شعر در مورد دریا و باران ؛ اشعار عاشقانه و احساسی در مورد دریا و باران - پارسی زی
متن درباره قدرت ذهن ، جمله و متن کوتاه در مورد قدرت زن و قدرت کلمات

متن درباره قدرت ذهن ، جمله و متن کوتاه در مورد قدرت زن و قدرت کلمات

متن درباره قدرت ذهن متن درباره قدرت ذهن ، جمله و متن کوتاه در مورد قدرت زن و قدرت کلمات همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …

پیامک درباره دوست بی معرفت ، شعر در مورد بی معرفتی دوستان

پیامک درباره دوست بی معرفت ، شعر در مورد بی معرفتی دوستان

پیامک درباره دوست بی معرفت پیامک درباره دوست بی معرفت ، شعر در مورد بی معرفتی دوستان همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …

شعر در مورد طبیعت ، سرسبز خدا و زیبا و بهار از حافظ و عشق و طبیعت گردی

شعر در مورد طبیعت ، سرسبز خدا و زیبا و بهار از حافظ و عشق و طبیعت گردی

شعر در مورد طبیعت شعر در مورد طبیعت ، سرسبز خدا و زیبا و بهار از حافظ و عشق و طبیعت گردی همگی در سایت …

شعر در مورد دریا و باران

شعر در مورد دریا و باران ؛ اشعار عاشقانه و احساسی در مورد دریا و باران

شعر در مورد دریا و باران ؛ اشعار عاشقانه و احساسی در مورد دریا و باران همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد دریا و باران

باران گفت:

هرگز اشک هایم را ندیدی.

نمی دانست،

سویی به چشم نیست …

از کودکی گوشهایم را

به ناودانی می چسباندم،

تا صدایش را بشنوم.

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دریا از حافظ

میخندی و برات مهم نیست … ای دریغ

من آن نهنگی ام که به ساحل کشانده ای

 حتما بخوانید: دوبیتی درباره دریا ، شعر کوتاه و متن ادبی در مورد دریا و ساحل از شاملو و سعدی

شعر در مورد دریا و باران

کاش بارانی ببارد قلب‌ها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه‌ها
رشته رشته مویرگ‌های هوا را تر کند

بشکند در هم طلسم کهنه این باغ را
شاخه‌های خشک و بی بار دعا را تر کند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینه‌ها تا ناکجا را تر کند

چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده‌ها
شاید این باران -که می‌بارد- شما را تر کند

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دریا از شاملو

حالا که برا ی تو میسر گشته

بگذر دگر از حال من سرگشته

تو منظره قشنگ ساحل اما

هر موج که سمتت آمده برگشته

 حتما بخوانید: اشعار عاشقانه در مورد باران

شعر در مورد دریا و باران

ناودان‌ها شرشر باران بی‌ صبری ست
آسمان بی ‌حوصله، حجمِ هوا ابری ست

کفش‌هایی منتظر در چارچوب در
کوله‌ باری مختصر لبریز بی صبری ست

پشت شیشه می‌تپد پیشانی یک مرد
در تب دردی که مثل زندگی جبری ست

و سرانگشتی به روی شیشه‌های مات
بار دیگر می‌نویسد: «خانه‌ام ابری ست»

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دریا از فروغ

این ساحل خسته را تو پیدا کردی

این موج نشسته را تو برپا کردی

من خامش و خسته خفته بودم ای عشق

مرداب دل مرا تو دریا کردی

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دریا و باران

خبر خیر تو از نقل رفیقان سخت است
حفظ حالات من و طعنه آنان سخت است

لحظه بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر نگهداری باران، سخت است

کشتی کوچک من هرچه که محکم باشد
جستن از عرصه هول آور طوفان، سخت است

ساده عاشق شده‌ام؛ ساده تر از آن رسوا
شهره شهر شدن با تو چه آسان، سخت است

ای که از کوچه معشوقه ما می‌گذری
بی محلی سر این کوچه، دو چندان، سخت است

زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید
فن تشخیص نم از چهره گریان، سخت است

 حتما بخوانید: شعر در مورد دریا های زیبا.با مجموعه شعر در مورد دریا ، اشعاری زیبا در مورد دریاچه ارومیه ، زیباترین شعر 

شعر در مورد دریای خزر

قطره کز دریا برون آید همی

چون سوی دریا شود دریا شود

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دریا و باران

خوشا هر باغ را، بارانی از سبز
خوشا هر دشت را، دامانی از سبز

برای هر دریچه، سهمی از نور
لب هر پنجره، گلدانی از سبز

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دریا از فریدون مشیری

 دریا ز پی بخت بداز دیده چه ریزم

چون بخت بد خویش به دریا نتوان شست

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دریا و باران

شدم مانند رود از بارشی جریان که می‌گیرد
که من بدجور دلتنگ توأم، باران که می‌گیرد

دلم تنگ است می‌دانی؟ پناهم شانه‌های توست
کمی اشک است درمانش دل انسان که می‌گیرد

چه بی راهم، چه از غم ناگزیرم من، چه ناچارم
شبیه حس یک قایق شدم طوفان که می‌گیرد!

چقدر از خاطراتت ناگزیرم، نه گریزی نیست
منم و باز باران بین قم – تهران که می‌گیرد

تو را، عشق تو را، آسان گرفت اول دلم اما
چه مشکل می‌شود کارم دلم آسان که می‌گیرد!

سپردم به فراموشی به سختی خاطراتت را
ولی باران که می‌گیرد… ولی باران که می‌گیرد

 حتما بخوانید: متن در مورد دریا ، شب و کشتی و ساحل و ماهی از شاملو و سهراب سپهری

شعر در مورد دریا از شاعران معروف

هر جا که اشکم تاخته آهم علم افراخته

هامون ز دریا ساخته، دریا به هامون ریخته

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دریا و باران

غصه می‌سوزد مرا، باران ببار
کوچه می‌خواند تو را، باران ببار

ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار

خاک اینجا تشنه دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببار

باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد دریا از سعدی

بس دیده که شد در انتظارت
دریا و نمی‌رسد به ساقت

 حتما بخوانید: شعر در مورد باران از مولانا ؛ شعر درباره باران از هوشنگ ابتهاج و حافظ و شاملو

شعر در مورد دریا از مولانا

دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت

یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چکچک چکچک چکار با پنجره داشت

آخرین بروز رسانی در : پنج شنبه 11 آذر 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.