست با کلاغی دگر

سرِ صحبت این گونه آغاز کرد

” در ذکر بیچاره‌ای باز کرد”

هوار و هوار و هوار و هوار

که بهمان فلان کرده است با بیسار

تو بهمان نگو، گرگِ دَرّنده گو

بیسارِ نگون بختِ سَرکنده گو

⇔⇔⇔⇔

شعر طنز در مورد کلاغ

شنیدم می خواسته هیاهو کند

بنا بوده دست فلان، رو کند

که بهمان نداده ست او را امان

به دستور و مَستور شخصِ فلان

بگفت این به آن، آن به این، این چنین

چنین است، چنان است، بیا و ببین

که من دیده ام با دو تا چشم خویش

فلان گرگ دریده فلان بچه میش

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد کلاغ

چنین است رسم فضای مجاز

فضای مجازیِ پر رمز و راز

کلاغی می تایپد تو واتساپ خبر

خبر می چیند چِل کلاغ دگر

بیا زارع دست از خبرها بشوی

بپیچ نسخه و مُسخۀ گفتِگوی

بیشتر بخوانید : شعر حال خوب مولانا ؛ اشعار زیبای مولانا درباره حال خوب

شعر کلاغ

همچنان کز گردش انگشت‌ها بر پرده‌‌ها

وز طنین دلکش ناقوس

وز سکوت زنگ دار دشت‌ها

وز اذان نا شکیبای خروس

وز عبور مه ز روی بیشه‌ها

وز خروش زاغ‌ها

اشک می‌ریزد دلم

شاملو

⇔⇔⇔⇔

شعر کلاغ سهراب

از ترانه ها هم

صدای قار قار کلاغ ها به گوش می رسد

وقتی بی خبری

موج می زند در شب های ِسرد

یک عاشق ِپاییزی…

⇔⇔⇔⇔

شعر طنز در مورد کلاغ

قصه ما

به سر رسید

غلاغه

به خونه ش نرسید

شاملو

بیشتر بخوانید : شعر حالم بد است مرگ برایم بیاورید ؛ مجموعه اشعار نو درباره حال بد

شعر در مورد کلاغ

صدای کلاغ های سرگردان

بر فراز آسمان خانه

خبر از اتفاق غریبی می داد.

اتفاق افتاد…

آن هم چه افتادنی…

همسفر در راه ماند…

من ماندم و هزاران راه نرفته…
..
بهزاد غدیری

آخرین بروز رسانی در : چهارشنبه 16 آذر 1401
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.