استوری قدر دانستن

استوری قدر دانستن ، شعر و متن کوتاه قدر همدیگر را بدانیم همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

استوری درباره قدر دانستن

بیا تا قدریکدیگربدانیم

که تا ناگه زیکدیگرنمانیم

بیا تامهربانی پیشه سازیم

به مشتی زرق وبرق خود رانبازیم

چه آمد برسراقوام وخویشان

که گردید جمع شان این طورپریشان

چرافامیل ها ازهم جدایند

چرادوستان ورفیقان بی وفایند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

استوری در مورد قدر دانستن

چراخواهرزخواهرمی گریزد

برادربا برادرمی ستیزد

چرادخترزمادرننگ دارد

پدربابچه هایش جنگ دارد

چرا مهرومحبت کیمیا شد

همه دوستی رفاقت ها ریاشد

نبینیم خنده ای برروی لب ها

نه روزآرامشی داریم نه شبها

بیشتر بخوانید : شعر برای پسرم تاج سرم ، شعر و متن کوتاه پسرم تاج سرم

بیا تا زنده ایم انسان بمانیم

نه کس رالحظه ای آسوده بینی

به صد کارجمله راآلوده بینی

نه پولداررازپولش لذتی است

نه ناداررابه جایی عزتی هست

نه آسایش نه آرامش نه راحت

همه مشتاق یک آن استراحت

نبینی یک نفر راکه کسل نیست

پراست دلها وجای درد دل نیست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

قدر دانستن به انگلیسی

همه درگیرنوعی اضطرابند

چونفرین گشته دائم درعذابند

به خودآیید عزیزان راه کج شد

ازاین روزندگانی ها فلج شد

چومردم راعوض شد زندگانی

شده این زندگانی زنده مانی

همه چیز هست و روزخوش نبینیم

مدام سردرگریبان می نشینیم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

قدر دانستن یعنی چه

به ظاهرخانه هامان کاخ شاه است

درونش یک جهان اندوه وآه است

درودیوارها کاشی وسنگ است

ولی هرخانه یک میدان جنگ است

تمام خیروبرکت ها برافتاد

طبیعت با شمامردم درافتاد

چرا این گونه شد ازمن کنید گوش

شده مهرومحبت ها فراموش

بیشتر بخوانید : پسر یعنی غرور پدر ، متن کوتاه پدر برای پسر + متن سنگین درباره پسر

قدر دانستن پدر و مادر

دگرازبذل وبخشش ها اثرنیست

زانصاف ومروتها خبرنیست

شده نایاب صفا ومهربانی

تعارف ها همه سردو زبانی

عموجان، خاله جان دیگرنگوییم

برای مرگ هم درآرزوئیم

یکی حج می رود سالی دوسه بار

کنارش خواهرش نادارو ناچار

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

قدر دانستن محبت

یکی باسود پول های نزولی

رودمکه به امید قبولی

یکی ازکربلا وشام گوید

برای فخربراقوام گوید

یکی نازد به ماشین وبه باغش

یکی باد تکبردردماغش

یکی انگار ازبینی فیل است

زبس خودخواه ومغروروبخیل است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

قدر دانستن متن

یکی وقتی به ماشینش سواراست

فقط مثل بتی اززهرماراست

چنان درغبغبش بادغروراست

که گویی ازنژاد سلم وتوراست

تمام کارها گشته ریائی

نجابت شد عوض بابی حیائی

بزرگترها ندارند احترامی

به محتاجان نداریم احتمامی

بیشتر بخوانید : شعر مولانا در مورد فرزند ، شعر در مورد عشق به فرزند از حافظ

قدر دانستن عشق

همه چسبیده جیب وکارخود را

به فکرن تا ببندند بارخودرا

کسی رابا کسی کاری نباشد

اگرباری بود یاری نباشد

فقط دنبال نفع وکارخویشند

به فکرگرمی بازارخویشند

نه در فکرحلال ونه حرامند

همه دارندولی نعمت زوالند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

قدر دانستن عزیزان

برای پول درآرند چشم هم را

به هرگندی نمایند پرشکم را

زبس حرص وطمع درسینه دارند

مدام با هم چودشمن کینه دارند

شرف رامثل کالا می فروشند

برادرها برادررا بدوشند

هنوزبابا نمرده سردماغ است

سرمیراث،دعوا داغ داغ است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

قدر دانستن زندگی

همه درعالمی دیگربگردند

عبوس ومسخ وبی احسا س وسردند

چنین مردم دگرخیری نبینند

اگرقارون شوند،بازهم همینند

خلاصه دوستان دانید چه کاریم

همگی برخرشیطان سواریم

بیا تا راه دیگرپیش گیریم

سراغ ازاصل وذات خویش گیریم

بیا تا قدریکدیگربدانیم

غروروکینه را ازخودبرانیم

بیا تادست یکدیگربگیریم

بیشتر بخوانید : شعر شهریار در مورد پسر ، شعر در جستجوی پدر هوشنگ ابتهاج

بیا تا زنده ایم قدر یکدیگر بدانیم

بیا ای مونس جان و روانم

بیا تا زندگی هست من جوانم

بیا شادابی و لذت بپا کن

بیا و خنده زلبها رها کن

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

استوری درباره قدر دانستن

در حیرتم از مرام این مردم پست

این طایفه ی زنده کش و مرده پرست

تا هست به هستی بکشندش ز جفا

تا مرد به عزت ببرندش سر دست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

استوری در مورد قدر دانستن

بیاتا لیلی ومجنون بمانیم

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم

بیا تا کوله عشقی ببندیم

بیا با غصه ها,با هم بجنگیم

شاعر محسن تقی

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پریدن ، متن و شعر در مورد رهایی و پرواز از مولانا

بیا تا زنده ایم انسان بمانیم

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم و، غم وغمخوار هم باشیم

فلک را ره بپیمائیم و، همیشه یار هم باشیم

دراین دریای طوفانی ، سفر ناید به تنهائی

به ساحل میرسیم اما،اگر ما پشت هم باشیم

شاعر نادر آذرنیوشان