شعر مولانا در مورد بوسه ، متن و شعر در مورد لب سرخ معشوق
پیام تسلیت به دوست صمیمی ، برای فوت مادر و پدر و برادر و همسر
پیام تسلیت به دوست صمیمی پیام تسلیت به دوست صمیمی ، برای فوت مادر و پدر و برادر و همسر همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …
شعر من و آینه ، شعر آینه فریدون مشیری و فاضل نظری + آینه زندگی و تنهایی
شعر من و آینه شعر من و آینه ، شعر آینه فریدون مشیری و فاضل نظری + آینه زندگی و تنهایی همگی در سایت پارسی …
شعر در مورد کشمش ، و غوره و اشعاری از شاعران بزرگ درباره کشمش
شعر در مورد کشمش شعر در مورد کشمش ، و غوره و اشعاری از شاعران بزرگ درباره کشمش همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب …
شعر مولانا در مورد بوسه
شعر مولانا در مورد بوسه ، متن و شعر در مورد لب سرخ معشوق همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر مولانا در مورد بوسه
به بوسههای پیاپی ره دهان بستند
شکرلبان حقایق دهان گویا را
گهی ز بوسه یار و گهی ز جام عقار
مجال نیست سخن را نه رمز و ایما را
به زخم بوسه سخن را چه خوش همیشکنند
به فتنه بسته ره فتنه را و غوغا را
چو فتنه مست شود ناگهان برآشوبند
چه چیز بند کند مست بیمحابا را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر بوسه
لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا
تا از لب دلدار شود مست و شکرخا
تا از لب تو بوی لب غیر نیاید
تا عشق مجرد شود و صافی و یکتا
بیشتر بخوانید : متن تولدت مبارک به انگلیسی برای برادر ، متن تولدت مبارک برادر به انگلیسی
شعر در مورد بوسه
آمدهام که بوسهای از صنمی ربودهای
بازبده به خوشدلی خواجه که واستانمت
گل چه بود که گل تویی ناطق امر قل تویی
گر دگری نداندت چون تو منی بدانمت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا در مورد بوسه
به پیش دیده من باش تا تو را بینم
که سیر مینشود دیده من از آیات
ندانم از سرمستیست شمس تبریزی
که بر لبت زدهام بوسهها و یا بر پات
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر بوسه
خورد سنگ و فروناید که من آویخته شادم
که این تشریف آویزش مرا منصوروار آمد
که من منصورم آویزان ز شاخ دار الرحمان
مرا دور از لب زشتان چنین بوس و کنار آمد
هلا ختم است بر بوسه نهان کن دل چو سنبوسه
درون سینه زن پنهان دمی که بیشمار آمد
بیشتر بخوانید : متن تولدت مبارک به انگلیسی با ترجمه ، فارسی + اهنگ تولدت مبارک به انگلیسی
شعر در مورد بوسه
در واقعه بدیدم کز قند تو چشیدم
با آن نشان که گفتی این بوسه نام زد را
جان فرشته بودی یا رب چه گشته بودی
کز چهره مینمودی لم یتخذ ولد را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا در مورد بوسه
دیده نادیده ما بوسه دیده زان بتان
تا ز حیرانی گذشته دیده حیران ما
جان سودا نعره زنها این بتان سیمبر
دل گود احسنت عیش خوب بیپایان ما
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر بوسه
شاید که نخسپیم به شب چونک نهانی
مه بوسه دهد هر شب انجم شمری را
آثار رساند دل و جان را به مؤثر
حمال دل و جان کند آن شه اثری را
بیشتر بخوانید : متن تولدت مبارک به انگلیسی برای دوست ، با ترجمه + متن انگلیسی تولدت مبارک
شعر در مورد بوسه
میکشد آن شه رقمی دل به کفش چون قلمی
تازه کن اسلام دمیخواجه رها کن گله را
آنچ کند شاه جفا آبله دان بر کف شه
آنک بیابد کف شه بوسه دهد آبله را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا در مورد بوسه
بوسهای داد مرا دلبر عیار و برفت
چه شدی چونک یکی داد بدادی شش و هفت
هر لبی را که ببوسید نشانها دارد
که ز شیرینی آن لب بشکافید و بکفت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر بوسه
چون لعل لبش دیدی یک بوسه بدزدیدی
برخیز ز لعل و کان یعنی بنمی ارزد
در عشق چنان چوگان میباش به سر گردان
چون گوی در این میدان یعنی بنمی ارزد
بیشتر بخوانید : متن تولدت مبارک عشقم برای استوری ، عکس و دلنوشته تولدت مبارک عشقم
شعر در مورد بوسه
آن عقل فضول در جنون آید
هوش از بن گوش مرتهن گردد
جان و دل صد هزار دیوانه
از بوسه یار خوش دهن گردد
آن روز که جان جمله مخموران
ساقی هزار انجمن گردد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا در مورد بوسه
این عالم را کرانهای هست
عشق من و تو کران ندارد
مانند خیال تو ندیدم
بوسه دهد و دهان ندارد
ماننده غمزهات ندیدم
تیر اندازد کمان ندارد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر بوسه
صحرا خوشست لیک چو خورشید فر دهد
بستان خوشست لیک چو گلزار بر دهد
خورشید دیگریست که فرمان و حکم او
خورشید را برای مصالح سفر دهد
بوسه به او رسد که رخش همچو زر بود
او را نمیرسد که رود مال و زر دهد
بنگر به طوطیان که پر و بال میزنند
سوی شکرلبی که به ایشان شکر دهد
بیشتر بخوانید : متن تولدت مبارک عشقم جدید ، دکلمه و استوری تولدت مبارک عشقم
شعر در مورد بوسه
ز باد حضرت قدسی بنفشه زار چه میشد
درختهای حقایق از آن بهار چه میشد
دل از دیار خلایق بشد به شهر حقایق
خدای داند کاین دل در آن دیار چه میشد
ز های و هوی حریفان ز نای و نوش ظریفان
هوای نور صبوح و شراب نار چه میشد
هزار بلبل مست و هزار عاشق بیدل
در آن مقام تحیر ز روی یار چه میشد
چو عشق در بر سیمین کشید عاشق خود را
ز بوسههای چو شکر در آن کنار چه میشد