شعر در مورد توبه طرح کرامت

شعر در مورد توبه طرح کرامت ، داستان در مورد توبه طرح کرامت همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد توبه طرح کرامت

من نه خودتوبه شکستم که گنهکارشوم

توبه خود راشکند چون تو شوی باده پرست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد توبه

نگام کنی ، حرف بزنی ، بگی بگو بنده من

بهم می گی غرق گناه آمده ای به پیش من

گریه بکن،ناله بکن،اشکات وخیلی دوست دارم

داد بزن ، فغان بزن ، توبه رو من می پذیرم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پرواز ، روح و هواپیما و عقاب بدون بال از مولانا ، حافظ و سهراب سپهری

شعر توبه

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست

همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد توبه طرح کرامت

توبه هایم پشت هم بشکست و بشکست از درون

پشت روح خسته ی وامانده ام را بی دریغ

خستگی های روانم از جهانم یک طرف

بی سرانجامی توبه بر تنم هم گشته تیغ …

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد توبه

از ما زبان توبه گشودن بعید نیست

از او مرا ببخش شنیدن محــال بود

بیشتر بخوانید : شعر در مورد باد ، باد صبا و باد پاییزی و باد خزان و باد بهاری و مو

شعر توبه

بستیم و شکستیم ، نپایید تفاهم

صد توبه شکسته ام ، بسم نیست…؟

این کو چه که اندر خم آن ، خواجه شعر است

چون کوچه معشوقه بن بست خودم نیست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد توبه طرح کرامت

خواستم توبه کنم از تو که ترکم کردی

عشق در گوش دلم نام تو را نجوا کرد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد توبه

گفتم منم اهل خطا، گفتی کـه بخشیدم، بیا

گفتم شکستم توبه ها، گفتی کـه بخشیدم، بیا

گفتم شکسته بالم و پیش نگاهت لالم و

الکن شدم وقت دعا، گفتی کـه بخشیدم، بیا

بیشتر بخوانید : شعر در مورد بیشعوری ، و نداشتن شعور و شخصیت و نفهمی و انسان نادان

شعر توبه 

گفتم کـه ای ستّار من، ای حضرت غفّار من

من بر خودم کردم جفا، گفتی کـه بخشیدم، بیا

گفتم ز خوبی خالی ام، من دانه ای پوشالی ام

بنگر تهیدستم خدا، گفتی کـه بخشیدم، بیا

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد توبه طرح کرامت

گفتم کـه احوالم بد اسـت، از بس گناهم بی حد اسـت

بخشیده ای این بنده را؟! گفتی کـه بخشیدم، بیا

گفتم کـه نفسم یاغی اسـت، جایم درون آتش اسـت

أِغفرلنا، أِغفرلنا، گفتی کـه بخشیدم، بیا

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد توبه

گفتم دخیل کوثرم، من عاشق پیغمبرم

هستم محب مرتضا، گفتی کـه بخشیدم، بیا

گفتم کـه نالان می‌شوم، مانند باران می‌شوم

با روضه ی کرببلا، گفتی کـه بخشیدم، بیا

خوردم دم افطار؛ آب، شب تا سحر هربار؛ آب

گفتم درود ای سرجدا، گفتی کـه بخشیدم، بیا

شاعر : امیر عظیمی

بیشتر بخوانید : شعر در مورد بخشش ، و گذشت خدا و دیگران و دوست

شعر توبه

خدا بریده ام از عشق و زندگی دیگر

به آیه آیه توبه به جان الرحمان

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد توبه طرح کرامت

راه گم کردم ولی توبه , که من عبد توام

من دوباره راه خود رد سوی قبله یافتم

شادمانم چون خدایم توبه ام بخشیده است

من دوباره خشت خشت خانه ام را ساختم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد توبه

هر بار توبه می کنم از عاشقی و باز

چشمت چه می کند که فراموش می کنم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد بی اعتمادی ، عشق و بی وفایی و خیانت از حافظ شاملو مشیری

شعر توبه

توبه از جرم وخطا،حال سحر می خواهد

خلوت نیمه ی شب اشک بصر می خواهد

وادی طور همین هیئت هر هفته ی ماست

دیدن نور خدا اهل نظر می خواهد