شعر در مورد حرف نسنجیده ؛ زیباترین اشعار درباره حرف نسنجیده - پارسی زی
شعر درباره کافر عشق و مجموعه ای از اشعار درباره کفر و عشق

شعر درباره کافر عشق و مجموعه ای از اشعار درباره کفر و عشق

شعر درباره کافر عشق شعر درباره کافر عشق ؛ مجموعه ای از اشعار درباره کفر و عشق همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …

شعر در مورد مازندران ، به زبان محلی از شاعر مازندرانی و ادبیات بومی مازندران

شعر در مورد مازندران ، به زبان محلی از شاعر مازندرانی و ادبیات بومی مازندران

شعر در مورد مازندران شعر در مورد مازندران ، به زبان محلی از شاعر مازندرانی و ادبیات بومی مازندران همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

شعر خیام در مورد کوه ؛ گلچینی از اشعار خیام در مورد کوه

شعر خیام در مورد کوه ؛ گلچینی از اشعار خیام در مورد کوه

شعر خیام در مورد کوه شعر خیام در مورد کوه ؛ گلچینی از اشعار خیام در مورد کوه همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب …

شعر در مورد حرف نسنجیده

شعر در مورد حرف نسنجیده ؛ زیباترین اشعار درباره حرف نسنجیده

شعر در مورد حرف نسنجیده ؛ زیباترین اشعار درباره حرف نسنجیده همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد حرف نسنجیده

در سرم جای فکر تازه نیست

شعر جای حرف های یاوه نیست

ما که خوب بودیم وبد دیدیم

آه که درشعر هم حرف تازه نیست

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد حرف حساب

یاوه می گویـم عقلم زایل اسـت

فکر و اندیشه همیشه باطل است

دود می گیرد دلـم بعد نـیـاز

نیست ما را همدمی لایق به راز

 حتما بخوانید: شعر در مورد یاوه گویان ، سخنان بیهوده و خاموشی و حرف مفت و سکوت از مولانا 

شعر در مورد حرف نسنجیده

سخن گرچه دلبند و شیرین بود

سزاوار تصدیق و تحسین بود

چو یک بار گفتی مگو بازپس

که حلوا چو یک بار خوردند، بس

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد کنترل زبان

تفسیر عشق با روش عقل میکنند

این بحث را به بحث اساطیر میکشند

ای دل بگو به عقل فروشان یاوه گو

این عشق نیست که به تفسیر میکشند

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد حرف نسنجیده

مگوی انده خویش

با دشمنان

که لاحول گویند

شادی کنان

 حتما بخوانید: شعر در مورد یاوه گویی ، حرف نسنجیده و مفت + خاموشی و سخنان بیهوده و سکوت

شعر گلایه از مردم

از این ماتم وجودم پیرِپیر است

اگرچه ظاهراً رویم جوون است

در این دنیا که کنج عافیت نیست

دگر این یاوه ماندن را روا نیست

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد حرف نسنجیده

آن کس که

به قرآن و خبر زو نرهی

آن است جوابش

که جوابش ندهی

⇔⇔⇔⇔

شعر سکوت حافظ

یاوه گویید و پر از بخلید و کین

درد من از با شماها بودن است

کاش می گفتید هستید خودپرست

شایدم زینجا سفر باید نمود

تا دری بر عالمی دیگر گشود.

 حتما بخوانید:  شعر در مورد حرف بیهوده ، اشعاری زیبا در مورد حرف بیهوده زدن ، زیباترین شعر در مورد حرف مفت مردم

شعر در مورد حرف نسنجیده

سینه ها را خامشی

گنجینه گوهر کند

یاد دارم از صدف

این نکته سربسته را

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد حرف نسنجیده از حافظ

نمی‌دانم چرا مردم چنینند
و یا که بر کدام دین و یقینند‌
نمی‌دانم چرا از خود بگویند؟
کلامی که درستش را ندانند
چه آسان گویند از خود حرف لق را
ز مردم، چون ندانند حرف حق را
چه آسوده بریزند آبرو را
خرابش خوانند آن زن ماهرو را
ز بی کاری و بی عاری بسیار
به هر جنبنده‌ای دارند سر و کار
دمی گویند چرا یارو فلان است؟
و یا یک دم بگویند او چنان است
دمی او را چنان بالا برندش
که انس را حکم یزدانی دهندش
ویا یک دم چنان پایین بیارند
که او از عرش به روی فرش کشانند
گهی او را یکی علّامه دانند
یکی ملّای بی عمّامه دانند
و گه او را یکی نادان دانند
سرش را خالی و کاهدان دانند
به یک دم گویند او قارون سال است
به یک دم گویند او محتاج مال است
گهی از رنج تو خوشحال باشند
گهی از شادیت بد حال باشند
گهی بشکن زنند از بد بیاریت
گهی هم کِل کشند از بی نوایییت
عجب دارم از این مردان بی عار
از این بیهوده حرّافان بی کار
قدیمی‌ها بخوردند نان گندم
درست گفتند امان از حرف مردم

 حتما بخوانید: شعر در مورد حرف زدن ، شعر حرف بیهوده و حرف مفت و حرف مردم و یاوه گویان

شعر در مورد حرف نسنجیده

شکوه عقل را

بسیاری گفتار کم سازد

دو لب را در نظرها

خامشی تیغ دودم سازد

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد چرت و پرت گفتن

قطره چون حرف خودی از بر کند

هستئی بی مایه را گوهر کند

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد حرف نسنجیده

بکن معامله‌ای وین دل شکسته بخر

که با شکستگی ارزد به صد هزار درست

زبان مور به آصف دراز گشت و رواست

که خواجه خاتم جم یاوه کرد و بازنجست

⇔⇔⇔⇔

متن در مورد حرف مفت مردم

عمل چون هست در علمت عمل کن

پس از علم و عمل اسرار حل کن

 حتما بخوانید: شعر در مورد حرف مفت ، شعر در مورد حرف مفت مردم ، زیباترین شعر در مورد حرف مفت زدن

شعر در مورد حرف بیهوده

بجز از عشق مجرد به هر آن نقش که رفتم

بنه ارزید خوشی‌هاش به تلخی ندامت

هله تا یاوه نگردی چو در این حوض رسیدی

که تکش آب حیاتست و لبش جای اقامت

آخرین بروز رسانی در : دوشنبه 15 آذر 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.