شعر درباره شهیدان افغانستان ؛ گلچینی از شعر های احساسی درباره شهیدان افغانستان - پارسی زی
شعر حافظ برای کارت عروسی ؛ اشعار زیبا از حافظ برای کارت عروسی

شعر حافظ برای کارت عروسی ؛ اشعار زیبا از حافظ برای کارت عروسی

شعر حافظ برای کارت عروسی شعر حافظ برای کارت عروسی ؛ اشعار زیبا از حافظ برای کارت عروسی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب …

شعر در مورد معامله و مجموعه اشعار درباره معامله

شعر در مورد معامله و مجموعه اشعار درباره معامله

شعر در مورد معامله شعر در مورد معامله ؛ مجموعه اشعار درباره معامله همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر …

متن کوتاه تبریک تولد خواهر ، شوهر به انگلیسی + تبریک تولد خواهر اینستاگرام

متن کوتاه تبریک تولد خواهر ، شوهر به انگلیسی + تبریک تولد خواهر اینستاگرام

متن کوتاه تبریک تولد خواهر متن کوتاه تبریک تولد خواهر ، شوهر به انگلیسی + تبریک تولد خواهر اینستاگرام همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

شعر درباره شهیدان افغانستان

شعر درباره شهیدان افغانستان ؛ گلچینی از شعر های احساسی درباره شهیدان افغانستان

شعر درباره شهیدان افغانستان ؛ گلچینی از شعر های احساسی درباره شهیدان افغانستان همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر درباره شهیدان افغانستان

من نه تاجیکم نه پشتون، نی هزاره نه ز ترکم
نی ز ازبک، نه بلوچم نی ز ایماق سترگم

من به مذهب نی ز سنی، نی ز شیعه، نه ز سیکم
نی دورنگم، نی دروغم، نی فسادم، نی شریکم

نی شمالی، نی جنوبی، نه ز غربم، نه ز شرقم
نی ز کوی فتنه پیشان، نی پی تشویق فرقم

نی بفکر جنگ لفظم، نی بفکر تهمت و شر
نی زر اندوزم، نه نوکر، نی کلاه فتنه بر سر

خطه ام افغان ستانست، خاک ان از من سراسر
ما همه افغان و افغان سر بر سر با هم برابر

رود و دریایت خروشان، کوهسارت با جلالند
فصل هایت بی نظیر و مردمانت با کمالند

پاک بادا خطه من از کف شر و شرارت
مرده بادا هر که بردست صلح میهن را بغارت

خاک بادا بر دو چشمی کو ندارد تاب دیدن
دست مایان را چو زنجیر، متحد، با هم پریدن

مرگ بر خصمت همیشه، شاد زی بی درد ماتم
دور بادا از وجودت تکه های راکت و بم

سبز بادا، سبز بادا، نام تو بر جسم و جانم
زنده بادا، زنده بادا، کشورم، افغانستانم

حتما بخوانید: شعر در مورد جنگ افغانستان ، اشعاری زیبا در مورد جنگ نرم ، زیباترین شعر در مورد جنگ و صلح 

دلنوشته در مورد افغانستان

این کشور میهن همه است

از بلوچ، از ازبکها

از پشتون، هزاره‌ها

از ترکمن و تاجیکها

هم عرب و گوجرها

پامیری، نورستانیها

براهویی است و قزلباش

هم ایماق و پشه‌ئیان

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شهیدان افغانستان

خواهم وطن بقای تو را از خدای تو

تا جان به تن مراست بگویم ثنای تو

در حفظ تست و و حدت ملی پیام من

این نکته دل کش است که دارم هوای تو

راز بقاست گر که بمیرم برای عشق

افغان سزد که زنده بمانم برای تو

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره سرباز افغان

این کشور افغانستان است

این عزت هر افغان است

میهن صلح، جایگاه شمشیر

هر فرزندش قهرمان است

حتما بخوانید: شعر در مورد وطن ، پرستی و وطن ایران و افغانستان و وطن فروشی

شعر درباره شهیدان افغانستان

وطن عشق تو افتخارم وطن در رهت جان نثارم

وطن خاک پاکت بهشتم وطن گلخنت لاله زارم

وطن عشق تو افتخارم وطن در رهت جان نثارم

وطن عاشقم بر شکوهت به از گل بود سنگ و کوهت

وطن هر کجایی که باشم تویی جان فضا ای دیارم

وطن عشق تو افتخارم وطن در رهت جان نثارم

وطن قلب من هستی من بود رگ رگم پر زخونت

زتو همچو گل بشکفت دل اگر در خزان یا بهارم

وطن عشق تو افتخارم وطن در رهت جان نثارم

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره انفجار

یاد بادا من کـه در کابـل ، مکا نی داشـتـم

در مـیـان ســنـبـل و گـل ، آ شـیـانی داشــتـم

مـیـهــن بـهـتـــر ز جـا نـم ، ا فـتـخـا ر آ ســیـا

خوش چه ملک باصفا ، ا فغانْسِـتانی داشـتـم

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شهیدان افغانستان

من افغانم همین هویت من

همین تاریخ و اینست شوکت من

منم گمگشتۀ تاریخ انسان

منم پیمانۀ مدهوش دوران

همینم من همین آوارۀ دهر

غذایم ناله و در کوزه ام زهر

من آتش زاده ام آتش شعارم

سرود خستۀ شب مینگارم

حتما بخوانید: شعر در مورد افغانستان همراه با اشعار زیبا در مورد مردم افغان و جنگ افغانستان ، شعری در مورد وطن و استقلال افغانستان ، اشعاری درباره شهدای افغانستان

اشعار افغانی کوتاه

ای خدا شد مدتی ، آرام تــن گــم کـــرد ه ا م

وز جـفـا زنـدگـی، ملـک و وطن گـم کرده ام

گردش دنیـا ی دون، بنمــوده دور ازمیـهنـم

دلبـران رشـک آهوی خـتــن، گــم کـــر ده ام

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شهیدان افغانستان

دنیا برای خـــــــــام‌ خیالان عوض شده‌ است‌

آری، در این معامله پالان عـــوض شده است‌

دیروزمــــان خیـــال قتـــــــــال و حماسه‌ای‌

امــــــروزمــــــان دهانی و دستی و کاسه‌ای

‌دیروزمان به فـــــــرق برادر فـــرا شـــــدن‌

امروزمان به گـــــــــور برادر گــــــدا شدن‌

دیروزمــــــان به کــــــــورهء آتش فرو شدن‌

امروزمــــان عـــــــــروس سر چارسو شدن‌

گفتیم سنـــگ بـــــر سر این شیشه بشکنـــــد

این ریشه محکـــــم است‌، مگـــر تیشه بشکند

غافل که تیشه مــــــــی ‌رود و رنده می ‌شود

با رنــــــــــده پوست از تن ما کنده می ‌شود

با رنده پوست مــــــــــی ‌شوم و دم نمی ‌زنم‌

قربان دوست مــــی ‌شوم و دم نمــــــــی زنم‌

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد انتحاری کابل

ای گـــــرامی خــــاک پاکـــم ای وطـــــن

ای فـــــــدای خـــــار خارت جان و تــــــن

گــــــرچه خـــاک دیگران بس دلشکست

دور از تــــــــــو در نــــگاهـــــــم آتشست

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شهیدان افغانستان

ای دوست‌! این سراچـــــــه و ایوان مبارکت‌

یوسف شدن بـــــــــه وادی کنعان مبــــارکت

‌یک سالم و عصاکش صد کــــــور و شل شدن‌

میراث‌ دار مــــــردم دزد و دغـــــــــل شدن‌

سهم تو یک قمــــــار بزرگ است‌، بعد از این‌

چوپان‌ شدن به گلّهء گـــرگ است بعد از این‌

یا برّه مـــــی ‌شوند و در این دشت می ‌چرند

یا این کــــه پوستین تـــــــو را نیز می ‌درند

حتی اگر بــــــــه خـــــاک رود نام و ننگشان‌

این لقمه‌هــــــای مفت نیفتــــــــد ز چنگشان‌

شاید رها کنند همـــــــه رخت و پخت خویش‌

اما نمـی ‌دهنـــــد ز کف تخت و بخت خویش‌

دستار اگر کـــــــه در بدل هیچ مـــــی ‌دهند

شلوار را گــــرفته به سر پیچ مـــــــی ‌دهند

سنگ است آنچه بـــــــــاید شان در سبد کنی‌

سیلــــــی است آنچه باید شان گــــوشزد کنی‌

حتما بخوانید: شعر در مورد صلح ، شعر فردوسی و مولانا صلح افغانستان و شعر کودکانه دوستی 

شعر در مورد جنگ افغانستان

تو بمان ای سنــگــــر آزادگــــــــــــــــان

زادگــــــاه راد مـــــردان جهــــــــــــــان

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شهیدان افغانستان

ای شهــر من‌! به خاک فروخسپ و گَنده باش‌

یا با تمـــام خــــویش‌، مهیای رنـــــــده باش‌

این رنده مـــــــی ‌تراشد و زیبات مــــی ‌کند

آنگه عروس جملهء دنیـــــات مـــــی ‌کنـــــد

تا یک دو گوشواره به گـــــــــوش تو بگذرد

هفتاد ملت از بـــــر و دوش تـــــــــو بگذرد

⇔⇔⇔⇔

متن شعر افغانی غمگین

«جان پدر کجاستی» اما جواب کو؟

آن سرو خواب رفته به روی کتاب کو؟

آبادی‌ات کجاست؟ نفس می‌کشی هنوز

می‌پرسی ازخودت هله خانه خراب! کو؟

حاصل به غیر چشم تر از این عتاب نیست

جز شعله شعله بر جگر از این خطاب کو؟

در شیشه فلک به جز از خون شراب نیست

جز خون به شیشه کردنت از آفتاب کو؟

یک پا به پیش و پای دگر می‌کشد عقب

چشمی به کوه محو فرود عقاب کو؟

«اشک کباب، باعث طغیان آتش است»

سهمت به جز چکیدن خون بر کباب کو؟

دادند نان سوخته‌ای از جگر تو را

جز بر مدار خون تو یک آسیاب کو؟

ابر آمده است کو تب و تاب شکفتنی؟

ابر آمده است در دهن غنچه، آب کو؟

بر صبح باغ می‌شنوی رقص شعله را

نیلوفرانه حاصلت از پیچ و تاب کو؟

حتما بخوانید: متن در مورد ایران ، متن کوتاه و ادبی زیبا درباره عشق به میهن + ایران سرزمین ما 

شعر غم وطن افغانستان

صبح است و روز نو بــــه فراروی شهر من‌

چشم تمــــام خلق جهــــــــان سوی شهر من‌

آخرین بروز رسانی در : جمعه 21 آبان 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.