شعر نیما یوشیج در مورد مرگ

شعر نیما یوشیج در مورد مرگ ؛ گلچین اشعار زیبا نیما یوشیج درباره مرگ همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر نیما یوشیج در مورد مرگ

در دنج جای جنگل مانند روز پیش

هر گوشه ای می آورد از صبحدم خبر

وز خنده های تلخ دلش رنگ می برد

نیلوفر کبود که پیچیده با مجر

مانند روز پیش هوا ایستاده سرد.

اندک نسیم اگر ندود، ور دویده است،

بر روی سنگ خارا مرده است کاکلی،

چون نقشه ای که شبنم، از او کشیده است.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نیما در مورد مرگ

بیهوده مانده است از او چشم نیم با،

بیهوده تافته است در او نور چون به سنگ،

با هر نوای خوش چو درنگی به کار داشت

اینک پس نواش تن آورده زو درنگ.

در مدفن نوایش از هوش رفته است،

بعد از بسی زمان که همه بود گوش هوش

یاد نوای صبحش بر جای با هوا،

می گیرد آن نوا را خاموشی ای بگوش.

نگرفته است آبی از آبی تکان ولیک

«مازو» ی پیر کرده سر از رخنه ای به در

مانند روز پیش، یک آرام «میم رز»

پر برگ شاخه ایش به سنگی نهاده سر.

نیما یوشیج

بیشتر بخوانید : شعر در مورد حال و احوال ، شعر در مورد حال خوب مولانا

شعر در مورد مرگ

دل سِرّ‌‌ِ حیات اگر کَماهی دانست،

در مرگ هم اسرار الهی دانست؛

امروز که با خودی، ندانستی هیچ،

فردا که ز خود رَوی چه خواهی دانست؟

خیام

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نیما یوشیج در مورد مرگ

مرگ ما هست عروسی ابد

سر آن چیست هو الله احد

مولوی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نیما در مورد مرگ

وضع ما در گردش دنیا

چه فرقی می‌کند

زندگی یا مرگ،

بعد از ما چه فرقی می‌کند

بیشتر بخوانید : متن در مورد عمو ، شعر و متن در مورد عمو فوت شده

شعر در مورد مرگ

هیچ کس هم صحبت تنهایی

یک مرد نیست

خانه من با خیابان‌ها

چه فرقی می‌کند

مثل سنگی زیر آب

از خویش می‌پرسم مدام

ماه پایین است یا بالا

چه فرقی می‌کند؟

فرصت امروز هم

با وعده فردا گذشت

بی وفا! امروز با فردا

چه فرقی می‌کند

فاصل نظری

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نیما یوشیج در مورد مرگ

چو خواهی ستایش پس مرگ تو

خرد باید ای نامور برگ تو

فردوسی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نیما در مورد مرگ

خوشا آن‌کس که پیش از مرگ میرد

دل و جان هرچه باشد ترک گیرد

عطار نیشابوری

بیشتر بخوانید : شعر در وصف حال خراب ، شعر حال من خوب خراب است

شعر در مورد مرگ

عاشقان در زندگی

دنبال مرهم نیستند

دردِ بی‌درمان‌شان را

مرگ درمان می‌کند

مژگان عباسلو

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نیما یوشیج در مورد مرگ

من نمی‌خواهم

که بعد از مرگ من افغان کنند

دوستان گریان شوند

و دیگران نالان کنند

من نمی‌خواهم که

فرزندان و نزدیکان من

ای پدر جان! ای عمو جان!

ای برادر جان کنند

من نمی‌خواهم پی تشییع من

خویشان من

خویش را از کار وا دارند

و سرگردان کنند

من نمی‌خواهم

پی آمرزش من قاریان

با صدای زیر و بم

ترتیل الرحمن کنند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نیما در مورد مرگ

من نمی‌خواهم

خدا را گوسفندی بیگناه

بهر اطعام عزادارن من

قربان کنند

من نمی‌خواهم که

از اعمال نا هنجار من

ز ایزد منان در این ره

بخشش و غفران کنند

بیشتر بخوانید : شعر در مورد عموی شهید ، شعر کوتاه در مورد شهید

شعر در مورد مرگ

آنچه در تحسین من گویند

بهتان است و بس

من نمی‌خواهم مرا

آلوده بهتان کنند

جان من پاک است

و چون جان پاک باشد باک نیست

خود اگر ناپاک تن را

طعمه نیران کنند

در بیابانی کجا

از هر طرف فرسنگ‌هاست

پیکرم را بی کفن بی شستشو

پنهان کنند

حبیب یغمایی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نیما یوشیج در مورد مرگ

روز مرگم نفسی وعده دیدار بده

وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر

حافظ

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نیما در مورد مرگ

خواب را گفته‌ای

برادر مرگ

چو بخسبی

همی‌زنی درِ مرگ

اوحدی مراغه‌ای

بیشتر بخوانید : عمو یعنی تکیه گاه ، شعر و متن زیبا برای عموی عزیزم

شعر در مورد مرگ

ماهیان روی خاک

و ماهیان روی آب

وقت مردن، ساحل و دریا

چه فرقی می‌کند

سهم ما از خاک

وقتی مستطیلی بیش نیست

جای ما اینجاست

یا آنجا چه فرقی می‌کند؟

یاد شیرین تو

بر من زندگی را تلخ کرد

تلخ و شیرین جهان

اما چه فرقی می‌کند