شعر ارگ

شعر ارگ ، شعر من ارگ بم و خشت + شعر کوتاه درباره زلزله همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر ارگ

دست تو با تاریخ

در یک کاسه بود انگار

بعد تو ارگ قلب من

ویرانتر از بم شد

((امید صباغ نو))

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ارگ

می گردد و پس می زند آوار و می گرید

شاید عزیزش زیر این آوار خوابیده

اشکش به روی خاک می بارد، ولی آرام

این لرزه را شاید که خواب است و نفهمیده

بیشتر بخوانید : متن کوتاه روحت شاد پدر ، متن برای روز پدر از دست رفته

متن ارگ

حال خراب مرا

تنها ارگ بمی ،،

که مانده است

زیر آوار می فهمد !

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد ارگ

غمم اندازه‌ی یک کهکشونه

طفیل چشمم ابر آسمونه

از اون روزی که بم زیر و زبر شد

همیشه تو دلم خرما پزونه

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر ارگ

جایی که در آن جا همیشه عشق جاری بود

مدفون شده حالا تمام آرزوهایش

دیگر صدای خنده ی کودک نمی آید

دیگر نمی آید چرا او سوی بابایش

بیشتر بخوانید : متن کوتاه روحت شاد داداش ، شعر به یاد برادر از دست رفته

شعر درباره ارگ

چه سخت است ارگ بم باشی و ویران

و او نقش جهان آباد ایران

چه سخت است کوه باشی قرص و محکم

ولی با یک نگاهش بید لرزان

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن ارگ

شعرها چه کوچکند

پیش حال مادری کنار نعش کودکش

شعرها چه کوچکند

پیش دست های کودکی به گردن عروسکش

شعرها چه کوچکند

پیش آخرین نوازش پدر،

بر روی گونه های کوچکش

داغ ها چه بی نهایتند

شعرها چه کوچکند

«قاسم صرافان»

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد ارگ

از او ارگی که تو تاریخ مایه

فقط مشتی گل و آجر به جایه!

نه بارویی نه برجی مونده حالا

بگن آغا محمد خان بیایه!

بیشتر بخوانید : متن کوتاه روحت شاد دایی ، متن زیبا در مورد سالگرد فوت دایی

شعر ارگ

رفتنت زلزله ای بود

که ویرانم کرد

ارگ بم بودم و مخروبه ی

کرمانم کرد……

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ارگ

زمین را می‎کشند

از زیر پامان مثل بم یک‎روز

نمی‎بینیم در آیینه خود را

صبحدم یک‎روز

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن ارگ

لبخند زدی فکر انار از سرم افتاد

لرزیدم و از شانه ی من ارگ بم افتاد

تا چشم گشودم دلم از شوق تو سر رفت

تا پلک زدی حادثه ها پشت هم افتاد

بیشتر بخوانید : متن کوتاه روحت شاد عمو ، متن و پروفایل عمو جان روحت شاد

متن در مورد ارگ

آن کومه‌ها که پرتو عشق و امید داشت

غیر از مغاک نیست

آن کلبه‌ها که خانه‌ی دل‌های پاک بود

جز تل خاک نیست…

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر ارگ

ای ارگ تو سوگ همه ی ولوله هایی

افسوس و گناهِ گسل زلزله هایی

چون مرغ مهاجری که دیگر رفته

تصویرِ خیالِ گذر چلچله هایی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ارگ

شکافت فرق زمین و سپیده دم لرزید

چه شد مگر که ستون‎های کاخ غم لرزید

مگر که مرثیه‎ای سر کند هزاران بند

خبر رسید به کاشان و محتشم لرزید

خبر چو نامه به بال کبوتران آویخت

سحر به سوی خراسان شد و حرم لرزید

چهل ستون دل اصفهان ترک برداشت

شنید چون که در آن سوی ارگ بم لرزید

بیشتر بخوانید : متن کوتاه روحت شاد یادت گرامی ، متن مادرم روحت شاد ویادت گرامی

متن ارگ

از خشت و گلت شبنم خون می ریزد

بر خاطره ام نوحه گر فاصله هایی

کِز کرده درون خانه اش بم بی تو

تو سنگ صبورِ همه ی حوصله هایی