شعر در مورد خیانت در رفاقت ؛ مجموعه ای از بهترین اشعار درباره خیانت در رفاقت - پارسی زی
شعر در مورد خوشبختی ، متن زیبا و جملات کوتاه درباره خوشحالی و خانواده خوشبخت

شعر در مورد خوشبختی ، متن زیبا و جملات کوتاه درباره خوشحالی و خانواده خوشبخت

شعر در مورد خوشبختی شعر در مورد خوشبختی ، متن زیبا و جملات کوتاه درباره خوشحالی و خانواده خوشبخت همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

شعر غزل کوتاه با معنی ؛ مجموعه ای از شعر غزل کوتاه با معنی

شعر غزل کوتاه با معنی ؛ مجموعه ای از شعر غزل کوتاه با معنی

شعر غزل کوتاه با معنی شعر غزل کوتاه با معنی ؛ مجموعه ای از شعر غزل کوتاه با معنی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

پیامک تولد برادر ، بزرگتر و کوچکتر + شعر زیبا برای تولد برادر

پیامک تولد برادر ، بزرگتر و کوچکتر + شعر زیبا برای تولد برادر

پیامک تولد برادر پیامک تولد برادر ، بزرگتر و کوچکتر + شعر زیبا برای تولد برادر همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل …

شعر در مورد خیانت در رفاقت

شعر در مورد خیانت در رفاقت ؛ مجموعه ای از بهترین اشعار درباره خیانت در رفاقت

شعر در مورد خیانت در رفاقت ؛ مجموعه ای از بهترین اشعار درباره خیانت در رفاقت همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد خیانت در رفاقت

تو هم رفتی که با رفتن بگی که بی وفا هستی
تؤ این دنیای نامردی رفیق نیمه راه هستی
ولی روزی رسد آن روز خدا خود بهتر این داند
چه کردی با من واین دل خدا بر تو همان خواهد
مگه عاشق نبودی تو! چرا با من چنین کردی
چرا در حق این چشمام تو مدتها جفا کردی
تو آزردی دل و روحم ندانستی چه ها کردی
ندانستی چه شبهائی که خواب از چشم جدا کردی
تو بردی رنگ شادی رو که غم رو جا یگزین کردی
شکستی تو همان عهدی که پای آن قسم خوردی …

⇔⇔⇔⇔

شعر گلایه از رفیق

ای چرخ بسی لیل و نهار آوردی

گه فصل خزان و گه بهار آوردی

مردان جهان را همه بردی به زمین

نامردان را بروی کار آوردی

 حتما بخوانید: جملات سنگین در مورد رفیق ، صمیمی بی معرفت + متن دوستی و رفاقت

شعر در مورد خیانت در رفاقت

پس کوچه های شهر ما چوپونِ نی زن نداره

قمری دلش گرفته و جرأتِ خوندن نداره ..

کلاغای سیاه شهر خورشید و پنهون می کنند

شب که میشه جغدا دلِ ستاره رو خون می کنند

مریضیایِ مُسری مون دارائی و نداریه

از این جماعت به خدا خودِ خدا فراریه

باید بمیری اینورا یا با سیاهی بجوشی

شکسته اینجا قیمتا !! ارزونه آدم فروشی

راستی بگم اینجا پیِ رفیق نگردی بی خودی

آمار نامردی داره میره بالا تصاعدی

از توی آسمون شهر پرنده ای رد نمیشه

اینجا غریب کُشا خوشن،حالشونم بد نمیشه

پس کوچه های شهر ما چوپونِ نی زن نداره

قمری دلش گرفته و جرأتِ خوندن نداره

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خیانت همسر

به نامردی نامردان قسم خوردم

که نامردی کنم در حق نامردان

آهای رفیق نامرد یه روز میشی

پشیمون پشیمونی چه سودت

وقتی بمونی دلخون

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خیانت در رفاقت

مهر بان بودیم ولی خنجر زدند بر پشت ما
داس نامردی زدند بر دست و بر انگشت ما
برده اند مارا به چشمه و ندادند آب خوش
تیشه قهراست هنوز بر ریشه و بر خشت ما
تشنه لب هستیم کنار ساحل و دریای آب
وای، خشکانیده شد سبزه ، چمن بر دشت ما
دانه بسیار است ولی دانه درشت بسیار تر
آتش و داغ رفیق مانده هنوز بر شصت ما
بند کیفم را بدست دارد رفیق نا رفیق
عاشق انگشتری گردید، برید انگشت ما
ناله ، آرام ، تا عرش و سما گویا رسید
کی پریشانی و فقر پر می کشد از مشت ما

 حتما بخوانید: شعر در مورد رفاقت ، شعر در مورد رفیق ، شعر در مورد رفاقت و دوستی

شعر در مورد نامردی عشق

جوانمردی قدیمی شد

رفیقان عهد بشکستند

فقط تو ماه شبگردی

که بی منت جوانمردی

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خیانت در رفاقت

خدایا خوب می‌بینی در این دنیای نامردی

دلی مظلوم می‌میرد به زیر پای نامردی

صدای درد همسایه و چشمی بی‌خبر در خواب

تن کودک چه می‌لرزد! شب از سرمای نامردی

ببین دستان مردی را پر از تشویش نانی سرد

و زخم قلب یک مادر پر از لالای نامردی

بیان حس یک دفتر به دور از واژه مردی

قلم‌ها اشک می‌ریزند سر امضای نامردی

تمام روزها ابری و دنیا جای ماندن نیست

خدایا یک نشانی ده نباشد جای نامردی

سکوت پنجره مبهم به روی کوچه پاشیده

غبار بی کسی‌ها را تن درهای نامردی

معلم خسته شد از ما ولیکن بیست می‌گیریم

در این دنیا که می‌گوید به ما املای نامردی

⇔⇔⇔⇔

دکلمه درباره نامردی

تو این دنیای نامردی

بدنبال چه میگردی

نگرد، بیهوده میگردی

 حتما بخوانید: جملات دوستی و رفاقت ، متن طولانی برای دوست صمیمی + متن رفیق قدیمی

شعر در مورد خیانت در رفاقت

هرکه یکباری بگفتت عاشقم، او یار نیست
هر رفیقِ نارفیقی، محرم اسرار نیست

خوب و بد یاخیر وشر آمیزه ی افکارماست
گرچه دانم در جهان, هرگز گلی بی خار نیست

لاف عشق و عهد و پیمان و سخن های گزاف
صد به صد گفته ولی حتی یکی کردارنیست

همرهان بی شماری دیده ام در طول عمر
همرهی لایق تر از این زخمه های تار نیست

عشقِ عاشق هر زمان و هر مکان یکسان بود
عشق اگر از عمق جان باشد دگر فرار نیست

پر کن از می ساقیا، اینجا منم مهمان تو
اندر این میخانه ات، کس جز منِ خمار نیست

می زنم پیمانه امشب، پشت هم، من تاسحر
گوییا جز ما کسی دراین جهان بیدار نیست

آنکه در پای رفاقت، جان خود را می دهد
هیچ کس جانا بجز این دلبر عیار نیست

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خیانت به کشور

بگریخته نفس تو از یار ز نامردی

چون بار گران دیده از خلق حذر کرده

برخیزی اگر مردی در شیوه ما آیی

تا شیوه ما بینی در سنگ اثر کرده

یک دردی درد ما در عالم رسوایی

صد زاهد خودبین را با دامن تر کرده

در حلقه چو دیدی خود دردی خور و مستی کن

وانگاه ببین خود را از حلقه به در کرده

چون کوری قرایان عطار عیان دیده

بینایی پیر خود صد نوع سمر کرده

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خیانت در رفاقت

یه کاغذ و یه خودکار

پر از گلایه اینبار

جمله های دروغی

روشون شده تلنبار

کنار دست شاعر

رو میزی از دفاتر

پر پر یه سکوتن

تا لحظه های آخِر

تا لحظه ای که خودکار

روشون کنه تلنبار

هزار دروغ تازه

به زور شاعر اینبار

دنیای نارفیقاس

حتی تو شعر و قصه

اینروزا خنده مرده

گریه داریم و غصه

یه دست دیگه می خواد

به سرعت برق و باد

کاغذ و خودکارمون

بشن دوباره آزاد

از جور نارفیقی

یه شاعر حقیقی

باید دوباره پا شه

به یاری رفیقی

تا زور نرخ هر روز

برای هر دلنسوز

نشه بهانه ای که

بگه بساز و بسوز

دنیای نارفیقاس

حتی تو شعر و قصه

اینروزا خنده مرده

گریه داریم و غصه

کاغذ و خودکار اما

نمونه َ ن تا که ما

لالمونیمون نگیره

از وحشت چراها

جمله های دروغی

میون این شلوغی

رومون نشن تلنبار

نشیم دوباره تکرار

  حتما بخوانید: شعر در مورد خیانت از حافظ ؛ اشعاری زیبا از حافظ درباره خیانت 

شعر خیانت شهریار

چه کرده‌ام که مرا پایمال غم کردی

چه اوفتاده که دست جفا برآوردی

به نوک خار جفا خستیم نیازردم

چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی

مرا به نوک مژه غمزه تو دعوت کرد

بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی

به حق غمزه شوخ تو در رسم لیکن

ز مردی است مرا صبر نه ز نامردی

به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم

به سرد پاسخ گویی علیک و برگردی

بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد

که دید هرگز سوزنده‌ای به این سردی

مرا نگویی کاخر به جای خاقانی

دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خیانت در رفاقت

راه که می روم مدام بر می گردم

پشت سرم را نگاه می کنم

دیوانه نیستم

خنجر از پشت خورده ام

⇔⇔⇔⇔

شعر خیانت سعدی

همه بد سگالید و با کس نساخت

به کژّی و نامردمی سر فراخت

 حتما بخوانید: شعر های بی وفایی و خیانت ، شعر در مورد بی وفایی معشوق

شعر درباره نامردی و بی معرفتی

ای نا رفیق … به کدامین گناه ناکرده..

تازیانه می زنی بر اعتمادم

زیر پایم را زود خالی کردی .

سلام پر مهرت را باور کنم.

یا پاشیدن زهر نا مردیت را

خنجری از پشت در قلبم فرو رفت

پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود

ای رفیق نامرد …

همه از مرگ می ترسند من از رفیق نامرد!

آخرین بروز رسانی در : دوشنبه 15 آذر 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.