شعر در مورد عکس و خاطره

شعر در مورد عکس و خاطره ، شعر در مورد خاطرات قدیمی شیرین همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد عکس و خاطره

برخی خاطره ها

به دوستان مشترک می مانند.

آشتی دادن را بلدند.

– مارسل پروست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر عکس و خاطره

آب آیینه ز عکس رخ من نیلی شد

اینقدر سیلیِ ایام نخورده‌ست کسی

غیر از آن کس که سرِ خود به گریبان برده‌ست

گوی توفیق ازین عرصه نبرده‌ست کسی

بیشتر بخوانید : شعر مولانا در مورد پشت سر حرف زدن ، متن درباره کسانی که پشت سر حرف میزنند

شعر عکس خاطره

گاهی ما

عکس ها را می سوزانیم…

و گاهی عکس ها

ما را..!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر خاطره

هر چیزی را می توانی پاره کنی و

دور بیاندازی

اما روزی داخل کتابی

نامه ایی یا عکسی پنهان شده

غافگیرانه به تو شلیک می کند

تو خواهی مرد

اما خاطره ها ابدی اند

کادیر آیدمیر

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد عکس و خاطره

از من زنی هنوز

توی عکس‌های قدیمی

با تو خوشبخت است

به مرگ بگو

می‌ تواند اگر

دستت را از دور گردن او

هم باز کند.

بیشتر بخوانید : رفیق پشت سرما حرف نزن ، پشت سرم حرف نزن جلوم بگو

شعر عکس و خاطره

تقریبا هرچیزی که یادآورتوست

ازبین برده ام

عکس ها

آهنگ ها

فقط مانده ام خودم

که این راه هم می سپارم

دست تو

احمد دریس

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر عکس خاطره

خاطره، چیز عجیبی ست؛

گاه مثل شعبده باز از کلاه،

عکس هایی فوری را بیرون می کشد

که خیال می کردی

تا ابد فراموش شان کرده ای ……

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر خاطره

زیبایی ات را

در لحظه ای حبس می کنم و

به دیوار می آویزم

بافه ای از گیسوانت

از قاب

بیرون می ریزد

دوباره می فهمم

نه در عکس

نه در نگاه

نه در روسری

و نه در واژه های این شعر

زیبایی تو

در هیچ قابی

محصور شدنی نیست

مصطفی زاهدی

بیشتر بخوانید : شعر کردی درباره پیری ، شعر کردی در مورد زن + شعر کوردی در مورد جوانی

شعر در مورد عکس و خاطره

من از تمام دنیا

فقط آن دایره مشکی

چشمان تو را می خواهم

وقتی که در شفافیتش

بازتاب عکس خودم را می بینم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر عکس و خاطره

دستم نه اما دلم به هنگام نوشتن ِ نام ِ تو می لرزد

نمی دانم چرا وقتی به عکس ِ سیاه و سفید این قاب ِ طاقچه نشین

نگاه می کنم پرده ی لرزانی از باران و نمک چهره ی تو را هاشور می زند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر عکس خاطره

کاش دوباره به خاطرم نمی‌‌آمدی

کاش هر کدام از ما

در همان سالها پیش مانده بودیم

کاش پس از این سالهای دورِ دورِ

تصویر هامان

از عکس‌ها بیرون نمی‌آمد

کسی‌ از گذشته‌های خوبِ خوب

آغوش باز نمی کرد

سرم با سینه ات آشنا نمی‌شد

کاش آن آرامش گم شده

هرگز باز نمی‌‌گشت

بیشتر بخوانید : شعر درباره پیری و عشق ، شعر در وصف پیر طریقت + متن عشق پیری

شعر خاطره

آخرین لبخند من درون عکسی ست

کنار مادرم ایستاده ام

بعدها هیچکس لبخند مرا ندید

حالا که آمده ای آن لبخندِ عکس مادرم را بیرون بیاور

روی تنم بریزش با همان لبخند عشقبازی کن

برایش شعر بگو و دوباره به قاب بسپارش

درشعر بعدی خواهم گفت

آخرین باری که خندیدم

آدونیس

مترجم : بابک شاکر

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد عکس و خاطره

گیرم خانه ام را عوض کردم

خیابانم را

شهرم را

گیرم از این جا رفتم به زیباترین جای جهان

عکس تو را که نمی شود با خود نبرد!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر عکس و خاطره

در دنیایی که همه چیز خیلی زود فراموش می‌شود،

عکس‌ها سندی هستند که با ثبت یک لحظه،

راوی تاریخ می‌شوند.

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پیری از سعدی ، شعر در مورد پیری شهریار و خیام

شعر عکس خاطره

دلم را که مرور می کنم

تمام آن از آن “تـــو” ست

فقط نقطه ای از آن خودم

روی آن نقطه هم میخ می کوبم

و قاب عکس “تـــو” را می آویزم