متن شکوفه های بهاری ، متن زیبا و کوتاه راجب شکوفه های بهاری - پارسی زی
اس ام اس روز جانباز و پاسدار ، متن اس ام اس برای تبریک روز جانباز

اس ام اس روز جانباز و پاسدار ، متن اس ام اس برای تبریک روز جانباز

اس ام اس روز جانباز و پاسدار اس ام اس روز جانباز و پاسدار ، متن اس ام اس برای تبریک روز جانباز همگی در …

شعر در مورد مبعث ، حضرت محمد و پیامبر اکرم و حضرت رسول کوتاه و کودکانه

شعر در مورد مبعث ، حضرت محمد و پیامبر اکرم و حضرت رسول کوتاه و کودکانه

شعر در مورد مبعث شعر در مورد مبعث ، حضرت محمد و پیامبر اکرم و حضرت رسول کوتاه و کودکانه همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …

متن در مورد قوی بودن پسر ، متن قوی بودن در برابر مشکلات

متن در مورد قوی بودن پسر ، متن قوی بودن در برابر مشکلات

متن در مورد قوی بودن پسر متن در مورد قوی بودن پسر ، متن قوی بودن در برابر مشکلات همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

متن شکوفه های بهاری

متن شکوفه های بهاری ، متن زیبا و کوتاه راجب شکوفه های بهاری

متن شکوفه های بهاری ، متن زیبا و کوتاه راجب شکوفه های بهاری همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

متن شکوفه های بهاری

دلم می خواهد باران ببارد

و صدای پاهایت را

قطره های باران

به خانه ام بیاورند

بهار بیا …

که من بی تاب

شقایق های توام

⇔⇔⇔⇔

متن شکوفه های بهاری

قهوه ات را بنوش بی دغدغه ی فردایی

که آمدنش را هیچ تقویمی تضمین نکرده است !

قهوه ات را بنوش و فکر کن از گندمزارهای دیروز چه مانده است؟

از باغ های سیب شهریور؟ از شکوفه های انار؟

قهوه ات را گرم بنوش بی خیال فصلی که در راه است

دیگر زمستان چه می تواند بکند با برگ هایی که طعم پاییز را چشیده اند

بیشتر بخوانید : شعر در مورد دیزیچه ، شعر در مورد شهر دیزیچه استان اصفهان

متن شکوفه های بهار

کاش با تو نسبتی داشتم…

مثل بهار، که با شکوفه پرتقال

بوی خاک، که با قطره های باران

یا اندوه، که با سکوتِ ماه

کاش با تو نسبتی داشتم…

⇔⇔⇔⇔

متن درباره شکوفه های بهاری

فصل ها را بهم ریخته ای!

مگر موعد آمدنت

زمستان نیست؟

پس چرا دلم

پر از شکوفه های بهار شده!…

⇔⇔⇔⇔

متن برای شکوفه های بهاری

بهار می تواند

نام تو باشد

وقتی که در همهمه ی سبزِ دلم

دوستت دارم هایت شکوفه می زنند…

بیشتر بخوانید : شعر در مورد غیبت ، و بدگویی یار و گناه غیبت و تهمت از حافظ و مولانا و سعدی

متن راجب شکوفه های بهاری

بهار …

همان کوچه ای بود

که دستانت را گرفتم

و گرنه

این فروردین آب زیرکاه

تظاهر به بهار می کند …

⇔⇔⇔⇔

متن زیبا شکوفه های بهاری

نوبهار است

در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

⇔⇔⇔⇔

متن زیبای شکوفه های بهاری

بهار

میان سفره‌ی هفت‌سین

شکوفه کرده است

در قاب عکس تو!

بیشتر بخوانید : شعر در مورد غربت ، و تنهایی و دوری از خانواده و وطن از مولانا و حافظ

متن کوتاه شکوفه های بهاری

اگر تو امتداد بهار نیستی

پس این شکوفه‌های قلبم را از چه دارم

ببین چگونه عطر تن‌ت باران می‌شود

و من با بوی تو خلوت می‌کنم

اگر تو امتداد بهار نیستی

این پرنده چه می‌گوید دارد دور قلبم می‌چرخد

زمین می‌خورد بال‌ می‌زند قلبم تند می‌کوبد

و من می‌ترسم بگویم دوستت دارم

می‌ترسم زیاد به تو فکر کنم می‌ترسم

نامت را روی کاغذ بنویسم…

⇔⇔⇔⇔

متن ادبی شکوفه های بهاری

بهار می تواند نام تو باشد

وقتی که در همهمه ی سبزِ دلم

دوستت دارم هایت

شکوفه می زنند

⇔⇔⇔⇔

متن در مورد شکوفه های بهاری

بهار،

زندگی جدید و زیبایی را

بر زمین ارزانی

داشته است

بیشتر بخوانید  : شعر در مورد عمر ، شعر در مورد گذر عمر از سعدی و حافظ و مولانا و سهراب سپهری

متن در مورد شکوفه های بهاری

از فشردن دست های گرم تابستانی تو

و دست های زمستانی من

چه پاییز های انتظار گذشت و گذشت

تا شکوفه های بهاری معتدل من و تو بر آمدند…

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شکوفه های بهاری

حیف نیست

بهار از سر اتفاق

بغلتد در دستم

آن‌ وقت تو نباشی ؟

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شکوفه های بهاری

باز کن پنجره‌ ها را

که نسیم روز میلاد اقاقی‌ ها

را جشن می‌ گیرد

و بهار

روی هر شاخه، کنار

هر برگ شمع روشن کرده‌ ست

باز کن پنجره‌ ها را و بهاران را باور کن !

بیشتر بخوانید : شعر در مورد ظرفیت ، انسان و حیوان و بی ظرفیت بودن و انسان بودن

متن زیبا درباره شکوفه های بهاری

قرارمان همین بهار

زیر شکوفه های شعر …!

آنجا که واژه ها

برای تو گل می کنند

آنجا که حرف های زمین افتاده ام

دوباره سبز می شوند

وَ دست های عاشقمان

گره در کارِ سبزه ها می اندازند

قرارمان زیرِ چشم های تو !

آنجا که شعر

نم نم شروع می شود …!

⇔⇔⇔⇔

مستی و عاشقی و جوانی و یار ما

نوروز و نوبهار و حمل می‌زند صلا

هرگز ندیده چشم جهان این چنین بهار

می‌روید از زمین و ز کهسار کیمیا

پهلوی هر درخت یکی حور نیکبخت

دزدیده می‌نماید اگر محرمی لقا

اشکوفه می‌خورد ز می روح طاس طاس

بنگر بسوی او که صلا می‌زند ترا

می خوردنش ندیدی اشکوفه‌اش ببین

شاباش ای شکوفه و ای باده مرحبا

آخرین بروز رسانی در : شنبه 20 آذر 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.