شعر در مورد انتظار از مولانا

شعر در مورد انتظار از مولانا ، شعر انتظار از فریدون مشیری و حافظ همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد انتظار از مولانا

منتظر باش و چشم بر در دار

کو نظر را در انتظار نهاد

غم او را کنار گیر که غم

روی بر روی غمگسار نهاد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر انتظار از مولانا

چون شکار خدا نشد نمرود

پشه‌ای را شکار خواهد بود

هر که از نقد وقت بست نظر

سخره‌ای انتظار خواهد بود

هر که را اختیار کردش عشق

مست و بی‌اختیار خواهد بود

بیشتر بخوانید : اشعار نامردی رفیق ، شعر در وصف نارفیقان + شعرهای مردی و نامردی

شعر در مورد انتظار

هر که بهر تو انتظار کند

بخت و اقبال را شکار کند

بهر باران چو کشت منتظر است

سینه را سبز و لاله زار کند

بهر خورشید کان چو منتظر است

سنگ را لعل آبدار کند

انتظار ادیم بهر سهیل

اندر او صد هزار کار کند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد انتظار از مولانا

جان روز و جان شب ای جان تو

انتظارم انتظارم روز و شب

تا به سالی نیستم موقوف عید

با مه تو عیدوارم روز و شب

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر انتظار از مولانا

یار آمد به صلح ای اصحاب

ما لکم قاعدین عند الباب

نوبت هجر و انتظار گذشت

فادخلوا الدار یا اولی الالباب

بیشتر بخوانید : اشعار درباره رفیق ، خوب بامعرفت و نامرد بی معرفت + شعر در مورد دوستی و رفاقت

شعر در مورد انتظار

سماع از بهر جان بی‌قرارست

سبک برجه چه جای انتظارست

مشین این جا تو با اندیشه خویش

اگر مردی برو آن جا که یارست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد انتظار از مولانا

می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار

دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست

من هم رباب عشقم و عشقم ربابی است

وآن لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر انتظار از مولانا

نظاره گو مباش در این راه و منتظر

والله که هیچ مرگ بتر ز انتظار نیست

بر نقد قلب زن تو اگر قلب نیستی

این نکته گوش کن اگرت گوشوار نیست

بیشتر بخوانید : اشعار در مورد رفیق ، خوب فابریک و نامرد قدیمی + شعر رفیق از سعدی

شعر در مورد انتظار

آن سو که هر شبی بپرد این حواس و روح

آن سو که هر شبی نظر و انتظار شد

مه چون هلال بود سفر کرد آن طرف

بدری منور آمد و شمع دیار شد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد انتظار از مولانا

آهنی کانتظار صیقل کرد

روی را صاف و بی‌غبار کند

ز انتظار رسول تیغ علی

در غزا خویش ذوالفقار کند

انتظار جنین درون رحم

نطفه را شاه خوش عذار کند

انتظار حبوب زیر زمین

هر یکی دانه را هزار کند

آسیا آب را چو منتظر است

سنگ را چست و بی‌قرار کند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر انتظار از مولانا

انتظار قبول وحی خدا

چشم را چشم اعتبار کند

انتظار نثار بحر کرم

سینه را درج در چو نار کند

شیره را انتظار در دل خم

بهر مغز شهان عقار کند

بی کنارست فضل منتظرش

رانده را لایق کنار کند

تا قیامت تمام هم نشود

شرح آن کانتظار یار کند

ز انتظارات شمس تبریزی

شمس و ناهید و مه دوار کند

بیشتر بخوانید : اشعار در وصف رفیق ، نامرد و با معرفت از دست رفته + شعر نو رفیق

شعر در مورد انتظار

دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار

جان مست گلستان تو آن گاه خار خار

هر دم ز پرتو نظر او به سوی دل

حوریست بر یمین و نگاریست بر یسار

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد انتظار از مولانا

ای چشم و ای چراغ روان شو به سوی باغ

مگذار شاهدان چمن را در انتظار

اندر چمن ز غیب غریبان رسیده‌اند

رو رو که قاعدست که القادم یزار

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر انتظار از مولانا

بگردان ساقیا جام خزانی

که از عشق بهار اندر خمارم

بده چیزی که پنهان است چون جان

به جان تو مده بیش انتظارم

بیشتر بخوانید : اشعار کوتاه در مورد رفیق ، شعر درباره دوستی و همدلی از فریدون مشیری

شعر در مورد انتظار

بکشد ز کبر دامن دل من چو دلبر آید

بدرد نظر گریبان چو ز انتظار گویم

بنهد کلاه از سر خم خاص خسروانی

بجهد ز مهر ساقی چو من از خمار گویم