شعر سیگار محمدرضا حاج رستمبگلو و اشعار زیبا محمدرضا حاج رستمبگلو درباره سیگار
متن در مورد سالگرد ازدواج داداش و زن داداش ، زن داداش سالگرد ازدواجتون مبارک
متن در مورد سالگرد ازدواج داداش و زن داداش متن در مورد سالگرد ازدواج داداش و زن داداش ، زن داداش سالگرد ازدواجتون مبارک همگی …
جملات زیبای تولد دخترم ، پروفایل زیبا برای تولد دخترم + تبریک تولد مادربه دختر
جملات زیبای تولد دخترم جملات زیبای تولد دخترم ، پروفایل زیبا برای تولد دخترم + تبریک تولد مادربه دختر همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …
اشعار تسلیت برادر ، تسلیت برادرزاده همکار + پیام تسلیت برادر خانم
اشعار تسلیت برادر اشعار تسلیت برادر ، تسلیت برادرزاده همکار + پیام تسلیت برادر خانم همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش …
شعر سیگار محمدرضا حاج رستمبگلو
شعر سیگار محمدرضا حاج رستمبگلو ؛ اشعار زیبا محمدرضا حاج رستمبگلو درباره سیگار همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر سیگار محمدرضا حاج رستمبگلو
سیگارهای لحظهی چشم انتظاریت،
سیگارهای بعد در آغوش دیدنت
سیگارهای شعلهور از تو به یک طرف،
سیگارهای لحظهی تاریک رفتنت
سیگارهای خاطرهی روز آمدن،
سیگارهای خاطرهی جنگ تن به تن
سیگارهای شعلهور از من به سمت من،
سیگارهای خاطرهی تلخ رفتنت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر محمدرضا حاج رستمبگلو
سیگارهای اینکه تو آیا بدون من…؟
سیگارهای اینکه نه هرگز بدون تو
سیگارهای اینکه چگونه…؟ چه میشود…؟
سیگارهای اینکه مبادا شبی زنت….
سیگارهای شعر من از موی تو سیاه،
سیگارهای موی تو از رنگ شب سیاه
سیگارهای رنگ شب از دود آن سیاه،
سیگارهای عمر مرا دود کردنت…
بیشتر بخوانید : شعر مولانا محرم اسرار ، شعر در مورد اسرار نهان + شعر محرم حافظ
اشعار محمدرضا حاج رستمبگلو
سیگارهای لحظهی با تو گریستن،
سیگارهای لحظهی بی تو گریستن
سیگارهای لحظهی در تو گریستن،
سیگارهای گریهی رفتن گرفتنت
سیگار را به عشق تو کبریت میکشم،
این شعر را به عشق تو کبریت میکشم
من خویش را به عشق تو کبریت میکشم،
در لحظههای مثل شعری سرودنت….
محمدرضا حاج رستم بیگلو
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سیگار محمدرضا حاج رستمبگلو
می نشینم مگر تو رد بشوی
می دوم تا مگر که خسته شوی
می کشم امتداد راهی را
به امید در آن قدم زدن ات
تو قدم می زنی قدم من را
تو نفس می کشی هوس من را
هوس لابه لای هر نفسم
قفس سینه و نفس زدن ات
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر محمدرضا حاج رستمبگلو
تو اگر مرغ عشق من باشی
بازوانم بدون شک قفس اند
واقعن حیف اگر که این آغوش
تنگ باشد برای پرزدن ات
شرح یک روح در دو تن حرف است
داستان دو روح و یک تن را
بیشتر بخوانید : شعر در مورد راز دل گفتن ، شعر در مورد اسرار نهان و راز دل
اشعار محمدرضا حاج رستمبگلو
می نویسم اگر شبی تن من
بخورد لحظه ای گره به تن ات
می روی هات را نمی بینم
نیستی هات را نمی خوابم
خواب و بیدار عصر هر شنبه
می نشینم به شوق آمدن ات
محمدرضا حاج رستم بگلو
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سیگار محمدرضا حاج رستمبگلو
شاید شبیه دریا
اما نه آنچنان
زندان شیشهایست
شبیه اتاقمان
یک جفت ماهی اینطرف،
اینجا نشستهاند
قهرند با دو ماهی
آنگوشه بیگمان
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر محمدرضا حاج رستمبگلو
آنها به ما نگاه نه…
اما برادرم
هرشب برای آنها
با تکههای نان_
یک سفره میاندازد
در حد وسع خویش
میگوید از این بهتر
دیگر نمیتوان
در حجم خیس دریا بودن
نشستهاست
زندان شیشهایست
شبیه اتاقمان
محمدرضا حاج رستم بیگلو
بیشتر بخوانید : شعر در مورد عقاب و کلاغ ، شعر عقاب و کلاغ پروین اعتصامی
اشعار محمدرضا حاج رستمبگلو
باغی آتش گرفته درچشمت،
شاه توتی است پاره ی دهن ات
دشمنی نیست بین ما الا،
پوشش بی دلیل پیرهن ات
پشت در پشت شاعرت بودیم،
من و شیراز و بلخ و نیشابور
تو بگو دفتر همه شعراست،
گر سوالی کنند از وطن ات
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سیگار محمدرضا حاج رستمبگلو
کمرت استوای زن یعنی،
سینه آتشفشان تن یعنی
مادرت کیست ، در کدام رحم؟
نقش بسته چم و خم بدن ات
می نشینم مگر تو رد بشوی،
می دوم می دوم که خسته شوی
می کشم امتداد راهی را،
به امید در آن قدم زدن ات
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر محمدرضا حاج رستمبگلو
تو قدم می زنی، قدم من را،
تو نفس می کشی هوس من را
هوس لابلای هر نفسم،
قفس سینه و نفس زدن ات
تو اگر مرغ عشق من باشی،
بازوانم بدون شک قفس اند
واقعاً حیف اگر که این آغوش،
تنگ باشد برای پر زدن ات
بیشتر بخوانید : متن در مورد عقاب ، متن انگلیسی در مورد عقاب + متن استوری عقاب
اشعار محمدرضا حاج رستمبگلو
شرح یک روح در دو تن حرف است،
داستان دو روح و یک تن را
می نویسم اگر شبی تن من،
بخورد لحظه ای گره به تن ات
می روی هات را نمی بینم،
نیستی هات را نمی خوابم
خواب و بیدار عصر هر شنبه
می نشینم به شوق آمدنت
محمدرضا حاج رستم بیگلو
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سیگار محمدرضا حاج رستمبگلو
دو جفت ماهی کوچک،
دوتا نر اخمو
دوتاش مادهی نارنجی
کمی کمرو
که چین دامنشان
مثل دختر کولی
که چشم قرمزشان
بینیاز از ابرو
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر محمدرضا حاج رستمبگلو
چه میشد آه اگر
مصرع ششم قایق
چه میشد آه اگر هر “الف”
در آن پارو
شبانه راه میافتاد
سمت ماهیها
و تا سحر پیشان میدوید
تا هرسو
که دست من برسد
آخر همین مصراع
به لااقل یکی از
چشمهای بیابرو
مگر به حیلهی جادوگری
که میآمد
شب از توهم شاعر
سوار بر جارو
بیشتر بخوانید : شعر غرور عقاب ، تک بیت عقاب + شعر عقاب و شکارچی
اشعار محمدرضا حاج رستمبگلو
سه چار نخ بنویسم
دوبند ابریشم
و چند طعمهی خوش عطر
از گل شببو
ولی دریغ که آنها
دو مادهی مستند
یکی زرنگتر از تور
و آن یکی ترسو
و من به هیچ طریقی نمیتوا…
پس کِی؟
ندیدهاست کسی ماهی مرا؟
پس کو؟
محمدرضا حاج رستم بیگلو