شعر دلتنگی از شاعران معروف ؛ و مولانا و فروغ و شهریار و فریدون مشیری - پارسی زی
شعر در مورد انتظار دوست ، شعر انتظار معشوق کوتاه حافظ

شعر در مورد انتظار دوست ، شعر انتظار معشوق کوتاه حافظ

شعر در مورد انتظار دوست شعر در مورد انتظار دوست ، شعر انتظار معشوق کوتاه حافظ همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل …

شعر در مورد مشهد ، و امام رضا و سفر و زیارت مشهد و شعر طنز مشهدی

شعر در مورد مشهد ، و امام رضا و سفر و زیارت مشهد و شعر طنز مشهدی

شعر در مورد مشهد شعر در مورد مشهد ، و امام رضا و سفر و زیارت مشهد و شعر طنز مشهدی همگی در سایت پارسی …

شعر در مورد علم و ثروت ؛ اشعاری زیبا درباره علم و ثروت

شعر در مورد علم و ثروت ؛ اشعاری زیبا درباره علم و ثروت

شعر در مورد علم و ثروت شعر در مورد علم و ثروت ؛ اشعاری زیبا درباره علم و ثروت همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

شعر دلتنگی از شاعران معروف

شعر دلتنگی از شاعران معروف ؛ و مولانا و فروغ و شهریار و فریدون مشیری

شعر دلتنگی از شاعران معروف ؛ و مولانا و فروغ و شهریار و فریدون مشیری همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر دلتنگی از شاعران معروف

آخر ای دوست نخواهی پرسید

که دل از دوری رویت چه کشید

سوخت در آتش و خاکستر شد

وعده های تو به دادش نرسید

داغ ماتم شد و بر سینه نشست

اشک حسرت شد و بر خاک چکید

آن همه عهد فراموشت شد

چشم من روشن روی تو سپید

جان به لب آمده در ظلمت غم

کی به دادم رسی ای صبح امید

آخر این عشق مرا خواهد کشت

عاقبت داغ مرا خواهی دید

دل پر درد فریدون مشکن

که خدا بر تو نخواهد بخشید

بیشتر بخوانید : شعر در مورد دلتنگی از شاملو ؛ و فریدون مشیری و مولانا و شهریار و حافظ

شعر در مورد دلتنگی از مولانا

چون زبان راز دل نمی‌داند

چیستش چاره غیر دلتنگی

چون نداند زبان رومی را

از حسد تنگدل شود زنگی

قاآنی

⇔⇔⇔⇔

شعر دلتنگی از شاعران معروف

بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو

گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند

عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود

خمر من و خمار من باغ من و بهار من

خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود

جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی

آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود

گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی

آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود

دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی

این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی

باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود

گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم

ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود

خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای

وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شو

گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من

مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم

سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود

هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد

هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دلتنگی از فروغ

امشب بر شانه‌های دلم

کوله باری سنگینی می‌کند

کوله باری پر از دلتنگی

دلم می‌شکند زیر بار این همه دلتنگی

با پرهای شکسته باز سوی آسما‌ن‌ها می‌رود

می‌رود سوی ناشناختنی‌ها

شاید این بار در آن اوج

به معبودش رسد

بیشتر بخوانید : شعر در مورد دلتنگی از مولانا ؛ و حافظ و فروغ و شمس و مولانا و شاملو

شعر دلتنگی از شاعران معروف

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

زدم‌این فال وگذشت اختروکارآخرشد

آن همه نازوتنعم که خزان می‌فرمود

عاقبت در قدم باغ بهار آخر شد

شکرایزدکه به اقبال کله گوشه گل

نخوت باد دی و شوکت خارآخر شد

صبح امید که شدمعتکف پرده غیب

گوبرون آی که کار شب تارآخرشد

بعدازاین نوربه‌آفاق دهم‌ازدل‌خویش

که به خورشیدرسیدیم وغبارآخرشد

آن پریشانی شبهای درازوغم دل

همه در سایه گیسوی نگارآخر شد

باورم نیست زبدعهدی ایام هنوز

قصه غصه که در دولت یارآخر شد

ساقیالطف نمودی قدحت پرمی باد

که به تدبیرتوتشویش خمارآخرشد

درشمارارچه نیاوردکسی حافظ را

شکرکان محنت بیرون زشمارآخرشد

⇔⇔⇔⇔

شعر دلتنگی از شهریار

دلتنگی آدم را به خیابان می‌کشد

دلتنگم!

و مردم نمی‌فهمند

قدم زدن گاهی

از گریه کردن غم انگیزتر است

اهورا فروزان

⇔⇔⇔⇔

شعر دلتنگی کوتاه

رفیق نیمه شبهایم , غــــــــم است و اشک تکراری

مدارا می کند عمـــــــریست با من , درد و بیـماری

نمی پرسی چرا چشمم, دمادم خیس و بارانی است؟

چرا رنگم شده ,مـــــــــــــانند آدم های سیگاری ؟

مرا از پای در می آورد این درد ,می دانــــــــــــم

امان از درد هجران و فغان از عمر اجـــــــباری

زلیخا تا نباشی , حُسن یوســــــــف را نمی فهمی

زمجنون می رباید قرص ماهت,عـقل وهوشیاری

بیفشان آفـــــــــــتاب مشرقی : عطر نگاهــــت را

که امشب کم کنم رونق, من از بازار عـطاری

به یک ناز تو از سر می رود هوش و قرار دل

مده پندم عسل بانو , به صبر و خویشـــتنداری

چه زود از بام چشمانت قناری , مرغ دل پر زد

یقینم شد ,زبانی گفــته بودی , دوســـــــتم داری

بیشتر بخوانید : شعر در مورد دلتنگی از حافظ ؛ و شهریار و فروغ و شاملو و شاعران معروف

شعر دلتنگی از شاعران معروف

یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم

شوق دیدار تو دارم ، به کجا پر بزنم ؟

⇔⇔⇔⇔

زیباترین شعر دلتنگی

با تو دیشب تا کجا رفتم

تا خدا و آنسوی صحرای خدا رفتم

من نمی‌گویم ملائک بال در بالم شنا کردند

من نمی‌گویم که باران طلا آمد

پا به پای تو که می‌بردی مرا با خویش

_ همچنان کز خویش و بی‌خویشی _

در رکاب تو که می‌رفتی

هم عنان با نور

پا به پای تو تا تجرد, تا رها رفتم!

شکرها بود و شکایتها

رازها بود و تامل بود

با همه سنگینی بودن

و سبکبالی بخشودن

تا ترازوئی که یکسان بود در آفاق عدل او

عزت و عزل و عزا رفتم

چند و چونها در دلم مردند

که به سوی بی‌چرا رفتم

شکر پراشکم نثارت باد!

خانه‌ات آباد ای ویرانی سبز عزیز من

تا کجا بردی مرا دیشب؟

با تو دیشب تا کجا رفتم

⇔⇔⇔⇔

شعر دلتنگی از شاعران معروف

کاش دلتنگی نیز نام کوچکی می‌داشت

تا به جانش می‌خواندی:

نام کوچکی

تا به مهر آوازش می‌دادی

همچون مرگ

که نام کوچکِ زندگی‌ست

شاملو

بیشتر بخوانید : شعر دلتنگی کوتاه ؛ از شاعران معروف و مولانا و سهراب و متن دلتگی شب کوتاه

شعر دلتنگی سعدی

دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من

گراز قفس گریزم کجا روم، کجا من!

کجا روم که راهی به گلشنی ندارم

که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل

چو تخت پاره بر موج رها رها رها من

زمن هر آنکه او دور چو دل به سینه نزدیک

به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من

نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی

که ترکنم گلویی به یاد آشنا من

زبودنم چه افزود! نبودنم چه کاهد!

که گوید به پاسخ که زنده ام چرا من

ستاره ها نهفتم در آسمان ابری

دلم گرفته، ای دوست هوای گریه با من

⇔⇔⇔⇔

شعر دلتنگی از شاعران معروف

دلتنگی

پیراهن نیست

که عوضش کنی و

حالت خوب شود!

دلتنگی گاهی

پوست تن آدمی‌ست

معصومه صابر

⇔⇔⇔⇔

شعر کوتاه دلتنگی از مولانا

ماهی که به قد سرو روانم آمد

دلتنگی او آفت جانم آمد

دلتنگ چنان شد که اگر جهد کنم

گِرد دل او بر نتوانم آمد

عطار

بیشتر بخوانید : متن دلتنگی عاشقانه ، کوتاه و زیبا اینستا برای همسر و سربازی عشقم

شعر دلتنگی از شاعران معروف

می‌بینی

ترسِ نبودنت چه به روزم آورده است؟

و وحشت گم کردن دستی گرم

چگونه تا مغز استخوانم نفوذ کرده است؟

دیگر چگونه بگویم چقدر دلتنگ تو اَم؟

وقتی دندان‌هایم از ترس یا سرما

ـ چه فرق می‌کند اصلاً؟ ـ

واژه‌هایم را تکه تکه می‌کنند

و ناچارم

بریده بریده

د و س ت ت د ا ش ت ه ب ا ش م

لیلا کردبچه

⇔⇔⇔⇔

جواب شعر دلتنگی

جانا تو ز دیده اشک بیهوده مبار

دلتنگی من بس است دل تنگ مدار

تو معشوقی گریستن کار تو نیست

کار من بیچاره به من باز گذار

مهسَتی گنجوی

آخرین بروز رسانی در : شنبه 15 آبان 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.