شعر غزل سعدی

شعر غزل سعدی ؛ گلچینی از غزلیات زیبای سعدی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر غزل سعدی

به خدا اگر بمیرم

که دل از تو برنگیرم ،

برو ای طبیبم از سر

که دوا نمی‌پذیرم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر غزل کوتاه با معنی

از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترست

پیغام آشنا نفس روح پرورست

هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای

من در میان جمع و دلم جای دیگرست

شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر

چون هست اگر چراغ نباشد منورست

ابنای روزگار به صحرا روند و باغ

صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبرست

جان می‌روم که در قدم اندازمش ز شوق

درمانده‌ام هنوز که نزلی محقرست

کاش آن به خشم رفته ما آشتی کنان

بازآمدی که دیده مشتاق بر درست

جانا دلم چو عود بر آتش بسوختی

وین دم که می‌زنم ز غمت دود مجمرست

شب های بی توام شب گورست در خیال

ور بی تو بامداد کنم روز محشرست

گیسوت عنبرینه گردن تمام بود

معشوق خوبروی چه محتاج زیورست

سعدی خیال بیهده بستی امید وصل

هجرت بکشت و وصل هنوزت مصورست

زنهار از این امید درازت که در دلست

هیهات از این خیال محالت که در سرست

بیشتر بخوانید : متن عیدتون مبارک ، تکست و عکس متن پیشاپیش عیدتون مبارک + تبریک سال نو

شعر غزل با معنی

همه عمر با حریفان

بنشستمی و خوبان

تو بخاستی و نقشت

بنشست در ضمیرم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

غزل کوتاه با معنی

تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا

سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر

تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا

شربتی تلختر از زهر فراقت باید

تا کند لذت وصل تو فراموش مرا

هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین

روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا

بی دهان تو اگر صد قدح نوش دهند

به دهان تو که زهر آید از آن نوش مرا

سعدی اندر کف جلاد غمت می‌گوید

بنده‌ام بنده به کشتن ده و مفروش مرا

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر غزل

مده ای حکیم پندم

که به کار در نبندم

که ز خویشتن گزیر است

و ز دوست ناگزیرم

بیشتر بخوانید : پیامک تبریک عید نوروز ، ۱۴۰۱ باستانی مذهبی و رسمی به دوستان و رفیق

شعر کوتاه

ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها

وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها

تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم

بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها

تا خار غم عشقت آویخته در دامن

کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها

آن را که چنین دردی از پای دراندازد

باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر غزل سعدی

برو ای سپر ز پیشم

که به جان رسید پیکان

بگذار تا ببینم کِه

کِه می‌زند به تیرم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر غزل کوتاه با معنی

تو را حکایت ما مختصر به گوش آید

که حال تشنه نمی‌دانی ای گل سیراب

اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب

دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است

که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب

بیشتر بخوانید : پیامک عید نوروز ۱۴۰۱ ، اس ام اس و پیامک تبریک عید باکلاس و عاشقانه اداری

شعر غزل با معنی

نه نشاط دوستانم

نه فراغ بوستانم

بروید ای رفیقان به سفر

که من اسیرم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

غزل کوتاه با معنی

چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت

که یک دم از تو نظر بر نمی‌توان انداخت

بلای غمزه نامهربان خون خوارت

چه خون که در دل یاران مهربان انداخت

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر غزل

تو در آب اگر ببینی

حرکات خویشتن را

به زبان خود بگویی که

به حسن بی‌نظیرم

بیشتر بخوانید : پیامک تبریک عید نوروز مذهبی ، ۱۴۰۱ + اس ام اس تبریک عید نوروز مذهبی

شعر کوتاه

دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت

تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت

جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش

گر در آیینه ببینی برود دل ز برت

جای خنده‌ست سخن گفتن شیرین پیشت

کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت

راه آه سحر از شوق نمی‌یارم داد

تا نباید که بشوراند خواب سحرت

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر غزل سعدی

تو به خواب خوش بیاسای

و به عیش و کامرانی

که نه من غنوده‌ام دوش

و نه مردم از نفیرم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر غزل کوتاه با معنی

من بی‌ مایه که باشم که خریدار تو باشم

حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری

که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم

خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم

که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم

بیشتر بخوانید : متن زیبا درباره تبریک عید نوروز ، متن تبریک عید نوروز اداری و عاشقانه

شعر غزل با معنی

نه توانگران ببخشند

فقیر ناتوان را

نظری کن ای توانگر

که به دیدنت فقیرم

اگرم چو عود سوزی

تن من فدای جانت

که خوش است عیش مردم

به روایح عبیرم