دلنوشته در مورد خاطرات مدرسه ، متن دلتنگی برای مدرسه و دوستان - پارسی زی
تبریک تولد ادبی و محترمانه ، رسمی دوستانه و عامیانه + تبریک تولد مجلسی

تبریک تولد ادبی و محترمانه ، رسمی دوستانه و عامیانه + تبریک تولد مجلسی

تبریک تولد ادبی و محترمانه تبریک تولد ادبی و محترمانه ، رسمی دوستانه و عامیانه + تبریک تولد مجلسی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

متن زیبا برای تسلیت عزیز از دست رفته ، جملات مناسب برای تسلیت گفتن

متن زیبا برای تسلیت عزیز از دست رفته ، جملات مناسب برای تسلیت گفتن

متن زیبا برای تسلیت عزیز از دست رفته متن زیبا برای تسلیت عزیز از دست رفته ، جملات مناسب برای تسلیت گفتن همگی در سایت …

اس ام اس درباره دوستی ، و رفاقت + اس ام اس رفیق فابریک و رفاقتی سنگین

اس ام اس درباره دوستی ، و رفاقت + اس ام اس رفیق فابریک و رفاقتی سنگین

اس ام اس درباره دوستی اس ام اس درباره دوستی ، و رفاقت + اس ام اس رفیق فابریک و رفاقتی سنگین همگی در سایت …

دلنوشته در مورد خاطرات مدرسه

دلنوشته در مورد خاطرات مدرسه ، متن دلتنگی برای مدرسه و دوستان

دلنوشته در مورد خاطرات مدرسه ، متن دلتنگی برای مدرسه و دوستان همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

دلنوشته در مورد خاطرات مدرسه

یادش بخیر یکی از

استرس های زمان مدرسه این بود که

زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!!

افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه

از انتصاب به عنوان مدیر کل

شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود

⇔⇔⇔⇔

دلنوشته خاطرات مدرسه

میدونید بهترین روز واسه ما ده شصتیا چه روزی بود ؟

روزی کـه مشق نمی نوشتی

بعد فردا معلمت مشقاتو نگاه نمی‌کرد …

بیشتر بخوانید : شعر در مورد کرامت ، انسانی و انسان و امام رضا و امام حسن

دلنوشته در مورد خاطرات

همیشه تو مدرسه عادت داشتم

همکلاسی هامو بشمرم تا ببینم

کدوم پاراگراف برای خوندن به من می فته 🙂

⇔⇔⇔⇔

دلنوشته خاطرات

لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه

توی رختخواب بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت

توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت

و ندارد و نخواهد داشت

⇔⇔⇔⇔

دلنوشته در مورد خاطرات مدرسه

یادش بخیر کتابمون جلد پلاستیکی می کردیم

بعد با خودکار پشتش دروازه می کشیدیم

سر خودکار بیک مو می گرفتیم

فوتبال دستی درست می کردیم.

بیشتر بخوانید : شعر در مورد صهیونیسم ، و صهیونیست ها و جنایات رژیم صهیونیستی

دلنوشته خاطرات مدرسه

یادش بخیر

زمزمه های پدر و مادر

در غروب ۳۱ شهریور

“غصه نداره که تا چشم به هم بزنی

۹ ماه تموم میشه … “

⇔⇔⇔⇔

دلنوشته در مورد خاطرات

من مدرسه که میرفتم

همیشه سر کلاس به این فک میکردم که

اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !

⇔⇔⇔⇔

دلنوشته خاطرات

وقتی مدرسه میرفتیم

ناظم میومد سر کلاس می گفت

فردا ۵۰تومن پول بیارید

با کاسه و قاشق آش میدیم !

بیشتر بخوانید : شعر در مورد زمانه ، بد و نامرد و دنیا و جور و جبر و غم و گردش زمانه

دلنوشته در مورد خاطرات مدرسه

قدیما مامانمون

لقمه نون و پنیر درست می کرد،

شروع می کردیم بـه خوردن تا بـه پنیرش برسیم

زنگ میخورد :»»

⇔⇔⇔⇔

دلنوشته خاطرات مدرسه

یادش بخیر؛

در به در

دنبال یکی میگشتیم

کتابامونو جلد کنه !

⇔⇔⇔⇔

دلنوشته در مورد خاطرات

یادتونه بچه کـه بودیم لواشک غیر بهداشتی میخریدیم

میپیچیدیم دور انگشت سبابمون

بعد هی انگشتمونو تا ته میکردیم تو حلقمون ؟

چه حالی میداد خدایی …

بیشتر بخوانید : شعر در مورد کدو ، تنبل و حلوایی از مولوی و شاعران بزرگ

دلنوشته خاطرات

یکی از ترسناک ترین

جملات دوران مدرسه :

یه برگه از کیفتون بیارید بیرون!

⇔⇔⇔⇔

دلنوشته در مورد خاطرات مدرسه

تو مدرسه آرزومون

این بود که وقتی

از دوستمون می پرسیم

درستون کجاست

اونا یه درس از ما عقب تر باشن

⇔⇔⇔⇔

دلنوشته خاطرات مدرسه

یادش بخیر

یه برگ از درخت میکندیم

میذاشتیم رو دستمون

با اون یکی دست محکم میزدیم روش

میترکید کلی حال میکردیم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد شلغم ، شعر کودکانه و کوتاه و زیبا در مورد شلغم

دلنوشته در مورد خاطرات

‏شـما یادتون نیس،

قدیما یسری زنبور بود بهش میگفتن زنبور گاوی،

اصلا نگاش می کردی دردت میومد

چه برسه بـه این کـه نیشت بزنه فقط خواستم بگم

کـه اونا هم از ایران رفتن

آخرین بروز رسانی در : شنبه 16 بهمن 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.