شعر حال خوب کن از حافظ

شعر حال خوب کن از حافظ ، شعر حال خوب سهراب سپهری همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر حال خوب کن از حافظ

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر حال خوب کن

بازآ که چشم بد ز رخت دفع می‌کند

ای تازه گل که دامن از این خار می‌کشی

حافظ دگر چه می‌طلبی از نعیم دهر

می می‌خوری و طره دلدار می‌کشی

بیشتر بخوانید : شعر تمنای عشق ، شعر تمنای وصال مولانا + تمنا در شعر حافظ

شعر حال خوب کن حافظ

مَرو به خانه ارباب

بی‌مُروتِ دَهر ،

که گنجِ عافیتت

در سرایِ خویشتن است …

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر حال خوب کن

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید

تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر حال خوب کن از حافظ

سینه تنگ من و بار غم او هیهات

مرد این بار گران نیست دل مسکینم

بر دلم گرد ستم‌هاست خدایا مپسند

که مکدر شود آیینه مهرآیینم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد چهره خندان ، شعر در مورد لبخند از مولانا و سعدی

شعر حال خوب کن

مجو درستی عهد

از جهان سست نهاد

که این عجوز

عروس هزاردامادست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر حال خوب کن حافظ

چُو رای عشق زدی

با تو گفتم اِی بلبل ،

مکُن که آن گلِ خندان

برای خویشتن است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر حال خوب کن

بود آیا که در میکده‌ها بگشایند؟!

گره از کار فروبسته ما بگشایند؟!

اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند

دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند…

بیشتر بخوانید : شعر در مورد خنده از مولانا ، شعر در مورد لبخند یار از حافظ

شعر حال خوب کن از حافظ

نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت

نی حال دل سوخته دل بتوان گفت

غم در دل تنگ من از آن است که نیست

یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر حال خوب کن

گنجِ زر ، گر نبود

کنجِ قناعت باقیست

آن که آن داد به شاهان

به گدایان این داد

خُوش عروسی ست جهان

از رَه صورت لیکن

هر که پیوست بدو

عمرِ خودش کاوین داد …

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر حال خوب کن حافظ

خیال روی تو در هر طریق همره ماست

نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست

علی رغم مدعیانی که منع عشق کنند

جمال چهره تو حجت موجه ماست

بیشتر بخوانید : تبسم در شعر حافظ ، شعر در مورد لبخند یار از حافظ + لبخند در شعر حافظ

شعر حال خوب کن

به دامِ زُلفِ تو دل

مُبتلایِ خویشتن است ،

بِکُش به غمزه که اینش

سزایِ خویشتن است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر حال خوب کن از حافظ

زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت

عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی

گر تو فارغی از ما ای نگار سنگین دل

حال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر حال خوب کن

تو همچو صبحی

و من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین

که چون همی سپرم

بیشتر بخوانید : قربان خنده هایت ، متن زیبا در مورد خنده دخترم + خنده هایت زیباترین

شعر حال خوب کن حافظ

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم

رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند