شعر در مورد ایران و افغانستان ؛ مجموعه ای از زیباترین اشعار در مورد ایران و افغانستان - پارسی زی
متن تسلیت فوت دایی خودم ، پیام و متن کوتاه برای فوت پسر دایی

متن تسلیت فوت دایی خودم ، پیام و متن کوتاه برای فوت پسر دایی

متن تسلیت فوت دایی خودم متن تسلیت فوت دایی خودم ، پیام و متن کوتاه برای فوت پسر دایی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

شعر در مورد شرم و حیا ، شعر و جملات زیبا درباره حیا و عفت و بی حیایی از مولانا

شعر در مورد شرم و حیا ، شعر و جملات زیبا درباره حیا و عفت و بی حیایی از مولانا

شعر در مورد شرم و حیا شعر در مورد شرم و حیا ، شعر و جملات زیبا درباره حیا و عفت و بی حیایی از …

شعر در مورد سجده ، شکر و زیارت عاشورا و شجده نکردن شیطان

شعر در مورد سجده ، شکر و زیارت عاشورا و شجده نکردن شیطان

شعر در مورد سجده شعر در مورد سجده ، شکر و زیارت عاشورا و شجده نکردن شیطان همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …

شعر در مورد ایران و افغانستان

شعر در مورد ایران و افغانستان ؛ مجموعه ای از زیباترین اشعار در مورد ایران و افغانستان

شعر در مورد ایران و افغانستان ؛ مجموعه ای از زیباترین اشعار در مورد ایران و افغانستان همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد ایران و افغانستان

خواهم وطن بقای تو را از خدای تو

تا جان به تن مراست بگویم ثنای تو

در حفظ تست و و حدت ملی پیام من

این نکته دل کش است که دارم هوای تو

راز بقاست گر که بمیرم برای عشق

افغان سزد که زنده بمانم برای تو

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد فرهنگ افغانستان

نشسته‌ای کسی از جادۀ هرات بیاید

امیر کشورت از فتح سومنات بیاید

چگونه عنصری از کابلت قصیده بخواند

اگر به کالبدش نفخۀ حیات بیاید

مگر سنایی از آن دور با عصای شکسته

سحر به خواب تو با دفتر و دوات بیاید

شهید بلخ از آن قله‌ها اگر بسراید

چقدر قاصدک سرخ از آن فلات بیاید

به ماه زل زده‌ای ماه کابلت به محاق است

مگر به خواب تو با شاخۀ نبات بیاید

دلت گواهی بد می‌دهد صدا بزن امشب

خبر دهید که آن پیر از هرات بیاید

دوباره نقشۀ جغرافیاست سفرۀ نانت

که بوی گندمی از سمت روستاست بیاید

و کودکان تو با مشک تشنه چشم به راهند

خدا کند که علمداری از فرات بیاید

خدا کند که به ساحل رسند گمشدگانت

و بر قلمرو توفانی‌ات ثبات بیاید

خدا کند که همین جمعه آن ستارۀ موعود

میان ندبه و شبخوانی سمات بیاید

حتما بخوانید: شعر در مورد افغانستان همراه با اشعار زیبا در مورد مردم افغان و جنگ افغانستان

شعر در مورد ایران و افغانستان

وطن عشق تو افتخارم وطن در رهت جان نثارم

وطن خاک پاکت بهشتم وطن گلخنت لاله زارم

وطن عشق تو افتخارم وطن در رهت جان نثارم

وطن عاشقم بر شکوهت به از گل بود سنگ و کوهت

وطن هر کجایی که باشم تویی جان فضا ای دیارم

وطن عشق تو افتخارم وطن در رهت جان نثارم

وطن قلب من هستی من بود رگ رگم پر زخونت

زتو همچو گل بشکفت دل اگر در خزان یا بهارم

وطن عشق تو افتخارم وطن در رهت جان نثارم

شعر برای افغانستان | گلچین شعرهای زیبا درباره افغانستان

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شهیدان افغانستان

شبى که خون دل از این مسیر جارى شد

چکیدۀ سفر عشق، بى‌قرارى شد

شبى که نالۀ مهتاب در گلو خشکید

زمان هم از ملکوت حیات، عارى شد

شب فراق کبوتر،کبوتر عشق است

کبوترى که پر از زخم‌هاى کارى شد

چه انفجار مهیبى که عشق حیران گشت!

وقوع حادثه، آغاز جان‌نثارى شد

چقدر خاطره‌ها رنگ روز عاشوراست

که شهر یکسره از داغ لاله کارى شد

شبیه «شام» ببین انفجار «کابل» را

صداى غربت مظلوم، یادگارى شد

میان شعلۀ تزویر دشمنان این بار

تمام حنجرۀ کودکى، انارى شد

نگاه لطف تو کافیست مهر عالمتاب

ببین که عصر ظهورت چه روزگارى شد!

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ایران و افغانستان

این کشور افغانستان است این عزت هر افغان است
میهن صلح، جایگاه شمشیر هر فرزندش قهرمان است
این کشور میهن همه است از بلوچ، از ازبکها
از پشتون، هزاره‌ها از ترکمن و تاجیکها
هم عرب و گوجرها پامیری، نورستانیها
براهویی است و قزلباش هم ایماق و پشه‌ئیان
این کشور همیشه تابان خواهد بود مثل آفتاب در آسمان کبود
در سینهٔ آسیا مثل قلب جاویدان
نام حق است ما را رهبر می‌گوییم الله اکبر، می‌گوییم الله اکبرشعر برای افغانستان

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ایران از مولانا

ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست ِ منست

هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را بکس

همه یکدلانند یزدان شناس
به نیکی ندارند از بد هراس

چنین گفت موبد که مرد بنام
به از زنده دشمن بر او شاد کام

اگر کُشت خواهد تو را روزگار
چه نیکو تر از مرگ در کار زار

همه روی یکسر بجنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

اگر سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

حتما بخوانید: شعر در مورد صلح ، شعر فردوسی و مولانا صلح افغانستان و شعر کودکانه دوستی 

شعر در مورد ایران و افغانستان

من افغانم همین هویت من

همین تاریخ و اینست شوکت من

منم گمگشتۀ تاریخ انسان

منم پیمانۀ مدهوش دوران

همینم من همین آوارۀ دهر

غذایم ناله و در کوزه ام زهر

من آتش زاده ام آتش شعارم

سرود خستۀ شب مینگارم

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد وطن از فردوسی

ننگ است کمی درنگ تا پیروزی

از دست منه تفنگ تا پیروزی

دانی چه بُوَد پیام یاران شهید

این است که جنگ جنگ تا پیروزی

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ایران و افغانستان

نی شمالی، نی جنوبی، نه ز غربم، نه ز شرقم

نی ز کوی فتنه پیشان، نی پی تشویق فرقم

نی بفکر جنگ لفظم، نی بفکر تهمت و شر

نی زر اندوزم، نه نوکر، نی کلاه فتنه بر سر

حتما بخوانید: شعر در مورد وطن ، پرستی و وطن ایران و افغانستان و وطن فروشی

شعر در وصف سرباز افغانستان

خطه ام افغان ستانست، خاک ان از من سراسر

ما همه افغان و افغان سر بر سر با هم برابر

رود و دریایت خروشان، کوهسارت با جلالند

فصل هایت بی نظیر و مردمانت با کمالند

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ایران و افغانستان

شـــــام است و آبگینهء رؤیـــــاست شهـر من‌

دلخـــــواه و دلفـــــــروز و دل‌آراست شهر من‌

دلخــــواه و دلفــــروز و دل ‌آراست شهر من‌

یعنی عـــروس جملهء دنیـــاست شهــــــر من‌

⇔⇔⇔⇔

زیباترین شعر در مورد وطن افغانستان

من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش

در عشق دیدن تو هواخواه غربتم

هوای کوی تو از سر نمی‌رود آری

غریب را دل سرگشته با وطن باشد

حتما بخوانید: شعر در مورد جنگ افغانستان ، اشعاری زیبا در مورد جنگ نرم ، زیباترین شعر در مورد جنگ و صلح 

شعر در مورد ایران و افغانستان

صبح است و روز نو بــــه فراروی شهر من‌

چشم تمــــام خلق جهــــــــان سوی شهر من‌

⇔⇔⇔⇔

دلنوشته در مورد افغانستان

یک کوه درد با تو برابر نمی‌شود

آری، بخند، زخم تو بهتر نمی‌شود

از روزگار تلخ خودت شکوه کن، وطن

هرگز نترس، گوش فلک کر نمی‌شود

تاریخ، باز مرثیه‌ات را مرور کرد

با روضه‌ی تو، چشم کسی تَر نمی‌شود

وقتی جهان به پیش دو چشم تو تار شد

کابل، دوباره آینه‌ای از غبار شد

این روزها نمی‌رود از یاد دِهمزنگ

لعنت به زخمِ دوم مرداد دِهمزنگ

در راه روشنایی شب‌های بامیان

خاموش می‌شوند چرا این ستارگان؟

تو درد می‌کشیدی و درمان نداشتی

پاییز می‌شدی و بهاران نداشتی

تو، آبِ دیده‌ی خود از آمو گرفته‌ای

وقت قیام، دست به زانو گرفته‌ای

من عهد می‌کنم که بیایم به کشورم

یک روز می‌رسد که در آغوش مادرم…

آن روز ناله کن به زبان دَریِ خود

آرام گریه کن به تَی چادَریِ خود

حتما بخوانید: شعر در مورد ایران کوتاه ، شعر در مورد ایران من باستان ، شعر در مورد ایران از حافظ و سعدی , شعر در مورد ایران کودکانه برای کودکان

شعر نو درباره افغانستان

یاد بادا من کـه در کابـل ، مکا نی داشـتـم

در مـیـان ســنـبـل و گـل ، آ شـیـانی داشــتـم

مـیـهــن بـهـتـــر ز جـا نـم ، ا فـتـخـا ر آ ســیـا

خوش چه ملک باصفا ، ا فغانْسِـتانی داشـتـم

آخرین بروز رسانی در : جمعه 21 آبان 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.