شعر در مورد شهر ، من گم شده است و شهر های مختلف - پارسی زی
متن زیبا در مورد اراده ،  جملات زیبا درباره تلاش و تغییر و موفقیت و پشتکار

متن زیبا در مورد اراده ، جملات زیبا درباره تلاش و تغییر و موفقیت و پشتکار

متن زیبا در مورد اراده متن زیبا در مورد اراده ، جملات زیبا درباره تلاش و تغییر و موفقیت و پشتکار همگی در سایت پارسی …

جمله تسلیت کوتاه ، پیام تسلیت کوتاه به دوست + پیام تسلیت همکار

جمله تسلیت کوتاه ، پیام تسلیت کوتاه به دوست + پیام تسلیت همکار

جمله تسلیت کوتاه جمله تسلیت کوتاه ، پیام تسلیت کوتاه به دوست + پیام تسلیت همکار همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل …

جملات مناسب برای تسلیت گفتن ، جملات مناسب برای تسلیت گفتن به دوست

جملات مناسب برای تسلیت گفتن ، جملات مناسب برای تسلیت گفتن به دوست

جملات مناسب برای تسلیت گفتن جملات مناسب برای تسلیت گفتن ، جملات مناسب برای تسلیت گفتن به دوست همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب …

شعر در مورد شهر

شعر در مورد شهر ، من گم شده است و شهر های مختلف

شعر در مورد شهر ، من گم شده است و شهر های مختلف همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد شهر

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست

آن کشور نو آن وطــــن دانش و صنعت

هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن نیست

در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان

لطفی است که در کلگری و نیس و پکن نیست

در دامن بحر خزر و ساحل گیلان

موجی است که در ساحل دریای عدن نیست

در پیکر گلهای دلاویز شمیران

عطری است که در نافه ی آهوی ختن نیست

آواره ام و خسته و سرگشته و حیران

هرجا که روم هیچ کجا خانه من نیست

آوارگی وخانه به دوشی چه بلاییست

دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست

من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ

در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست

هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران

بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست

پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران

لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست

هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ

چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست

این کوه بلند است ولی نیست دماوند

این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست

این شهرعظیم است ولی شهرغریب است

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

شعر از : مرحوم دکتر فرشید ورد استاد دانشگاه

بیشتر بخوانید : شعر در مورد معذرت خواهی ، از عشق و دوست و عذر خواهی کردن

شعر در مورد شهر شیراز

چشم بگشا و فرق کن آخر / عنبر از خاک و شکر از شیراز

⇔⇔⇔⇔

با این همه میدان و خیابان چه بگویم؟

با غربت مهمان کُش تهران چه بگویم؟

⇔⇔⇔⇔

خوشا سپیده‌دمی باشد آنکه بینم باز / رسیده بر سر الله اکبر شیراز

به حق کعبه و آن کس که کرد کعبه بنا / که دار مردم شیراز در تجمل و ناز

⇔⇔⇔⇔

برگ زرد چناری همراه

برگی خیس در باران پاییزی

نور مخفی می شد ومی درخشید

از خیابانها پیچاپیچ بعد از ظهر گذشت

روزی سرشار از غرور نجیب عشق

که مانند ستاره ای بر دفتر زندگی حک می شد

درخشان مانند برف اردبیل

⇔⇔⇔⇔

بنام     خداوند    مشرق     زمین

شمالی   خراسان    گرد    آفرین

که پهنای خاکش چوده کشور است

جوانش حریف دو صد لشکر است

بود  مردمش    با   همه   مهربان

به   گاه   وفا  می دهد  نقد  جان

بیشتر بخوانید : شعر در مورد دختر ، زیبا مو مشکی و با حجاب و بختیاری و کرد

چون می‌گذری به خاک شیراز / گو من به فلان زمین اسیرم

ای باد چو می‌روی به شیراز / گو من به فلان زمین اسیرم

سعدی

⇔⇔⇔⇔

شهر تهران

پیشم نباشی گریه می کنم

پیشم نباشی غصه میخورم

تو بام تهران با چشای خیس

هرچی چراغ زردِ میشمرم

⇔⇔⇔⇔

گریزان ز تهران پر قال و قیل سفر کردم امسال سوی اردبیـــــــل

پر آوازه شهری کهن باره ای / که ذکرش در افواه باشد جمیـــــل

⇔⇔⇔⇔

خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش / خداوندا نگه‌دار از زوالش

به شیراز آی و فیض روح قدسی / بجوی از مردم صاحب کمالش

سعدی

⇔⇔⇔⇔

گذرگاه سبزی است این   سرزمین

که نقش وطن را بود چون  نگین

گذر گاه  را ره  سوی  مشهد است

ز توحید  این   گفته  اشهد  است

از این ره  به یک آستان  می رسی

که گویا  تو  بر آسمان  می رسی

⇔⇔⇔⇔

بم رفت

(مانند آخرین کاروانی

که رفته بود

از آن دو هزار سال پیش از این)

و سایۀ دراز بارو

بی بارو ماند …

⇔⇔⇔⇔

اگر دستی رسدبر نای جیرفت

دهم جان را همی بر پای جیرفت

گروهی نیکنامی گر تو خواهی

بده گرمی به محفل های جیرفت

⇔⇔⇔⇔

سلام ای شهر شیخ و خواجه شیراز / سلام ای مهد عشق و مدفن راز

سلام ای قبله تقدیس و تقوا / سلام ای قلعهء سیمرغ و عنقا

سلام ای شهر عشق و آشنایی / سلام ای آشیان روشنایی

حافظ

بیشتر بخوانید : شعر در مورد غذا ، دادن به پرنده و کودکان + غذا خوشمزه حضرتی امام رضا

به چـمخاله و فـــــــــــــومن و لــنگرود

بــــــهاران ســـــــــــــــــــــــــرسبز آمد فـرود

همه دشت پــــــــــــــــــــهناور لاهـــــیجان

بود کشت چـــــــــــــــــــــــــای و زمرد نشان

خوشا ســــــــــــــــــــــــد مــنجیل و آن آبها

خوشا آن خـــــــــــــــــــــــــــروشنده خیزابها

به دریــــــــــــــــــــــــــــای فیروزه قامت درود

به تــــــــــــــــــــــــاریخ و فرهنگ و نامت درود

هلا خاک گـــــــــــــــیلان بمان سبز و شاد

بر و بومت آبــــــــــــــــــــــــــــاد و سر سبز باد

⇔⇔⇔⇔

من دختر بندر، علی جاشوی دریاست

من واضحم اما علی مثل معماست

فکر عروسی کردن با او برایم

بالاتر از یه خواب شیرین است، رویاست

⇔⇔⇔⇔

خونین شهر، ای شهر خون

ای سرزمین دلیرمردان

ای یادواره نیکان و جان برکفان

به سویت می آیم

با قلبی پر امید، با عزمی راسخ

با اراده ای پولادین

⇔⇔⇔⇔

یزد که میون ایرونه

  بیشتر اون بیابونه

 جنگل و دریا نداره

 بارون و سرما نداره

تابستونا گرمه هواش

⇔⇔⇔⇔

به به ز یزد و مردم خوش  نام پرورش

وان  خاک  پاک  و  زر  و  گوهر  برابرش

آرام و  امن و  راحت و داخواه  و  دلگشا

دارد      نگه    ز     آفت     ایام     داورش

⇔⇔⇔⇔

آن بهشت جاودان شیراز می‌باشد که باد / مشک تر می‌آورد با خود ز هرسو بار بار

هرکه بیند همچو من شیراز را فصل بهار / می‌زند بی‌شک از این‌جا پشت پا بر هر دیار

استاد شهریار

⇔⇔⇔⇔

قیامت میشود صد بار از بم بیشتر ، یک صبح

بساط هفت گردون باز میریزد به هم یکروز

حدوثی ناگهان خواب جهان را برمیآشوبد

حیاتی تازه خواهد یافت آدم از عدم ، یکروز

دوباره ساعت صبح قیامت زنگ خواهد زد

سواری میرسد ناگاه از سمت حرم یک روز

به قدر پلک بر هم خوردنی آخر به خود آیید

به فکر مرگ باشید آی مردم دستکم یکروز

بیشتر بخوانید : شعر در مورد ثروتمند و فقیر + شعر در مورد ثروتمندان و فقر و ثروت

خاتونم، اهل بندرعباس هستم

نسبت به آب و خاک خود من وسواس هستم

نسبت به عنوان خلیج تا ابد فارس

من هم شبیه دیگران حساس هستم

⇔⇔⇔⇔

اصفهان سرچشمــــه ی علم هنر

شهر زیبا مردمـــانت بختـــور

شهـره در عالم بـــه تاریخ بشـر

مردمـانت اهـل دانش باهنـــر

صد نشانت یادگار انــــدر جهان

باغ و بستـــانی یقین عین جنان

کاخ عـالی چلستــــونت با صفا

مسجـــد شیخت پـر از عطرخدا

هر پلی بر زنـــده رود ت استوار

نام نیکـــویش بـودصد افتخار

نام خواجو برلبــــــان گل آورد

سی وسه,پل از دلـت غم می برد

مارنان وجـــی صفا بر زنده رود

زندرودت خوش بودباعطر وعود

⇔⇔⇔⇔

جیرفت صدای آبی باران است

 جولانگه عشق و غرش شیران است

ایران اگر که یک سبد گل باشد

جیرفت گل سر سبد ایران است . . .

⇔⇔⇔⇔

این همان تبریز کز جانبازی و مردانگی / در ره عشق وطن صدره فزون دادامتحان

⇔⇔⇔⇔

میگن که وین قشنگه، این شهر ماها نیست

من جهرمیم ، هیچ جا مِثِ جهرم ما نیس

یک ذرّه گِلِش من نمیدم اَ صد اروپا

در فرنگیا هر چی باشه ، مهر و صفا نیس

عطر کوچه های جهرم ما مثل بهشته

اینجا از او عطرا ، از او باغا وگُلا نیس

پاکیّ وصفا مَل میزنه تو شهر جهرم

اینجا همه خوشگلَن، اما توشون حیا نیس

بیشتر بخوانید : شعر در مورد ثبات قدم ، پایداری و ایستادگی و ثبات داشتن

بُوَد قشم ما بهتــــــــــــــــــــرینِ دیار

که دیده به خود چــــــــرخ این روزگار

همه مردمانش نجیـــــــــــــبند و پاک

امان و سلامت شد این شهر و خاک

⇔⇔⇔⇔

باور نکنی هرکس لبخند به رویت زد

این شهر که می بینی عشاق دغل دارد

آخرین بروز رسانی در : سه شنبه 11 آبان 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.