داستان کودکانه سوپ همه چی
کیک زبرا یک کیک خوشمزه با دستور تهیه
کیک زبرا یک کیک خوشمزه با دستور تهیه کیک زبرا یک کیک اسفجی محبوب و خوشمزه است که میتوانید در منزل نیز آن را …
ظروف پذیرایی پرکاربرد
ظروف پذیرایی پرکاربرد استفاده از ظروف مسی برای نوشیدن آب و انواع نوشیدنی، میل کردن غذا و نگهداری از مواد غذایی می تواند بسیار مفید …
2 مدل روسری پرطرفدار برای خانمهای شیک پوش
۲ مدل روسری پرطرفدار برای خانمهای شیک پوش درمیان اکسسوری های زنانه روسری نقش بسیار مهمی در زیبایی ظاهری خانمها دارد و همانند مهر تاییدی …
داستان کودکانه سوپ همه چی
عصر دوشنبه بود و مامان هنوز از سر کار برنگشته بود! جیمی و جولی در آشپزخانه ایستاده بودند و به مرغ سردی که در یخچال بود خیره شده بودند!
هیچ کدام از آنها مرغ را دوست نداشتند! چه رسد به آن مرغ سردی که از ناهار دیروز باقی مانده بود!
جولی! کاش ماکارونی داشتیم! جیمی با ناامیدی گفت!
خوب! به نظر شما پاستا چگونه درست می شود؟
سپس پیش بند مامان را گرفت و پوشید!
جیمی تعدادی از کابینت های آشپزخانه را باز کرد و یک کیسه پاستا پیدا کرد!
ابتدا باید پاستا را در آب داغ بپزیم! دیدم مامان این کارو میکنه! جولی با صدای شادی گفت!
جیمی بزرگترین قابلمه را پر از آب کرد و روی اجاق گذاشت و اجاق را روشن کرد! بعد از مدتی آب شروع به جوشیدن کرد! جیمی و جولی روی صندلی ها ایستادند و تمام پاستاها را در آب جوش ریختند!
سپس جولی رفت و مقداری گوشت چرخ کرده و نخود فرنگی از یخچال برداشت و همه آنها را در قابلمه ریخت! از آنجایی که جیمی گوجه فرنگی دوست نداشت، جولی به جای آن سس کچاپ را در قابلمه گذاشت!
بعد از اضافه کردن همه اینها، هر دو کنار اجاق ایستادند و به ماکارونی که با مواد دیگر در حال جوشیدن بود خیره شدند! آنقدر ایستادند که پاستا در آب داغ نرم شد و شل شد!
آنها می توانند بگویند یک مشکل جدی وجود دارد! اصلا شبیه پاستای مامان نبود!
چرا شبیه ماکارونی معمولی نیست؟ جیمی پرسید!
عجله نکن! باید صبر کنیم!
اما مهم نیست چقدر صبر کردند! ماکارونی آنها شل تر و نرم تر شد!
جیمی! این پاستا برای شما چه شکلی است؟
جیمی به قابلمه نگاه کرد و گفت:
ممممم! سوپ! اما مهم نیست! من هم سوپ دوست دارم!
مامان همیشه میگه هر چی میخوایم میتونیم به سوپ اضافه کنیم!
جیمی لبخند زد! او عاشق خیار و نارنگی بود! بنابراین او مقداری به سوپ آنها اضافه کرد!
جولی از خرس های صمغی خوشش می آمد، بنابراین کل بسته را در آب جوش خالی کرد!
جیمی کیسه چیپس سیب زمینی را بیاور و تمام چیپس ها را در آن بریز!
هر چیزی را که دوست داشتند در قابلمه می ریزند: سیب، کره، کره بادام زمینی و ژله، شکلات و موز!
به نظر شما آماده است؟ جیمی پرسید.
اما قبل از اینکه جولی جواب بدهد در باز شد و مامان وارد خانه شد! او ابتدا وحشت کرد! چون بوی دود خندهداری را حس میکرد! وقتی به آشپزخانه رسید، چشمانش را باور نمی کرد! جیمی و جولی کنار اجاق ایستاده بودند و چیزی را تکان می دادند!!!
آه خدای من! تو چکار میکنی؟ مامان با تعجب پرسید.
داریم سوپ درست میکنیم جولی خندید!
همه چیزهایی را که دوست داریم به آن اضافه می کنیم! این یک “سوپ همه چیز” است! جیمی این را با هیجان گفت!
مامان لبخندی زد و به سوپ نگاه کرد!
پس من دیگر مجبور نیستم شام بپزم؟
سوپ بوی خنده دار و عجیبی داشت! و پر از چیزهای عجیب بود! اما حداقل رنگ زیبایی داشت!
خوب! این به نظر عالی می آید! مامان با تردید زمزمه کرد!
سپس سوپ را در کاسه های ناز سفید ریخت و آنها را در میز گذاشت! جولی و جیمی اولین لقمه را در دهان خود گذاشتند…
صورتشان را دراز کردند و اخم کردند!
اییییی ! این چه طعمی است؟ جیمی گریه کرد!
این طعم “همه سوپ” شماست! مامان زد زیر خنده!
مامان! می خواستیم پاستا بپزیم اما مثل سوپ شد! چرا مامان؟
زیرا شما باید برخی از مراحل را دقیقاً دنبال کنید! اکنون! هردو شما! بیا و کمک کن! باید یه سوپ دیگه درست کنیم چون خیلی گرسنه ام! همچنین می توانم مراحل را به شما نشان دهم. بنابراین دفعه بعد “همه سوپ” دیگری درست نخواهید کرد!
و بعد با هم شروع به پختن یک سوپ گوجه فرنگی خوشمزه کردند! جیمی و جولی پس از آن هرگز «همه سوپ» نپزیدند!
منبع: