شعر وحشی بافقی در مورد زندگی

شعر وحشی بافقی در مورد زندگی ، شعر وحشی بافقی در مورد دوست همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر وحشی بافقی در مورد زندگی

مدار زندگی بر چیست برعشق

رخ پایندگی در کیست در عشق

ز خود بگسل ولی زنهار زنهار

به عشق آویز و عشق از دست مگذار

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی زندگی

شمع سرگرم به تاج سرخویش است چرا

با چنین زندگیی کز سر شب تا سحر است

چند گویند به وحشی که نهان کن غم خویش

از که پوشد غم خود چون همه کس را خبر است

وحشی بافقی

بیشتر بخوانید : متن برای فوت مادر سالگرد ، متن دلداری برای فوت مادر

شعر وحشی در مورد زندگی

آنکس که دامن از پی کین تو بر زند

بر پای نخل زندگی خود تبر زند

گر کوه خصمی تو کند انتقام تو

آن تیغ را به دست خودش بر کمر زند

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی در مورد زندگی

در آن دیار که هجران بود حیات نباشد

اساس زندگی خضر را ثبات نباشد

منادی است ز هجران که هر که بندی شد

ز بند خانه ما دیگرش نجات نباشد

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی زندگی

جان من معذور فرما، من نبودم با خبر

زندگی را ورنه من می‌ساختم بر وی تباه

این زمان هم غم مخور دارم برای کشتنش

همچو وحشی تیر آه جان گداز عمر کاه

وحشی بافقی

بیشتر بخوانید : متن برای فوت مادر زن ، پیام تسلیت مادر دوست صمیمی

شعر وحشی در مورد زندگی

وحشی از هجر تو جان داد،

تو باشی زنده

زندگی بخش کسی

عمر کسی جان کسی

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی در مورد زندگی

محفوظ بود ز حملهٔ گرگ

آن گله که موسی‌اش شبان است

شریان عظیمه‌ای که تن را

سررشته زندگی از آن است

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی زندگی

برآری از نیام قهر شمشیری که در آتش

برآرد غسل هر جان کز لباس تن شود عریان

ز آبش قطره‌ای گر در زلال زندگی افتد

سرا پا زخم گیرد ماهی اندر چشمه حیوان

وحشی بافقی

بیشتر بخوانید : متن برای فوت مادر دوست ، پیام تسلیت به دوست صمیمی برای فوت مادر

شعر وحشی در مورد زندگی

سیر از عمر خود

و زندگی خویشتنم

نیست پروای خود

از بی تو دگر زیستنم

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی در مورد زندگی

یارب که در این دایرهٔ دیر مدار

باشی ز چنان زندگیی برخوردار

کایام شریف عیدش ار جمع کنند

سد عمر ابد به هم رسد بلکه هزار

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی زندگی

می ز رطل عشق خوردن

کار هر بی ظرف نیست

وحشیی باید که بر لب گیرد

این پیمانه را

وحشی بافقی

بیشتر بخوانید : متن برای فوت پدربزرگ خودم ، شعر در وصف پدربزرگ فوت شده

شعر وحشی در مورد زندگی

داغ جنون تازه گشت این دل پژمرده را

سخت خزانی گذشت، خوب بهاری رسید

وحشی ازین موج خیز رست ولی بعد مرگ

غوطه بسی زد به خون تا به کناری رسید

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی در مورد زندگی

کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را

نهاده کار صعبی پیش، صبر بند فرسا را

توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم

که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی زندگی

در آه ما نهفته خزان و بهار حسن

تأثیرهاست با نفس گرم و سرد ما

رخش اینچنین متاز که پیش از تو دیگری

کردست اینچنین و ندیدست گرد ما

وحشی بافقی

بیشتر بخوانید : متن برای فوت دوست ، شعر از دست دادن دوست + متن در فراق دوست

شعر وحشی در مورد زندگی

تافته عشق دوزخی ز اهل نصیحت اندرو

بر من و دل گماشته سد ملک عذاب را

شوق ، به تازیانه گر دست بدین نمط زند

زود سبک عنان کند صبر گران رکاب را

وحشی بافقی