متن در مورد بهار و عید ، و گل + متن زیبا و ادبی در مورد بهار و عید نوروز
شعر در مورد ماه رمضان ، شعر و دکلمه ماه رمضان و روزه برای کودکان
شعر در مورد ماه رمضان شعر در مورد ماه رمضان ، شعر و دکلمه ماه رمضان و روزه برای کودکان همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …
شعر در مورد ولادت حضرت زینب ، روز پرستار و شعر حضرت زینب در کربلا
شعر در مورد ولادت حضرت زینب شعر در مورد ولادت حضرت زینب ، روز پرستار و شعر حضرت زینب در کربلا همگی در سایت پارسی …
متن در مورد تولد خواهر بهمن ماهی ، متن فوق العاده برای تبریک تولد خواهر
متن در مورد تولد خواهر بهمن ماهی متن در مورد تولد خواهر بهمن ماهی ، متن فوق العاده برای تبریک تولد خواهر همگی در سایت …
متن در مورد بهار و عید
متن در مورد بهار و عید ، و گل + متن زیبا و ادبی در مورد بهار و عید نوروز همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
متن در مورد بهار و عید
آمدن مگر چطور میتواند باشد؟
غیر از این است که عطرت بپیچد و
من هزار بهار را
شاخه به شاخه
به پای آمدنت
شکوفه دهم…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن زیبا در مورد بهار و عید
اگر تو امتداد بهار نیستی
پس این شکوفههای قلبم را از چه دارم
ببین چگونه عطر تنت باران میشود
و من با بوی تو خلوت میکنم
اگر تو امتداد بهار نیستی
این پرنده چه میگوید دارد دور قلبم میچرخد
زمین میخورد بال میزند قلبم تند میکوبد
و من میترسم بگویم دوستت دارم
میترسم زیاد به تو فکر کنم میترسم
نامت را روی کاغذ بنویسم…
بیشتر بخوانید : شعر در مورد اسم ترمه ، عکس نوشته و عکس پروفایل تبریک تولد اسم ترمه
متن زیبا در مورد بهار و عید نوروز
تو را به ترانهها بخشیدم
به صدای موسیقی به سکوت شکوفهها
که به میوه بدل میشوند
و از دستم میچینند
تو را به ترانهها بخشیدم با من نمان!
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدایی از زندگی عادت کرد.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد بهار و گل
بهار می تواند نام تو باشد
وقتی که در همهمه ی سبزِ دلم
دوستت دارم هایت
شکوفه می زنند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن درباره بهار و عید
من
بهار میشوم…
تو با لبهات…
بر تنم شکوفه بزن…
بیشتر بخوانید : شعر در مورد حق و باطل ، شعر در مورد حق و ناحق و حق کشی و حق الناس
متن زیبا در مورد بهار و گل
بهار،
زندگی جدید و زیبایی را
بر زمین ارزانی
داشته است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن زیبا درباره بهار و عید
ایعشق!
ما کِه با تو کناری گرفتهایم
سر سبز و پرشکوفه بدار
این کرانه را …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن ادبی در مورد عید نوروز و بهار
از فشردن دست های گرم تابستانی تو
و دست های زمستانی من
چه پاییز های انتظار گذشت و گذشت
تا شکوفه های بهاری معتدل من و تو بر آمدند…
بیشتر بخوانید : شعر در مورد عدل ، شعر زیبا درباره عدالت حضرت علی و بی عدالتی و قاضی و ظلم
متن کوتاه در مورد بهار و عید
شکوفه های بهاری
آواز قلب من است
عطر یک شکوفه ی بهار نارنج ات برای من کافیست
بهار، تا آمدنت را به انتظار بنشینم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن درباره فصل بهار و عید نوروز
حیف نیست
بهار از سر اتفاق
بغلتد در دستم
آن وقت تو نباشی ؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن زیبا درباره بهار و گل
هوس گذر
از کوی تو دارم
دلبر گرچه میدانم
که دیگر نیستی
حتی بهارانمون هم پاییز بود!
بیشتر بخوانید : شعر در مورد قصاب ، متن و شعر کودکانه و کوتاه درباره شغل قصابی + بت قصاب
متن درباره بهار و گل
باز کن پنجره ها را
که نسیم روز میلاد اقاقی ها
را جشن می گیرد
و بهار
روی هر شاخه، کنار
هر برگ شمع روشن کرده ست
باز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن !
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد گلهای بهاری
دستانم را بگیر
تا زودتر از بهار شکوفه دهم
تو خودت میدانی
گل مریم زیباترین است…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد گل بهار
قرارمان همین بهار
زیر شکوفه های شعر …!
آنجا که واژه ها
برای تو گل می کنند
آنجا که حرف های زمین افتاده ام
دوباره سبز می شوند
وَ دست های عاشقمان
گره در کارِ سبزه ها می اندازند
قرارمان زیرِ چشم های تو !
آنجا که شعر
نم نم شروع می شود …!
بیشتر بخوانید : شعر در مورد خستگی ، شعر و متن درباره خستگی روح و خسته دل از حافظ و مولانا
متن در مورد گل بهاری
آرزو دارم دلتون مثل بهار
پرشود از لحظه های ماندگار
زندگیتون خالی، از اندوه و غم
لحظه های شادمانیتون بیشمار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بهار که از راه میرسد
جوانه سر میزند، شکوفه می شکفد
باران نمنم می بارد آسمان نفس می کشد
بهار که از راه میرسد
زمین سبز میشود بلبل نغمه خوان میشود
روز نو میشود سال نکو میشود
اما… تو چطور؟
اگر شکوفه شکوفه بروید
و دریغ از شکوفه لبخندی که بر لبانت بنشیند چه؟
اگر زمین زمین سبز شود
و هنوز برگهای پاییزی سنگفرش دلت باشد چه؟
اگر باران باران طراوت ببارد
و هنوز خاکستر غم و یاس بر شیشه دلت باشد چه؟
اگر روز روز نو شود
ولی چشمهایت به عادت و کهنگی گشوده شود چه؟
اگر گرما گرما مهربانی با طلوع خورشید
بتابد و تو همچنان دل به سرما سپرده باشی چه؟
اگر بهار بهار بیاید و تو زمستان باشی؟
بیا و وجودت را به دست مهربان بهار بسپار تا زندگی را در تو جاری کند
تا… بهار شوی
بیا و چون بهار طراوت و شکفتن و لبخند و مهربانی و زیبایی و سبزی و تازگی را به هر که دل به زمستان سپرده هدیه کن
که بهار میآید و میرود اما تو در تابستان و پاییز و زمستان هم که بمانی بهار آفرین خواهی شد
بیا و تو بهار آفرین باش
تا دشت دشت مهربانی بروید
هزار هزار خنده بشکفد
باران باران محبت ببارد
تـــــو بــــهار آفریـــن بـــــاش