شعر شهریار در مورد روستا ، شعر روستا از مصطفی رحماندوست - پارسی زی
شعر سال نو سعدی ، شعر سعدی برای تبریک سال نو + شعر در مورد بهار از سعدی

شعر سال نو سعدی ، شعر سعدی برای تبریک سال نو + شعر در مورد بهار از سعدی

شعر سال نو سعدی شعر سال نو سعدی ، شعر سعدی برای تبریک سال نو + شعر در مورد بهار از سعدی همگی در سایت …

پیامک زیبا درباره سال نو ، اس ام اس زیبا برای تبریک سال نو + متن تبریک سال نو

پیامک زیبا درباره سال نو ، اس ام اس زیبا برای تبریک سال نو + متن تبریک سال نو

پیامک زیبا درباره سال نو پیامک زیبا درباره سال نو ، اس ام اس زیبا برای تبریک سال نو + متن تبریک سال نو همگی …

متن در مورد رفتن خودم ، استاتوس درباره خودم + متن برای خودم زندگی میکنم

متن در مورد رفتن خودم ، استاتوس درباره خودم + متن برای خودم زندگی میکنم

متن در مورد رفتن خودم متن در مورد رفتن خودم ، استاتوس درباره خودم + متن برای خودم زندگی میکنم همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …

شعر شهریار در مورد روستا

شعر شهریار در مورد روستا ، شعر روستا از مصطفی رحماندوست

شعر شهریار در مورد روستا ، شعر روستا از مصطفی رحماندوست همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر شهریار در مورد روستا

«حیدر بابا، ایلدیریملار شاخاندا

سئللر، سولار شاققیلداییب آخاندا

قیزلار اوناصف باغلاییب باخاندا

سلام اولسون شوکتیزه، ائلیزه

منیم ده بیرآدیم گلسین دیلیزه» (دیوان ترکی،:۱)

«حیدربابا، چو ابر شخد، غرد آسمان

سیلاب های تند وخروشان شود روان

صف بسته دختران به تماشایش آن زمان

بر شوکت و تبار تو بادا سلام من

گاهی رود مگر به زبان تو نام من» (ناصر الفقرا،۱۳۷۵،:۲۶)

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد روستا

«خانیم ننه م» ناخوش اولان ایل ایدی

قیش وار ایکن کولک ایدی، یئل ایدی

قیش دا چیخدی، یاغیش ایدی، سئل ایدی

یوک، یا بینی هئی چاتیردیق کی گئده ک

سئل کوشگورور، مجبور اولدوق قئیده ک» (دیوان ترکی، : ۳۷)

«خانم ننه م به بستر افتاده بود

کولاک و باد صرصر افتاده بود

سیلاب ها با ما در افتاده بود

شب که می شد بار سفر می بستیم

صبح ز ترس سیل می نشستیم» (خشکنابی،۱۳۷۱، : ۹۵-۹۶)

بیشتر بخوانید : شعر در مورد تقدیر نامه ، شعر حافظ درباره تقدیر و سرنوشت

شعر روستا

« حیدر بابا شیطان بیزی آزدیریب

محبتی اورکلردن قاز دیریب

قره گونون سرنوشتین یاز دیریب

سالیب خلقی بیر- بیری نین جانئنا

باریشیقی بلشد یریب قانینا» (دیوان ترکی، : ۴)

«شیطان زده است گول و ز ده دور گشته ایم

کنده است مهر را ز دل و کور گشته ایم

زین سرنوشت تیره چه بی نور گشته ایم

این خلق را به جان هم انداخته است دیو

خود صلح را نشسته به خون ساخته است دیو» (خشکنابی،۱۳۷۱، : ۱۰۱)

⇔⇔⇔⇔

شعر شهریار در مورد روستا

« حیدر بابا گون دالیوی داغلاسین

اوزون گولسون بولاقلارون آغلاسین

اوشلاقلارون بیردسته گول باغلاسین

یئل گلنده وئرگتیرسین بویانا

بلکه منیم یاتمیش بختیم اویانا….» (دیوان ترکی، :۲)

« حیدر بابا، چو داغ کند پشتت آفتاب

رخسار تو بخندد و جوشد ز چشمه آفتاب

بسپار باد را که بیارد به کوی من

باشد که بخت روی نماید به سوی من…..» (ثروتیان ، : ۴۷)

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد روستا

اسم روستای ما مهر آباد بود.

پدر بزرگ می‌گفت:

اگر در ابتدای هر چیزی، مهر بگذارند، آباد می شود.

و شاید برای همین است که مهر را

در ابتدای پاییز گذاشته اند، تا که پاییزمان را، آباد کرده باشند.

#پرهام_جعفری

بیشتر بخوانید : شعر در مورد تقدیر و تشکر ، شعر مولانا در مورد تشکر از دوست

شعر روستا

شب هایِ تابستان یک پشتِ بامِ بلند

می خواهد

در روستایی بکر و خوش آب و هوا

کنارِ یک کوه

میانِ درخت ها

با ستاره هایی که در دلِ آسمانِ بی نقاب شب

شیطنت می کنند

چه خیال انگیز می شود تابستان ،

وقتی که کهکشان تمامِ زیبایی اش را

هر شب به زمین

می ریزد.

#نرگس_صرافیان_طوفان

⇔⇔⇔⇔

شعر شهریار در مورد روستا

خوشا به حالت ای روستایی

چه شاد و خندان چه باصفایی

گر روی آرد بر تو بلایی

نه یک طبیبی نه یک دوایی

خوشا به حالت ای روستایی

در زندگانی اندر جفایی

خوشابه حالت ای روستایی

آب و هوایت بسیار عالی

اما غذایت خالی و خالی

هم بی معینی هم بی پناهی

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد روستا

خوشا به حالت ای روستایی

نه برق داری نه راه ماشین

همیشه نالان همیشه غمگین

چند روز و چند شب بی قند و چایی

خوشا به حالت ای روستایی

در شهر باشد صدگونه نعمت

در روستاها صد رنج و محنت

برکوه و دره بنما نگاهی

بیشتر بخوانید : شعر درباره قضا و قدر ، متن و شعر حافظ درباره قضا و قدر

شعر روستا

خوشا به حالت ای روستایی

از کار و کوشش آرام نداری

بهر نظافت حمام نداری

نه استراحت نه یک رفاهی

⇔⇔⇔⇔

شعر شهریار در مورد روستا

حوشا به حالت ای روستایی

ناشاد و نالان در کوهساران

در آن بیابان مبهوت وحیران

دنبال گله درهوی وهایی

خوشا به حالت ای روستایی

یک نوش قریه صد نیش دارد

صدگونه مشکل در پیش دارد

دردت زیاد است درمان نداری

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد روستا

خوشا به حالت ای روستایی

هفتاد واندی عمرت گذشته

رشته ی عمرت دیگر گسسته

آید اگرمرگ اکنون رضایی

خوشابه حالت ای روستایی

محمدی هم روستا نشین است

یک روز شاد است شش روز غمین است.

بیشتر بخوانید : شعر در مورد سرنوشت تلخ ، شعر در مورد سرنوشت از مولانا

شعر روستا

خوشا به حالت ای روستایی

چه شاد و خرم، چه باصفایی

در شهر ما نیست جز دود و ماشین

دلم گرفته از آن و از این

در شهر ما نیست جز داد و فریاد

خوشا به حالت که هستی آزاد

ای کاش من هم پرنده بودم

با شادمانی پر می­ گشودم

می رفتم از شهر به روستایی

آنجا که دارد آب و هوایی

⇔⇔⇔⇔

شعر شهریار در مورد روستا

میبرم لذت من از آب و هوای روستا

کوه و دشت و چشمه و بانگ ونوای روستا

صبحدم بیدار میگردم من از بانگ خروس

تا کنم رو سوی درگاه خدای روستا

میبرم لذت من از آواز چوپانش ولی

لذتی بس بیشتر از کدخدای روستا

گله می آید ز دشت و کوچه ها پر می شود

از صدای بع بع بزغاله های روستا

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد روستا

دختران شهر

به روستا فکر می کنند

دختران روستا

در آرزوی شهر می میرند

مردان کوچک

به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند

مردان بزرگ

در آرزوی آرامش مردان کوچک

می میرند

کدام پل

در کجای جهان

شکسته است

که هیچکس به خانه اش نمی رسد!…

بیشتر بخوانید : شعر حافظ در مورد تقدیر و تشکر ، شعر حافظ در مورد تقدیر و سرنوشت

شعر روستا

گاو با گوساله و بزغاله و مرغ و خروس

پرسه هر یک میزنند در لابلای روستا

جای بنز و پاترول و پیکان بود اسب و الاغ

مرکب رهوار بی چون و چرای روستا

کربلایی اصغر و مش قاسم و حاجی رجب

پیر مردان غیور و باصفای روستا

دخترانش شال می بندند دور سر که هست

در میانش مهره ای از کهربای روستا

آخرین بروز رسانی در : شنبه 25 دی 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.