اشعار بابا طاهر ، عریان به همراه دوبیتی دلبر و عشق و صبوری لری - پارسی زی
متن در مورد تولد پسر نوجوان ، متن تولد مادرانه + پسرم تاج سرم تولدت مبارک

متن در مورد تولد پسر نوجوان ، متن تولد مادرانه + پسرم تاج سرم تولدت مبارک

متن در مورد تولد پسر نوجوان متن در مورد تولد پسر نوجوان ، متن تولد مادرانه + پسرم تاج سرم تولدت مبارک همگی در سایت …

متن تولدت مبارک دختر عمو جونم ، متن در مورد دختر عمو جان

متن تولدت مبارک دختر عمو جونم ، متن در مورد دختر عمو جان

متن تولدت مبارک دختر عمو جونم متن تولدت مبارک دختر عمو جونم ، متن در مورد دختر عمو جان همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

شعر در مورد لب سرخ ، دوبیتی و متن عاشقانه درباره لب و رژ لب قرمز و خال لب یار

شعر در مورد لب سرخ ، دوبیتی و متن عاشقانه درباره لب و رژ لب قرمز و خال لب یار

شعر در مورد لب سرخ شعر در مورد لب سرخ ، دوبیتی و متن عاشقانه درباره لب و رژ لب قرمز و خال لب یار …

اشعار بابا طاهر

اشعار بابا طاهر ، دوبیتی های بابا طاهار همدانی ، اشعار عاشقانه بابا طاهر عریان

اشعار بابا طاهر ، دوبیتی های بابا طاهار همدانی ، اشعار عاشقانه بابا طاهر عریان همگی در سایت پارسی زی.بابا طاهر یکی از بهترین دوبیتی سراهای ایران است و امیدواریم این مطلب مورد توجه قرار گیرد.

ببندم شال و میپوشم قدک را

بنازم گردش چرخ و فلک را

بگردم آب دریاها سراسر

بشویم هر دو دست بی نمک را

⇔⇔⇔⇔

تن محنت کشی دیرم خدایا

دل با غم خوشی دیرم خدایا

زشوق مسکن و داد غریبی

به سینه آتشی دیرم خدایا

⇔⇔⇔⇔

خدایا دانشی ده ؛ غم نگیرم .

بده آرامشی ؛ ماتم نگیرم .

خدایا از شهامت بی نصیبم،

شهامت ده که آرامش بگیرم.

خدایا ؛ این تفاوت بر من آموز.

که در گمراهی مطلق نمیرم.

⇔⇔⇔⇔

اگر یار مرا دیدی به خلوت

بگو ای بی‌وفا ای بیمروت

گریبانم ز دستت چاک چاکو

نخواهم دوخت تا روز قیامت

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر

سیاهی دو چشمانت مرا کشت

درازی دو زلفانت مرا کشت

به قتلم حاجت تیر و کمان نیست

خم ابرو و مژگانت مرا کشت

⇔⇔⇔⇔

ته که ناخوانده‌ای علم سماوات

ته که نابرده‌ای ره در خرابات

ته که سود و زیان خود ندانی

بیاران کی رسی هیهات هیهات

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر دلبر

دلا پوشم ز دستت جامه نیل

نهم داغ غمت جون لاله بر دیل

دم از مهرت زنم همچون دم صبح

از این دم تا دم صور اسرافیل

⇔⇔⇔⇔

دلی دیرم خریدار محبت

کز او گرم است بازار محبت

لباسی دوختم بر قامت دل

زپود محنت و تار محبت

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر الهمدانی

دست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز پولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

⇔⇔⇔⇔

محبت آتشی در جانم افروخت

که تا دامان محشر بایدم سوخت

عجب پیراهنی بهرم بریدی

که خیاط اجل میبایدش دوخت

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر دو بیتی

خرم آنان که از تن جان ندانند

ز جانان جان ز جان جانانان ندانند

بدردش خو کرن سالان و ماهان

بدرد خویشتن درمان ندانند

⇔⇔⇔⇔

نپرسی حال یار دلفکارت

که هجران چون کند با روزگارت

ته که روز و شوان در یاد مویی

هزارت عاشق با مو چه کارت

⇔⇔⇔⇔

شعر صبوری باباطاهر

هر آنکس عاشقست از جان نترسد

عاشق از کنده و زندون نترسد

دل عاشق بود گرگ گرسنه

که گرگ از هی هی چوپان نترسد

⇔⇔⇔⇔

اگر دل دلبر و دلبر کدام است

وگر دلبر دل و دلرا چه نام است

دل و دلبر بهم آمیته وینم

ندونم دل که و دلبر کدام است

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر لری

خوشا آنان که هر شامان ته وینند

سخن واته گرن واته نشینند

گرم دسرس نبی آدم ته وینم

بشم آنان بوینم که ته وینند

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پرواز ، روح و هواپیما و عقاب بدون بال

شب تاریک و سنگستان و مو مست

قدح از دست مو افتاد و نشکست

نگهدارنده‌اش نیکو نگهداشت

وگرنه صد قدح نفتاده بشکست

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر عشق

شب تاریک و سنگستان و مو مست

قدح از دست ما افتاد و نشکست

نگه دارنده اش نیکو نگه داشت

وگرنه صد قدح نفتاده بشکست

⇔⇔⇔⇔

نفس شومم بدنیا بهر آن است

که تن از بهر موران پرورانست

ندونستم که شرط بندگی چیست

هرزه بورم بمیدان جهانست

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر شتر دیدی ندیدی

عزیزم کاسه چشمم سرایت

میان هر دو چشمم خاک پایت

از آن ترسم که غافل پا نهی باز

نشیند خار مژگانم به پایت

⇔⇔⇔⇔

شیرمردی بدم دلم چه دونست

اجل قصدم کره و شیر ژیونست

ز موشیر ژیان پرهیز می‌کرد

تنم وا مرگ جنگیدن ندونست

⇔⇔⇔⇔

بهترین شعر باباطاهر

بود درد مو و درمونم از دوست

بود هجر مو و هجرونم از دوست

اگر قصابم از تن وا کره پوست

جدا هرگز نکرده جونم از دوست

⇔⇔⇔⇔

بود درد مو و درمانم از دوست

بود وصل مو و هجرانم از دوست

اگر قصابم از تن واکره پوست

جدا هرگز نگردد جانم از دوست

⇔⇔⇔⇔

کتاب شعر بابا طاهر

ز دوران گر چه پر بی جام عیشم

ولی بی دوست خونین ساغر برستم

چرم دایم درین مرز و در این کشت

که مرغ خو گر باغ و برستم

منم طاهر که از عشق نکویان

دلی لبریز خون اندر برستم

⇔⇔⇔⇔

نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست

کجا آواره و در خانهٔ کیست

نمیدونم دل سر گشتهٔ مو

اسیر نرگس مستانهٔ کیست

⇔⇔⇔⇔

شعر های بابا طاهر همدانی

اگر شیری اگر ببری اگر گور

سر انجامت بود جا در ته گور

تنت در گور گردد سفره گستر

بگردش موش و مار و عقرب و مور

⇔⇔⇔⇔

ته دوری از برم دل در برم نیست

هوای دیگری اندر سرم نیست

بجان دلبرم کز هر دو عالم

تمنای دگر جز دلبرم نیست

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر همدانی

دلم از دست تو دایم غمینه

ببالین خشتی و بستر زمینه

همین جرمم که مو ته دوست دیرم

که هر کت دوست دیره حالش اینه

⇔⇔⇔⇔

یکی برزیگرک نالان درین دشت

بخون دیدگان آلاله می‌کشت

همی کشت و همی گفت ای دریغا

بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر دوبیتی

بوره کر دیده جیحونی بسازیم

بوره لیلی و مجنونی بسازیم

فریدون عزیز از دست مو رفت

بوره از نو فریدونی بسازیم

⇔⇔⇔⇔

خرم کوه و خرم صحرا خرم دشت

خرم آنانکه این آلالیان کشت

بسی هند و بسی شند و بسی یند

همان کوه و همان صحرا همان دشت

⇔⇔⇔⇔

دانلود کتاب شعر بابا طاهر شاعر دو بیتی سرای ایرانی

بی تو هر شو سرم بر بالش آیو

چونی از استخوانم نالش آیو

شب هجران بجای اشک چشمم

ز مژگان پاره های آتش آیو

⇔⇔⇔⇔

بهار آیو به صحرا و در و دشت

جوانی هم بهاری بود و بگذشت

سر قبر جوانان لاله رویه

دمی که گلرخان آیند به گلگشت

⇔⇔⇔⇔

شعر دو بیتی از بابا طاهر

شد ستم پیر و بر نایی نمانده

بتن توش و توانایی نمانده

بمو واجی بوره آلاله ای چین

چرا چینم که بینایی نمانده

⇔⇔⇔⇔

سیاهی دو چشمانت مرا کشت

درازی دو زلفانت مرا کشت

به قتلم حاجت تیر و کمان نیست

خم ابرو و مژگانت مرا کشت

⇔⇔⇔⇔

شعر های دو بیتی از بابا طاهر

سر سر گشته ام سامون نداره

دل خون گشته ام درمون نداره

بکافر مذهبی دل بسته دیرم

که در هر مذهبی ایمون نداره

⇔⇔⇔⇔

عزیزا کاسهٔ چشمم سرایت

میان هردو چشمم جای پایت

از آن ترسم که غافل پا نهی تو

نشیند خار مژگانم بپایت

⇔⇔⇔⇔

معنی شعر دو بیتی بابا طاهر

عـــــزیــزان مـــوســـم جوش بهــاره

چمن پر سبزه صحرا لاله زاره

دمی فرصت غنیمت دان درین فصل

که دنیـــــای دنی بی اعتباره

⇔⇔⇔⇔

من آن رندم که گیرم از شهان باج

بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج

فرو ناید سر مردان به نامرد

اگر دارم کشند مانند حلاج

⇔⇔⇔⇔

شعر های لری بابا طاهر

دلا خوبـــان دل خونیــــن پســـندند

دلا خون شو که خوبان این پسندند

متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست

گروهــــی آن گروهی این پســـندند

⇔⇔⇔⇔

ته که می‌شی بمو چاره بیاموج

که این تاریک شوانرا چون کرم روج

کهی واجم که کی این روج آیو

کهی واجم که هرگز وا نه‌ای روج

⇔⇔⇔⇔

شعر لری از بابا طاهر

جدا از رویت ای ماه دل افروز

نه روز از شو شناسم نه شو از روز

وصــالت گر مـرا گردد میســر

هـــمه روزم شـــود چون عید نوروز

⇔⇔⇔⇔

اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ

اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ

اگر ملک سلیمانت ببخشند

در آخر خاک راهی عاقبت هیچ

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پرنده ، شاهین و مهاجر و قفس برای کودکان

شعر های بابا طاهر به زبان لری

یــکی درد و یــکی درمان پســـندد

یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پســندم آنچه را جانان پسـندد

⇔⇔⇔⇔

زدست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر در مورد عشق

هر آنکس مال و جاهش بیشتر بی

دلــش از درد دنــیا ریشــــتر بی

اگر بر سر نهی چون خســروان تاج

به شیرین جانت آخر نیشتر بی

⇔⇔⇔⇔

گیج و ویجم که کافر گیج میراد

چنان گیجم که کافر هم موی ناد

بر این آئین که مو را جان و دل داد

شمع و پروانه را پرویج میداد

⇔⇔⇔⇔

شعر باباطاهر شتر دیدی ندیدی

درخت غم بجانم کرده ریشه

بدرگــــــاه خدا نالــــم همـیـشــــه

رفیـــقان قدر یکدیــــگر بدانید

اجل سنگست و آدم مثل شیشه

⇔⇔⇔⇔

دو چشمم درد چشمانت بچیناد

مبو روجی که چشمم ته مبیناد

شنیدم رفتی و یاری گرفتی

اگر گوشم شنید چشمم مبیناد

⇔⇔⇔⇔

بهترین شعر های باباطاهر

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل

مطیع نفس و شیطانی چه حاصل

بــود قدر تو افـــزون از مــلایـــک

تو قــدر خـود نمیـــدانی چه حاصل

⇔⇔⇔⇔

دلم بی وصل ته شادی مبیناد

زدرد و محنت آزادی مبیناد

خراب آباد دل بی مقدم تو

الهی هرگز آبادی مبیناد

⇔⇔⇔⇔

اشعار بابا طاهر

خوشــا آندل کــه از خود بیخبر بــی

ندونه در ســـفر یا در حضر بی

بکوه و دشت و صحرا همچو مجنون

پی لیلی دوان با چشم تر بی

⇔⇔⇔⇔

بیته یارب به بستان گل مرویاد

وگر روید کسش هرگز مبویاد

بیته هر گل به خنده لب گشاید

رخش از خون دل هرگز مشویاد

⇔⇔⇔⇔

اشعار باباطاهر همدانی

دلا راهت پر از خار و خسک بی

گــذرگــاه تـو بـــر اوج فـلـــــک بــی

شـــب تــار و بیـــابان دور منــزل

خوشا آنکس که بارش کمترک بی

⇔⇔⇔⇔

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

⇔⇔⇔⇔

اشعار بابا طاهرعریان

خدایی که مکانش لامکان بی

صفابخــش جمــال گلــرخـان بی

پدید آرنده‌ی روز و شب و خلق

که بر هر بنده او روزی رسان بی

⇔⇔⇔⇔

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

⇔⇔⇔⇔

اشعار بابا طاهرpdf

عزیزا کاسه‌ی چشمم ســرایت

میان هردو چشمم جای پایت

از آن ترسم که غافل پا نهی تو

نشــنید خـــار مژگــانـم بپایت

⇔⇔⇔⇔

نهالی کن سر از باغی برآرد

ببارش هر کسی دستی برآرد

برآرد باغبان از بیخ و از بن

اگر بر جای میوه گوهر آرد

⇔⇔⇔⇔

اشعار بابا طاهر عاشقانه

 بتا تا زار چون تو دلبرستم

بتن عود و بسینه مجمرستم

⇔⇔⇔⇔

غریبی بس مرا دلگیر دارد

فلک بر گردنم زنجیر دارد

فلک از گردنم زنجیر بردار

که غربت خاک دامنگیر دارد

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر دلبر

بهر جا بنگرم کوه و در و دشت

نشان روی زیبای ته وینم

⇔⇔⇔⇔

خور از خورشید رویت شرم دارد

مه نو زابرویت آزرم دارد

بشهر و کوه و صحرا هر که بینی

زبان دل بذکرت گرم دارد

⇔⇔⇔⇔

شعر صبوری باباطاهر

مرا نه سر نه ســــامان آفریدن

پریشانم پریشــان آفریدند

پریشان خاطران رفتند در خاک

مرا از خاک ایشان آفریدند

⇔⇔⇔⇔

غم عشقت بیابان پرورم کرد

فراقت مرغ بی‌بال و پرم کرد

بمو واجی صبوری کن صبوری

صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر شتر دیدی ندیدی

بیا تا دست ازین عالم بداریم

بیا تا پای دل از گل برآریم

بیا تا بردباری پیشـــه سازیم

بیا تا تخم نیکوئی بکاریم

⇔⇔⇔⇔

شوانم خواب در مرز گلان کرد

گلم واچید و خوابم را زیان کرد

باغبان دید که مو گل دوست دیرم

هزاران خار بر گل پاسبان کرد

⇔⇔⇔⇔

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

مکن کاری که پا بر ســـنگت آیو

جهان با این فراخـی تنگت آیو

چو فردا نامه خوانان نامه خونند

تو وینی نامه‌ی خود ننگت آیو

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پشت سر حرف زدن ، دیگران و حرف مفت و مردم

دل عاشق به پیغامی بسازد

خمار آلوده با جامی بسازد

مرا کیفیت چشم تو کافیست

ریاضت کش ببادامی بسازد

⇔⇔⇔⇔

دانلود اشعار بابا طاهر همدانی

خوشا آنانکه الله یارشان بی

بحمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنانکــه دایم در نمازند

بهشت جاودان بازارشـــان بی

⇔⇔⇔⇔

دگر شو شد که مو جانم بسوزد

گریبان تا بدامانم بسوزد

برای کفر زلفت ای پریرخ

همی ترسم که ایمانم بسوزد

⇔⇔⇔⇔

اشعار زیبای بابا طاهر همدانی

به قبرستان گذر کردم کم وبیش

بدیدم قبر دولتـــمند و درویــش

نه درویش بیکفن در خــاک رفته

نه دولتمند برده یک کفن بیش

⇔⇔⇔⇔

هر آنکس عاشق است از جان نترسد

یقین از بند و از زندان نترسد

دل عاشق بود گرگ گرسنه

که گرگ از هی هی چوپان نترسد

⇔⇔⇔⇔

شاعر اشعار بابا طاهر همدانی

مو آن رندم که عصیان پیشه دیرم

به دستی جام و دستی شیشه دیرم

اگر تو بی گناهی رو ملک شو

مو از حوا و آدم ریشه دیرم

⇔⇔⇔⇔

بلا رمزی ز بالای ته باشد

جنون سری ز سودای ته باشد

بصورت آفرینم این گمان بی

که پنهان در تماشای ته باشد

⇔⇔⇔⇔

از اشعار بابا طاهر همدانی

نهالی کن سر از باغی برآرد

ببارش هر کسی دستی برآرد

برآرد باغبان از بیخ و از بن

اگر بر جای میوه گوهر آرد

⇔⇔⇔⇔

پسندی خوار و زارم تا کی و چند

پریشان روزگارم تا کی و چند

ته که باری ز دوشم برنگیری

گری سربار بارم تا کی و چند

⇔⇔⇔⇔

مجموعه اشعار بابا طاهر همدانی

غمت در سینه‌ی مو خانه دیره

چو جغدی جای در ویرانه دیره

فلک هم در دل تنگم نهد باز

هر آن انده که در انبانه دیره

⇔⇔⇔⇔

دلا خوبان دل خونین پسندند

دلا خون شو که خوبان این پسندند

متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست

گروهی آن گروهی این پسندند

⇔⇔⇔⇔

اشعار کوتاه بابا طاهر همدانی

کشم آهی که گردون پر شرر شی

دل دیوانه‌ام دیوانه‌تر شی

بترس از برق آه سوته دیلان

که آه سوته دیلان کارگر شی

⇔⇔⇔⇔

مرا نه سر نه سامان آفریدند

پریشانم پریشان آفریدند

پریشان خاطران رفتند در خاک

مرا از خاک ایشان آفریدند

⇔⇔⇔⇔

اشعاری از باباطاهر همدانی

شبی ناید ز اشکم دیده تر نی

سرشکم جاری از خون جگر نی

شو و روجم رود با ناله‌ی زار

ته را از حال زار مو خبر نی

⇔⇔⇔⇔

خوشا آنانکه سودای ته دیرند

که سر پیوسته در پای ته دیرند

بدل دیرم تمنای کسانی

که اندر دل تمنای ته دیرند

⇔⇔⇔⇔

دانلود دیوان اشعار بابا طاهر همدانی

خرم کوه و خرم صحرا خرم دشت

خرم آنانکه این آلالیان کشت

بسی هند و بسی شند و بسی یند

همان کوه و همان صحرا همان دشت

⇔⇔⇔⇔

چو آن نخلم که بارش خورده باشند

چو آن ویران که گنجش برده باشند

چو آن پیری همی نالم درین دشت

که رودان عزیزش مرده باشند

⇔⇔⇔⇔

اشعار بابا طاهرعریان

غم عشقت بیابان پرورم کرد

فراقت مرغ بی‌بال و پرم کرد

بمو واجی صبوری کن صبوری

صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پسر ، بچه های خوب و خوشتیپ پسر عمو و پسر خاله کوچولو

خوشا آنانکه هر از بر ندانند

نه حرفی وانویسند و نه خوانند

چو مجنون سر نهند اندر بیابان

ازین گو گل روند آهو چرانند

⇔⇔⇔⇔

دانلود اشعار بابا طاهرpdf

سه درد آمو بجانم هر سه یکبار

غریبی و اسیری و غم یار

غریبی و اسیری چاره دیره

غم یار و غم یار و غم یار

⇔⇔⇔⇔

خوشا آنانکه تن از جان ندانند

تن و جانی به جز جانان ندانند

بدردش خو گرند سالان و ماهان

بدرد خویشتن درمان ندانند

⇔⇔⇔⇔

اشعار عاشقانه ی بابا طاهر

تویی آن شکرین لب یاسمین بر

منم آن آتشین دل دیدگان تر

از آن ترسم که در آغوشم آیی

گدازد آتشت بر آب شکر

⇔⇔⇔⇔

خوشا آنانکه پا از سر ندونند

مثال شعله خشک وتر ندونند

کنشت و کعبه و بتخانه و دیر

سرائی خالی از دلبر ندونند

⇔⇔⇔⇔

اشعار کوتاه عاشقانه بابا طاهر

خوشا آنانکه پا از سر ندونند

مثال شعله خشک وتر ندونند

کنشت و کعبه و بتخانه و دیر

سرایی خالی از دلبر ندونند

⇔⇔⇔⇔

خوشا آنانکه هر شامان ته وینند

سخن با ته گرند با ته نشینند

مو که پایم نبی کایم ته وینم

بشم آنان بوینم که ته وینند

⇔⇔⇔⇔

اشعار کوتاه عاشقانه از بابا طاهر

خوشا آنانکه سودای ته دیرند

که سر پیوسته در پای ته دیرند

بدل دیرم تمنای کسانی

که اندر دل تمنای ته دیرند

⇔⇔⇔⇔

خوشا آنان که با ته همنشینند

همیشه با دل خرم نشینند

همین بی رسم عشق و عشقبازی

که گستاخانه آیند و ته بینند

⇔⇔⇔⇔

شعر باباطاهر شتر دیدی ندیدی

الهی گردن گردون شود خرد

که فرزندان آدم را همه برد

یکی ناگه که زنده شد فلانی

همه گویند فلان ابن فلان مرد

⇔⇔⇔⇔

لاله کاران دگر لاله مکارید

باغبانان دو دست از گل بدارید

اگر عهد گلان این بو که دیدم

بیخ گل بر کنید و خار بکارید

⇔⇔⇔⇔

شعر درمورد بابا طاهر

دلم از سوز عشق آتش بجان بی

بکامم زهر از آن شکر دهان بی

همان دستان که با ته بی بگردن

کنونم چون مگس بر سر زنان بی

⇔⇔⇔⇔

مو آن رندم که نامم بی‌قلندر

نه خان دیرم نه مان دیرم نه لنگر

چو روج آیو بگردم گرد گیتی

چو شو آیو به خشتی وانهم سر

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره بابا طاهر

ته که دور از منی دل در برم نی

هوایی غیر وصلت در سرم نی

بجانت دلبرا کز هر دو عالم

تمنای دگر جز دلبرم نی

⇔⇔⇔⇔

تویی آن شکرین لب یاسمین بر

منم آن آتشین دل دیدگان تر

از آن ترسم که در آغوشم آیی

گدازد آتشت بر آب شکر

⇔⇔⇔⇔

شعری درباره بابا طاهر

دگر شو شد که مو جانم بسوزد

گریبان تا بدامانم بسوزد

برای کفر زلفت ای پریرخ

همی ترسم که ایمانم بسوزد

⇔⇔⇔⇔

گلش در زیر سنبل سایه پرور

نهال قامتش نخلی است نوبر

زعشق آن گل رعنا همه شب

چو بلبل ناله و افغان برآور

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ی بابا طاهر

دلم بی وصل ته شادی مبیناد

زدرد و محنت آزادی مبیناد

خراب آباد دل بی مقدم تو

الهی هرگز آبادی مبیناد

⇔⇔⇔⇔

دمی بوره بوین حالم ته دلبر

دلم تنگه شبی با مو بسر بر

ته گل بر سر زنی ای نو گل مو

به جای گل زنم مو دست بر سر

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر در مورد خدا

الاله کوهسارانم تویی یار

بنوشه جو کنارانم تویی یار

الاله کوهساران هفته‌ای بی

امید روزگارانم تویی یار

⇔⇔⇔⇔

بروی ماهت ای ماه ده و چار

به سرو قدت ای زیبنده رخسار

که جز عشقت خیالی در دلم نی

بدیاری ندارم مو سر و کار

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر در مورد همدان

فلک زار و نزارم کردی آخر

جدا از گلعذارم کردی آخر

میان تخته‌ی نرد محبت

شش و پنجی بکارم کردی آخر

⇔⇔⇔⇔

دیم آلاله‌ای در دامن خار

واتم آلالیا کی چینمت بار

بگفتا باغبان معذور میدار

درخت دوستی دیر آورد بار

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر در مورد بهار

نمیدانم دلم دیوانه‌ی کیست

کجا آواره و در خانه‌ی کیست

نمیدونم دل سر گشته‌ی مو

اسیر نرگس مستانه‌ی کیست

⇔⇔⇔⇔

دلم زار و دلم زار و دلم زار

طبیبم آورید دردم کرید چار

طبیبم چون بوینه بر موی زار

کره در مون دردم را بناچار

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر در مورد نماز

چو آن نخلم که بارش خورده باشند

چو آن ویران که گنجش برده باشند

چو آن پیری همی نالم درین دشت

که رودان عزیزش مرده باشند

⇔⇔⇔⇔

سه درد آمو بجانم هر سه یکبار

غریبی و اسیری و غم یار

غریبی و اسیری چاره دیره

غم یار و غم یار و غم یار

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر در مورد عشق

پسندی خوار و زارم تا کی و چند

پریشان روزگارم تا کی و چند

ته که باری ز دوشم برنگیری

گری سربار بارم تا کی و چند

⇔⇔⇔⇔

زدل نقش جمالت در نشی یار

خیال خط و خالت در نشی یار

مژه سازم بدور دیده پرچین

که تا وینم خیالت در نشی یار

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر در مورد مرگ

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل

مطیع نفس و شیطانی چه حاصل

بود قدر تو افزون از ملایک

تو قدر خود نمیدانی چه حاصل

⇔⇔⇔⇔

الاله کوهسارانم تویی یار

بنوشه جو کنارانم تویی یار

الاله کوهساران هفته‌ای بی

امید روزگارانم تویی یار

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر درباره خدا

خور از خورشید رویت شرم دارد

مه نو زابرویت آزرم دارد

بشهر و کوه و صحرا هر که بینی

زبان دل بذکرت گرم دارد

⇔⇔⇔⇔

بی تو تلواسه دیرم ای نکویار

زهر در کاسه دیرم ای نکویار

میم خون گریه ساقی ناله مطرب

مصاحب این سه دیرم ای نکویار

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر درباره همدان

 خوشا آنانکه الله یارشان بی

بحمد و قل هو الله کارشان بی

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پشتکار ، و تلاش و موفقیت و توانایی انسان

فلک زار و نزارم کردی آخر

جدا از گلعذارم کردی آخر

میان تختهٔ نرد محبت

شش و پنجی بکارم کردی آخر

⇔⇔⇔⇔

شعر باباطاهر در مورد خدا

 غم و درد مو از عطار واپرس

درازی شب از بیمار واپرس

⇔⇔⇔⇔

اگر شیری اگر میری اگر مور

گذر باید کنی آخر لب گور

دلا رحمی بجان خویشتن کن

که مورانت نهند خوان و کنند سور

⇔⇔⇔⇔

اشعار بابا طاهر درباره خدا

 دلت ای سنگدل بر ما نسوجه

عجب نبود اگر خارا نسوجه

⇔⇔⇔⇔

اگر شیری اگر ببری اگر کور

سرانجامت بود جا در ته گور

تنت در خاک باشد سفره گستر

بگردش موش و مار و عقرب و مور

⇔⇔⇔⇔

اشعار باباطاهر در مورد خدا

 خدایا داد از این دل داد از این دل

نگشتم یک زمان من شاد از این دل

چو فردا داد خواهان داد خواهند

بر آرم من دو صد فریاد از این دل

⇔⇔⇔⇔

دلا اصلا نترسی از ره دور

دلا اصلا نترسی از ته گور

دلا اصلا نمیترسی که روزی

شوی بنگاه مار و لانهٔ مور

⇔⇔⇔⇔

شعر باباطاهر در مورد همدان

 مکن کاری که پا بر سنگت آیو

جهان با این فراخی تنگت آیو

⇔⇔⇔⇔

جره بازی بدم رفتم به نخجیر

سبک دستی بزد بر بال من تیر

برو غافل مچر در کوهساران

هران غافل چرد غافل خورد تیر

⇔⇔⇔⇔

اشعار بابا طاهر در مورد نماز

 غم عالم نصیب جان ما بی

بدور ما فراغت کیمیا بی

⇔⇔⇔⇔

بوره بلبل بنالیم از سر سوز

بوره آه سحر از مو بیاموز

تو از بهر گلی ده روز نالی

مو از بهر دل‌آرامم شو و روز

⇔⇔⇔⇔

شعر باباطاهر در مورد عشق

 گر آن نامهربانم مهربان بی

چرا از دیدگانم خون روان بی

⇔⇔⇔⇔

جدا از رویت ای ماه دل افروز

نه روز از شو شناسم نه شو از روز

وصالت گر مرا گردد میسر

همه روزم شود چون عید نوروز

⇔⇔⇔⇔

اشعار بابا طاهر در مورد عشق

 دلم از دست خوبان گیج و ویجه

مژه بر هم زنم خونابه ریجه

⇔⇔⇔⇔

مو که سر در بیابانم شو و روز

سرشک از دیده بارانم شو و روز

نه تب دیرم نه جایم میکند درد

همیدونم که نالونم شو و روز

⇔⇔⇔⇔

شعر باباطاهر در مورد مرگ

 ز کشت خاطرم جز غم نروئی

ز باغم جز گل ماتم نروئی

⇔⇔⇔⇔

بی ته سر در بیابانم شو و روز

سرشک از دیده بارانم شو و روز

نه بیمارم که جایم میکری درد

همیدانم که نالانم شو و روز

⇔⇔⇔⇔

اشعار باباطاهر در مورد مرگ

 سیه بختم که بختم واژگون بی

سیه روجم که روجم سرنگون بی

⇔⇔⇔⇔

غم و درد مو از عطار واپرس

درازی شب از بیمار واپرس

خلایق هر یکی صد بار پرسند

تو که جان و دلی یکبار واپرس

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر در مورد دنیا

 ز عشقت آتشی در بوته دیرم

در آن آتش دل و جان سوته دیرم

⇔⇔⇔⇔

خداوندا بفریاد دلم رس

تو یار بیکسان مو مانده بیکس

همه گویند طاهر کس نداره

خدا یار مو چه حاجت کس

⇔⇔⇔⇔

شعر بابا طاهر در وصف خدا

 گلی کشتم باین الوند دامان

آوش از دیده دادم صبح و شامان

⇔⇔⇔⇔

معروف ترین اشعار بابا طاهر

گلی که خود بدادم پیچ و تابش

باشک دیدگانم دادم آبش

درین گلشن خدایا کی روا بی

گل از مو دیگری گیرد گلابش

⇔⇔⇔⇔

اشعار بابا طاهر در وصف خدا

 دو چشمانت پیاله پر ز می بی

خراج ابروانت ملک ری بی

⇔⇔⇔⇔

دوبیتی ها و اشعار بابا طاهر

قضا رمزی زچشمان خمارش

قدر سری ز زلف مشگبارش

مه و مهر آیتی ز آنروی زیبا

نکویان جهان آئینه دارش

⇔⇔⇔⇔

اشعار کوتاه عاشقانه از بابا طاهر

 صدای چاوشان مردن آیو

بگوش آوازه جان کندن آیو

⇔⇔⇔⇔

زیباترین اشعار بابا طاهر

به قبرستان گذر کردم کم وبیش

بدیدم قبر دولتمند و درویش

نه درویش بیکفن در خاک رفته

نه دولتمند برده یک کفن بیش

⇔⇔⇔⇔

شعر باباطاهر شتر دیدی ندیدی

 دیم یک عندلیب خوشنوائی

که می نالید وقت صبحگاهی

بشاخ گلبنی با گل همی گفت

که یارا بی وفایی بی وفائی

⇔⇔⇔⇔

بهترین اشعار بابا طاهر

شب تار است و گرگان میزنند میش

دو زلفانت حمایل کن بوره پیش

از آن کنج لبت بوسی بموده

بگو راه خدا دادم بدرویش

⇔⇔⇔⇔

اشعار بابا طاهر

فلک نه همسری دارد نه هم کف

بخون ریزی دلش اصلا نگفت اف

همیشه شیوهٔ کارش همینه

چراغ دودمانیرا کند پف

اشعار بابا طاهر ، عریان به همراه دوبیتی دلبر و عشق و صبوری لری

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

به دریا بنگرم دریا ته وینم

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت

نشان روی زیبای ته وینم

بهترین اشعار بابا طاهر

اگر یار مرا دیدی به خلوت

بگو ای بی وفا ای بی مروت

گریبانم ز دستت چاک چاکو

نخواهم دوخت تا روز قیامت

اشعار بابا طاهر

تن محنت کشی دیرم خدایا

دل با غم خوشی دیرم خدایا

زشوق مسکن و داد غریبی

به سینه آتشی دیرم خدایا

اشعار بابا طاهر عریان

دلی دیرم خریدار محبت

کز او گرم است بازار محبت

لباسی دوختم بر قامت دل

ز پود محنت و تار محبت

بهترین شعر بابا طاهر

محبت آتشی در جانم افروخت

که تا دامان محشر بایدم سوخت

عجب پیراهنی بهرم بریدی

که خیاط اجل میبایدش دوخت

⇔⇔⇔⇔

خوشا آنان که الله یارشان بی

بحمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنان که دایم در نمازند

بهشت جاودان بازارشان بی

آخرین بروز رسانی در : شنبه 7 اسفند 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.