شعر در مورد دانستن و ندانستن

شعر در مورد دانستن و ندانستن ، شعر در مورد علم و دانش از فردوسی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد دانستن و ندانستن

شست باران بهاران هر چه هر جا بود

یک شب پاک اهورایی

بود و پیدا بود

بر بلندی همگنان خاموش

گرد هم بودند

لیک پنداری

هر کسی با خویش

تنها بود

ماه می تابید و شب آرام و زیبا بود

جمله آفاق جهان پیدا

اختران روشنتر از هر شب

تا اقاصی ژرفنای آسمان پیدا

جاودانی بیکران تا بیکرانه ی جاودان پیدا

اینک این پرسنده می پرسد

پرسنده : من شنیدستم

تا جهان باقی ست مرزی هست

بین دانستن

و ندانستن

تو بگو ، مزدک !‌ چه می دانی ؟

آنسوی این مرز ناپیدا

چیست ؟

وانکه زانسو چند و چون دانسته باشد کیست ؟

مزدک : من جز اینجایی که می بینم نمی دانم

پرسنده : یا جز اینجایی که می دانی نمی بینی

مزدک : من نمی دانم چه آنجه یا کجا آنجاست

بودا : از

همین دانستن و دیدن

یا ندانستن سخن می رفت

زرتشت : آه ، مزدک ! کاش می دیدی

شهر بند رازها آنجاست

اهرمن آنجا ، اهورا نیز

بودا : پهندشت نیروانا نیز

پرسنده : پس خدا آنجاست ؟

هان ؟

شاید خدا آنجاست

بین دانستن

و ندانستن

تا جهان باقی ست مرزی هست

همچنان بوده ست

تا جهان بوده ست

اخوان ثالث

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر دانستن و ندانستن

کسی که طعم زبان عسل نمی فهمد

توهرچه هم بخوانی غزل ؛ نمی فهمد

حکایتِ نرود میخ آهنی درسنگ

مخوان که سنگ ضرب المثل نمی فهمد

حدیث عاشقی به پایان نمی رسد اما…

دریغ ودرد که این را اجل نمی فهمد

بیشتر بخوانید : شعر در مورد تولد بچه ، شعر حافظ برای تولد فرزند پسر و دختر

شعر در مورد دانستن

ای برادر تو همه اندیشه ای

مابقی جز استخوان و ریشه ای

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دانستن و ندانستن

چون سر برسند ابلهی چند

گندی بزنند در رهی چند

با جوش و خروش ابلهانه

جویند ز هر گلی بهانه

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر دانستن و ندانستن

بیاموز و بشنو ز هر دانشی

که یابی ز هر دانشی رامشی

بیشتر بخوانید : شعر در مورد تولد از مولانا ، شعر کوتاه مولانا در مورد عشق

شعر در مورد دانستن

با آن که بسی ز فهم دورند

انگار که آخر شعورند

تازند به صاحبان دانش

نازند به صاحبان دانش

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دانستن و ندانستن

ای که دانش به مردم آموزی

آنچه گویی به خلق خود بنیوش

خویشتن را علاج می‌نکنی

باری از عیب دیگران خاموش

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر دانستن و ندانستن

یا رب بشکان دهان ابله

برکن ز دهان زبان ابله

ابله که شود دچار در بند

وا می رهد از غم اش خردمند!

بیشتر بخوانید : شعر تولد از شاعران معروف ، مولانا شعر درباره تولد از شاعران بزرگ

شعر در مورد دانستن

علم از بهر دین پروردن است

نه از بهر دنیا خوردن؛

هرکه پرهیز و علم و زهد فروخت

خرمنی گرد کرد و پاک بسوخت

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دانستن و ندانستن

بحثتونو با ادمای احمق با این جمله تموم کنین:

تو نه شعورشو داری قانع بشی

نه سوادشو داری منو قانع کنی پس بگذریم…

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر دانستن و ندانستن

هرگز دل من ز علم محروم نشد

کم ماند ز اسرار که معلوم نشد

هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز

معلومم شد که هیچ معلوم نشد

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پدر و مادر فوت شده ، پدر و مادر عزیزم روحتون شاد

شعر در مورد دانستن

ریاضیات اگه شعور داشت

میفهمید منفی در منفی باید بشه

خیلی منفی…..

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دانستن و ندانستن

علم بالست مرغ جانت را

بر سپهر او برد روانت را

علم دل را به جای جان باشد

سر بی‌علم بدگمان باشد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر دانستن و ندانستن

اونچه ” آدما ” رو کنار هم نگه میداره؛

شباهت هاشون نیست …

درک و شعورشون از ” تفاوت ” هاشونه!

بیشتر بخوانید : شعر در مورد حقوق والدین ، شعر در مورد پدر و مادر از مولانا

شعر در مورد دانستن

مالی که ز تو کس نستاند، علم است

حرزی که تو را به حق رساند، علم است

جز علم طلب مکن تو اندر عالم

چیزی که تو را ز غم رهاند، علم است

رباعی از شیخ بهایی