شعر توبه از گناه

شعر توبه از گناه ، شعر توبه در جوانی و عشق از مولانا و حافظ همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر درباره توبه از گناه

کبریای توبه را بشکن پشیمانی بس است

از جواهرخانه خالی نگهبانی بس است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر توبه از گناه

تویی که قدر محبت ندونستی

اینبار دیگه عاشق کی هستی؟

با گریه و آه توبه می کردی

افسوس که بازم توبه شکستی

بیشتر بخوانید : شعر در مورد حسادت ، زنانه و آدم و انسان حسود از مولانا

شعر درباره توبه

فکری به حا ل غربت خود کن که رستخیز

می آید و به توبه ی فردا نمی رسی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر توبه

خطای آدمی بخشیـــد معبود مقام سروری دادش چو محمود

گذشت آغاز شد با عفو داور سر آغازی شـدی بر راه سرور

تمـــام انبیاء با عفو و رحمت نمـودند زندگانی پر ز رأفت

چو برخوانی حکایتهای دیرین بـه خوبان میرسی و کار شیرین

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره توبه از گناه

شنو قصه ز یوسف گاه قدرت گذشت از درد و رنج گاه محنت

ز ابراهیم و موسی خضر و داود فتوت ها نمـــودند عین مسعود

شنو بخشش ز احمد گاه پیکار گـــذشت از زحمت قوم تبهکار

بـه روز قـدرتش شد مرهم دل گره بگشود از هر راز مشکل

بیشتر بخوانید : شعر در مورد خواب ، و رویای شیرین دیدن معشوق و یار و خواب غفلت

شعر توبه از گناه

علی روز جمل ان شاه مردان شدی معدن بـه عفو ان ذلیلان

ائمـــه سربسر با عفو رحمت نمــودند راه رحمت در قیامت

ز آیات خــــدا درسی کـه فردا شود باغ جنــــان و عفو زیبا

مقدم عفو کـن تا بخشش یار شود بهــــرت بهشتی روز دیدار

«منصور مقدم»

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره توبه

پدرم فکر میکند با زور،

می شود عشق را بخشکاند

ذکر توبه… گناه و استغفار،

زیر گوشم مدام می خواند

از زمانی که کشف کرده تو را،

در خیالم…مدام در خانه

با خودش فکر می کند که چطور،

عشق را در دلم بمیراند؟

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر توبه

نه شیخ می‌دهدم توبه

و نه پیرمغان می

ز بس که توبه نمودم

ز بس که توبه شکستم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد خانواده ، خوب و شاد و سالم + خانواده شوهر و زن

شعر درباره توبه از گناه

دلم روزی هزاران بار

توبه می کند از عشق

شب از افسون گیسوی تو

مرتد می شود اما

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر توبه از گناه

شبهای توبه را من تا صبح گریه کردم

تا تو مرا ببخشی چون اشتباه کردم

شبهای توبه ی من شبهای قدر من بود

زیرا که هر دو چشمم دریای اشک من بود

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره توبه

شاید که جام بشکنم و توبه ای کنم

ای مرگ! پیش از آنکه بیایی دری بزن

بیشتر بخوانید : شعر در مورد خانه ، کاهگلی و قدیمی پدری و مادربزرگ و دوست

شعر توبه

روا مدار که در پیچ و خم گذار عمر

چنان کنی که به بار آرد پشیمانی

ز عمر رفته به حسرت کنم نظر تا کی؟

به توبه آب رحمتت مرا بنوشانی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره توبه از گناه

ز تـرک می

اگر رنجید از من پیر میخانه

نمودم تـوبه زین پس

رونق میخانه اش با من

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر توبه از گناه

غرق گنه ناامید مشو زدرگاه ما

که عفو کردن بود در همه ی دم کار ما

توبه شکستى بیا هرآنچه هستى بیا

امیدوارى بجوى زنام غفّار ما

بنده شرمنده تو، آفریننده بخشنده من

بیا بهشتت دهم مرو تو در نار ما

بیشتر بخوانید : شعر در مورد حرف بیهوده ، حرف مفت مردم + حرف زدن و عمل نکردن

شعر درباره توبه

در دل شب خیز و ریز قطره اشکى ز چشم

که دوست دارم کند گریه گنهکار ما

خواهم اگر بگذرم ز جمله عاصیان

کیست که چون و چرا، کند زکردار ما

حبیب چایچیان «حسان»