شعر در مورد شهردار

شعر در مورد شهردار ، شعر طنز شهردار + تشکر از شهردار همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر طنز در مورد شهرداری

شهر ما شهردار ندارد

یک نفر جان نثار ندارد

مثل اسبی که بی کس و کار است

ول شده است و سوار ندارد

یا چو سیاره ای تک و تنها

تا بگردد مدار ندارد

دوده بلعیده شهرمان را چون

سبزه سبزه زار ندارد

در خصوص محیط زیست یکی

ایده و ابتکار ندارد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شهرداری

جمع شورای شهرمان افسوس

از خودش اختیار ندارد

یک نفر در میان آن مجمع

همت و پشت کار ندارد

بیشتر بخوانید : تسلیت به پدر از دست رفته ، پیام تسلیت فوت پدر دوستانه

شعر طنز در مورد شهردار

پا به هر جا که می نهی آنجا

هیچ غیر از فشار ندارد

معضل آنگونه سر برآورده

که حدود و شمار ندارد

خط آهن کشیده اند اما

روی خطش قطار ندارد

عاشق سینه چاک در ظاهر

دارد، اما دچار ندارد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر طنز در مورد شهرداری

گر چه بی ربط و حاشیه است اما

ارز ما اعتبار ندارد!

زده صراف رند بر شیشه

که در اینجا دلار ندارد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شهرداری

دلبر ما اگر چه نامرد است

دل ولیکن قرار ندارد

پُز برای چه می دهی؟ زیرا

وضع ما افتخار ندارد!

شاعر : مجید مرسلی

بیشتر بخوانید : تسلیت به مادر از دست رفته ، پیام تسلیت به دوست صمیمی برای فوت مادر

شعر طنز در مورد شهردار

گفتم که شهرسازم ای شهردار محبوب

گفتا که مدرکت کو نامت به دفتر آید

گفتم که طرح جامع شهردار چگونه بیند

گفتا به روی دیوار شیک و مصوب آید

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر طنز در مورد شهرداری

گفتم کنی پیاده طرحی ز شهرسازان

گفتا ز شهرداران این کار کمتر آید

گفتم که از ترافیک راه عبور بسته است

گفتا بمان همان جا شاید که افسر آید

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شهرداری

گفتم فضای سبزی در شهر نیست پیدا

گفتا که لِنز سبزی بر دیده خوشتر آید

گفتم ز چاله چوله ماشین ما فنا شد

گفتا که کار ساز است صد شغل از آن برآید

بیشتر بخوانید : متن زیبا در مورد عزیزان از دست رفته ، متن خداحافظی با عزیز از دست رفته

شعر طنز در مورد شهردار

گفتم که از شب عید مانده به جا زباله

گفتا که پیک بهداشت در ماه آذر آید

گفتم که بی ضوابط شد کار برج سازان

گفتا حقوق هر برج زین برج ها درآید

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر طنز در مورد شهرداری

گفتم چگونه باشد افزایش تراکم

گفتا که نام نیکش همراه با زر آید

گفتم که از عوارض ما را معاف فرما

گفتا که با مخارج باید برابر آید

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شهرداری

“صبحــــــــــــــدم چــــون کلّه بندد آه دودآسای من!”

صبح شب گـــــــردد ز آه آسمــــــــــــــــان آلای من!

شهردار از من بپرسد:” این گلـــو یا اگــــزوز است؟

هان!میالای آسمـــــان شهــــــــــــر جان افزای من!

شد صدای من گرفته ؛چهــــــــــــــــــــره ام تار وکدر

نویز وبرفک اوفتاده بر صدا_ سیمـــــــــــــــای من(!)

این گلویت گوییا فرســـــــــــــــوده باشد؛ ای عمــو!

از رده خــــارج کنش با یاری امحــــــــــــای من!!”

بیشتر بخوانید : متن زیبا در مورد مادربزرگ از دست رفته ، متن برای پدربزرگ و مادربزرگ فوت شده

شعر طنز در مورد شهردار

گرچه شخص شهردار ازبهــــــــــر پاسخگــــوییش

کلّ این آلودگی ها را گــــــــــــــــــذارد پـــــای من _

خود نپرسد آه دود آســـــای بنده بهــــــــــر چیست؟

تا کـــــــــــه دریابد حقیقت؛ از پی افشــــــــای من!

می کشم آه از عوارض ؛ ای جناب شهـــــــــــردار!

چون درآمد زین درآمـــــــــــــــدهای تو، بابای من!

از عوارض؛ دود آهم این زمانه بس نبــــــــــــــود

حــــــال دود از کلّه ام بر آسمــــــان شد… وای من!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر طنز در مورد شهرداری

چونکه باران کــــــــــــــم کند آلودگی را از هــــــــوا

زین عوارض اشک جاری شد به عارض های من!

زآه دود آسای من برشهـــــــر خــــــــــود ترسی ولی

هم بترسی باید از این اشک سیـــــــــــــــل آسای من!

ناگهـــــــــــــــان بینی که بی قایق تردّ د مشکل است

گشته تهـــــــــــــران طعمه ی امواج این دریای من!

بانمی باران چو سیل افتد به ره؛ خـــــود کن قیاس –

با خیابانها چه ســـــــــــــازد چشم طوفان زای من!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شهرداری

ای جناب شهـــــــــــردار!اینک بیا ودل بنــــــــه –

یکدم از روی کـــــــرم بر نقــــــــــل این رویای من!

یک دو روزی را گذارم بنــــده خــــــود را جای تو

یک دوروزی را گذار ای مرد! خـــود را جای من! :

می روی در شهــــــــــــــــرداری از پی پایان کار

یک کشو وا می کند لب را که :.. پول چای من؟؟!

فکر تو گوید: برو این خانه را نوســــــــــــاز کن!

جیب تو گوید: بیا بنگـــــــــــــــــــــر ته پیدای من!!

هی بگویی:” این عوارض در توان بنــــــده نیست

می زنم فریـــــــــاد و گوشی نیست بــر آوای من!”

بیشتر بخوانید : متن زیبا در مورد عزیز از دست رفته ، شعر برای عزیز از دست رفته

شعر طنز در مورد شهردار

به ضعف خویش در این باره می کنم اذعان

که گشته بود حقیقت زچشم من پنهان

حقیقت است که امسال شهرداری ما

که بوده عید پذیرای این همه مهمان

برای حسن پذیرایی از مسافرها

به عون و لطف الهی نمونه شد ، ای جان

به لطف این همه طرح جدید و گوناگون

رسیده است به مقصود راحت و آسان

ز بس که غرق شد اندر امور ریز و درشت

نداشت فرصت ابراز کارهای کلان