شعر عید نوروز محلی

شعر عید نوروز محلی ، شعر کوتاه درباره عید نوروز + شعر عید نوروز مبارک همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر عید نوروز محلی کودکانه

ای آن که به تدبیر تو گردد ایام

ای دیده و دل از تو دگرگون مادام

وی آن که به دست توست احوال جهان

حکمی بنما که گردد ایام به کام

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر عید نوروز به زبان محلی

چهار دعای برتر لحظه تحویل سال

اول دعا برای ظهور آن بی مثال

دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال

سوم رسیدن ما به قله های کمال

چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال

عید نوروز مبارک .

بیشتر بخوانید : متن در مورد ژن خوب ، متن زیبا و کوتاه درباره ژنتیک و ژن و آقازادگی

شعر محلی درباره عید نوروز

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال

حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت

لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد

را تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت

را از درگاه خداوند متعال و سبحان برای شما مسئلت مینماییم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر محلی مازندرانی عید نوروز

بهار ثانیه ثانیه می آید ….

و اما اینجا کسی هست

که به اندازه تمام شکوفه های بهاری

برایتان آرزوهای خوب دارد ….

سال نو مبارک

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر محلی مازندرانی درباره عید نوروز

بوی جان می آید اینک از نفس های بهار

دستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهر نثار

با پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ”

با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ”

شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امید

تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . . .

سال نو مبارک

بیشتر بخوانید : متن در مورد ژست گرفتن ، متن زیبا و انگلیسی درباره هنر عکاسی و عکاس باشی

شعر در مورد عید نوروز

اگر چه یادمان می‌رود

که عشق تنها دلیل زندگی است

اما خدا را شکر که نوروز هر سال

این فکر را به یادمان می‌آورد.

پس نوروزت مبارک که سالت را

سرشار از عشق کند.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر محلی درباره ی عید نوروز

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال

حلول سال نو و بهار پرطراوت را

که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد

را به تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده

و سالی سرشار از برکت و معنویت

را از درگاه خداوند متعال و سبحان

برای شما عزیزان مسئلت مینماییم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر عید نوروز محلی کودکانه

گلها جواب زمین اند

به سلام آفتاب، نه زمستانی باش که بلرزانی،

نه تابستانی باش که بسوزانی .

بهاری باش تا برویانی. نوروز پیشاپیش مبارک.

بیشتر بخوانید : متن در مورد ژیمناستیک ، متن انگلیسی درباره ورزش ژیمناستیک

شعر عید نوروز به زبان محلی

زندگی وزن نگاهی است

که در خاطر ما می ماند

نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست

پس نوروز بر تو فرخنده باد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره عید نوروز

شادی را هدیه کن به کسانی که آن را از تو گرفتند

عشق بورز به آنها که دلت را شکستند

دعا کن برای آنها که نفرینت کردند

درخت باش بر غم تبرها

بهار شو بخند که خدا هنوز آن بالا با ماست

سال نو مبارک

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر محلی مازندرانی عید نوروز

شاید امسال

دست در دست بهار آمدی

در را باز می گذارم

اگر لحظه تحویل خواب ماندم ،

بیا داخل ، کسی نیست ؛ بیدارم کن !

بیشتر بخوانید : متن در مورد ژانویه ، متن ساده انگلیسی درباره جشن کریسمس با ترجمه فارسی

شعر محلی مازندرانی درباره عید نوروز

آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود

از هر طرف هزار گل فتح وا شود

گلشن شود نشیمن سلطان نوبهار

چون بهر شاه تخت مرصع بنا شود

سال نو مبارک

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد عید نوروز

فرا رسیدن سال نو همیشه نوید بخش افکار نو،

کردار نو و تصمیم های نو برای آینده است.

آینده ای که همه امید داریم بهتر از گذشته باشد.

در سال نو، ۳۶۵ روز سلامتی، شادی، پیروزی،

مهر و دوستی و عشق را برای شما آرزومندم.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر محلی درباره ی عید نوروز

گلها همه با اذن تو برخواسته اند

از بهر ظهور تو خود آراسته اند

مردم همه در لحظه تحویل

بی شک اول فرج تو را از خدا خواسته اند

بیشتر بخوانید : متن درباره ژست ، عکاسی و عکاس که باشی + جملات زیبا در مورد عکس گرفتن

شعر محلی درباره عید نوروز

برای سال جدید

گذشته هایت را ببخش

زیرا آنان همچون کفش های کودکی ات

نه تنها برایت کوچکند

بلکه تو را از برداشتن

گام های بلند باز می دارند …

سال نو مبارک

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

نـوروز وُ دل تــو پـیــچ و تـاوه

میگو ای مُسُم نَه مال کتاوه

تو فصل بـهار و عید نوروز

مال گشتن باغُ دَم چَهاوه

گفتم ای چیَل وَ ما گذشته

لارُم دیـه لَـهــوُزُو خَـراوه

گـفـتـَک گَـپَـلت خـَلاف عـقله

زون بازی نکو نه جی جُواوه

پـیسیدیه از یه جا نشسن

واویده کُمت دو تی قَراوه

بُردُم وَر عَقل و خُرده کردُم

دیدُم گَپَلش نه بی حساوه

گُـفـتـُم و کُـجا بـرُم کـه خَـش بـو

ای راس میگی دوربینت سه قاوه

گفتک وریسا و رو کُ جَلدی

اشـتـو کُ بـهـار پـر شـتـاوه

شیراز برو که می بهشته

شهر گل و بلبل و شراوه

قَمسَر نرسیده میکُنی مَس

بـَسـکَم هـمه جـا گُل گُلاوه

شی چادر برف خاک تبریز

در اومده ایسو بی حجاوه

اصفون و مَشَد،شمال و کرمون

یـا شَــهــرَل کُــرد مــثــل پــاوه

آذربُیجُون و یَزد و اهواز

اَروند بوین چه پُر غُراوه

گُـفـتـُم بـخـدا کـه خـاک ایرون

پاک خاشه اما نه قد “گناوه”

هر جا “ایرجو” نبو “کمالی”

مـی قـیـلـون بی نی و نیاوه

مازندرانی