شعر در مورد عشق واقعی از حافظ ؛ و شهریار و حافظ و سعدی و شعر دو بیتی از حافظ - پارسی زی
متن برای دوست قدیمی به انگلیسی ، متن تشکر از دوست به انگلیسی

متن برای دوست قدیمی به انگلیسی ، متن تشکر از دوست به انگلیسی

متن برای دوست قدیمی به انگلیسی متن برای دوست قدیمی به انگلیسی ، متن تشکر از دوست به انگلیسی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

دوبیتی در مورد دختر ؛ گلچینی از دو بیتی های زیبا و خاص در وصف دختر

دوبیتی در مورد دختر ؛ گلچینی از دو بیتی های زیبا و خاص در وصف دختر

دوبیتی در مورد دختر دوبیتی در مورد دختر ؛ گلچینی از دو بیتی های زیبا و خاص در وصف دختر همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …

استوری پیام تسلیت ، عکس پیام تسلیت رسمی + متن تسلیت عرفانی

استوری پیام تسلیت ، عکس پیام تسلیت رسمی + متن تسلیت عرفانی

استوری پیام تسلیت استوری پیام تسلیت ، عکس پیام تسلیت رسمی + متن تسلیت عرفانی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش …

شعر در مورد عشق واقعی از حافظ

شعر در مورد عشق واقعی از حافظ ؛ و شهریار و حافظ و سعدی و شعر دو بیتی از حافظ

شعر در مورد عشق واقعی از حافظ ؛ و شهریار و حافظ و سعدی و شعر دو بیتی از حافظ همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد عشق واقعی از حافظ

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند

کافر عشق بود گر نشود باده پرست

بیشتر بخوانید : متن در مورد پول و عشق ، شعر و متن بی پولی و عشق و مال دنیا + عشق پول نیست

ما زیاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

تا درخت دوستی کی بر دهد

حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

گفت و گو آیین درویشی نبود

ورنه با تو ماجراها داشتیم

شیوه چشمت فریب جنگ داشت

ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم…

شعر در مورد عشق واقعی از شهریار

در آرزوی بوس و کنارت مردم

وز حسرت لعل آبدارت مردم

قصه نکنم دراز کوتاه کنم

بازآ بازآ کز انتظارت مردم

⇔⇔⇔⇔

شعر مولانا در مورد فرشته

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان

نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین

گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند

کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر

که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم

اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام می و زلف گره گیر نگار

ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

⇔⇔⇔⇔

ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند

دولت احمدی و معجزه سبحانی

جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

بیشتر بخوانید : متن در مورد جاده عشق ، شعر و متن عاشقانه درباره جاده زندگی و سفر

شعر عاشقانه در وصف معشوق

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم …

⇔⇔⇔⇔

من حاصل عمر خود ندارم جز غم

در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم

یک همدم باوفا ندیدم جز درد

یک مونس نامزد ندارم جز غم

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شب از حافظ

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی

حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست

تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند

کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد

صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت

کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش

از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد

بیشتر بخوانید : شعر در مورد عشق ورزیدن ؛ شعر در مورد عشق واقعی از شهریار و حافظ و مولانا

محترم دار دلم کاین مگس قند پرست

تا هوا خواه تو شد فر همایی دارد

از عدالت نبود دور گرش پرسد حال

پادشاهی که به همسایه گدایی دارد

اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند

درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق

هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد

نغز گفت آن بت ترسا بچه باده پرست

شادی روی کسی خور که صفایی دارد

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد عشق واقعی از سعدی

بود آیا که در میکده‌ها بگشایند؟!

گره از کار فروبسته ما بگشایند؟!

اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند

دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند…

⇔⇔⇔⇔

هوا خواه توام جانا و می دانم که می دانی

که هم نادیده می دانی و هم ننوشته می خوانی

بیشتر بخوانید : شعر در مورد عشق در یک نگاه ؛ شعر درباره عشق در نگاه اول و نگاه زیبای تو

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد

هر کس که این ندارد حقا که ان ندارد…

شعر عاشقانه حافظ با معنی

ما را که درد عشق و بلای خمار کشت

یا وصل دوست یا می صافی دوا کند

جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت

عیسی دمی کجاست که احیای ما کند

⇔⇔⇔⇔

دانی که چرا سِرّ نهان با تو نگویم؟!

طوطی صفتی! طاقت اسرار نداری!

جلوه بخت تو دل میبرد از شاه و گدا

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

⇔⇔⇔⇔

شعر دو بیتی از حافظ

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

جای آن است که خون موج زند در دل لعل

زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

ای که از کوچه معشوقه ما می‌گذری

بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل

جانب عشق عزیز است فرومگذارش

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه

به دو جام دگر آشفته شود دستارش

دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود

نازپرورد وصال است مجو آزارش

بیشتر بخوانید : شعر در مورد عشق واقعی از سعدی ؛ و مولانا و سعدی و شهریار و فریدون مشیری

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست

در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

⇔⇔⇔⇔

شعر حافظ برای شیراز

ترک شیرازی..

اگر ان ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت

کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را

فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب

چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است

به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

من از ان حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم

که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

اگر دشنام فرمایی و گر لعنت دعا گویم

جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند

جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو

که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

غزل گفتی ودر سفتی بیا و خوش بخوان حافظ

که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را

آخرین بروز رسانی در : یکشنبه 9 آبان 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.