شعر در مورد حج ، رفتن و نرفتن و حاجی و عمره و حج واجب و تمتع و امام حسین
متن خاص برای رفیق فابریک ، متن دوستی و رفاقت + متن رفاقتی لاتی
متن خاص برای رفیق فابریک متن خاص برای رفیق فابریک ، متن دوستی و رفاقت + متن رفاقتی لاتی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …
متن درباره تولد خواهر شوهر ، نوشته تبریک تولد خواهر شوهر خوب
متن درباره تولد خواهر شوهر متن درباره تولد خواهر شوهر ، نوشته تبریک تولد خواهر شوهر خوب همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …
متن در مورد روزگار بی وفا ، شعر در مورد روزگار بی وفا
متن در مورد روزگار بی وفا متن در مورد روزگار بی وفا ، شعر در مورد روزگار بی وفا همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …
شعر در مورد حج
شعر در مورد حج رفتن و نرفتن ، شعر در مورد حج و حاجی و امام حسین ، شعر در مورد حج واجب و تمتع و عمره همگی در سایت پارسی زی.با ما با خواندن این مطلب زیبا همراه باشید.
شعر رسیدن موسم حج
ای شده در کوی وفا معتکف
معتکف او تو ز روی شرف
باد ترا مژده که موسم رسید
از شب غم صبح سعادت دمید
هفتم ذی الحجه شد ای ساربان
ناقه به رقص آر و حُدی بر زبان
راه حدی را به زبان ساز ده
ناقه به رقص آور و پرواز ده
مهلت ایام تعلل نماند
فرصت هنگام تغافل نماند
می رود از حد آلم انتظار
منتظران را پی دیدار یاز
منتظرند اهل نظر سال و ماه
واله و حیران ز پی یک نگار
خطبه ادا کرد خطیب عظام
زلزله افگند به بیت الحرام
فرش زمینها همه بر پای شد
پای ستونها همه از جای شد
ناقه سراسیمه شد و شوق ناک
مرده برآورد سر از جیب خاک
جمله درین ره شده بی پا و سر
گشته چو مجنون و ز مجنون بتر
این چه کیا بود که در خم فگند
شور عجب در دل مردم فگند
کرده خلایق ز سر اهتمام
نیت احرام به بیت الحرام
تو شده ای محرم حج قبل از ین
مانده احرام ثوابت چنین
آمده از راه وفا ماه و سال
محرم حرمت به حریم وصال
خوش دو سه روزی به سر آورده ای
نخل سعادت به بر آورده ای
وقت شد اکنون که به موقف روی
واقف اسرار معارف شوی
جمله حریفان چو ازین بزمگاه
روی نهادند زهر سو به راه
روی به راه از همه سو آن گروه
هودج آراسته با صد شکوه
هودج لیلی ست مگر در میان
کین همه مردم شده مجنون آن
دشت زمجنون پر ولیلی به وحی
جمله شده واله تمثال وی
بیشتر بخوانید : شعر در مورد جمعه ، پاییزی + جمعه های انتظار و امام زمان
شعر در ستایش کعبه
کند سلام و تحیت به کعبه زاده ی آدم
به خانه ای که مقامش به کائنات مقدم
چه او به ساکن فی الارض اصل بیت عتیق است
شد از تکاثر رفعت سجود خلق دمادم
امین وحی خداوند رمز حکمت قرآن
در او رساند نبی را به عرش خالق اعظم
اگر که بتکده چندی بد آن حدیقه ی عزت
تباه گشت به دست علی امیر معظم
حدیث ابرهه و فیل و انهدام و تظلم
حفیظ گشت ز طیر ان بنای عشق مسلم
نبود رکن یمانی نه حرف سعی و صفا بود
که بود تلبیه هر دم قنوت عیسی بن مریم
به شوط هفتم و تهلیل و عزم ذکر پیاپی
ملک به همهمه آمد از آن مکالمه هر دم
همین بس است بر او افتخار این همه اعزاز
بدان که بد به مقامش خطیب قاصر و ابکم
از آن کرامت بی منهتا و فضل وفودش
کنار سفره لطفش شکسته هیبت حاتم
نبود غیر دو انسان فقط به عالم سفلی
که گشت زائر خاکش ز وحی حضرت آدم
فرات و نیل دو مجموعه ای که روح جهانند
فروتنند ز عزت حضور چشمه ی زمزم
ملائکند به تبحیل او مدام به تسبیح
به هر فریضه بود قبله پیمبر خاتم
پیمبران که به تعظیمشان موظفند سماوات
به صبح و شام بر او از وظائفند قدی خم
برو به خانه ی رحمت به ذکر حوقله برگوی
که تا شود به جراحات سیئات تو مرهم
به تن نمود مدرس گهی که جامه احرام
از آن نفیسه نمود است کفن خویش فراهم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ای مردم حج رفته، کجایید؟ کجایید؟
سرگشته در این راه چرایید؟ چرایید؟
در تیه از این بیش ممانید! ممانید!
معشوقه همینجاست، بیایید! بیایید!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا در مورد حج
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد حج
کعبه دلها به دست آورده ای
پس شدت بر کعبه گل پا فراز
از فروع دین ترا فرضی نبود
جز ادای دین حج ای بی نیاز
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر الهی قمشه ای درباره سفر حج عاشقان
رفتیم پى جانان در کوه و بیابانها
غافل ز غم هجران واسوده ز حرمانها
رفتیم زمشتاقى روزان و شبان تنها
در کوه و در و صحرا بر خار مغیلانها
از شوق حرم بودیم چون آهوئى صحرائى
آواره و سرگردان در کوه و بیابانها
صحرا و بیابان دور سیاره به ره مهجور
شد دیده و دل بى نور از بیم و غم جانها
آبادى و آب آنجا کم بود و خطر بسیار
خار و خس جانفرسا جاى گل و ریحانها
فریاد رفیقان بود تند و خشن اى فریاد
از درد و غم و حسرت وز چاک گریبانها
من خسته و خونین دل دل در طلب منزل
داد از من و آه از دل برخاست به دورانها
شب تیره و ره مغشوش تن خسته و جان پر جوش
رهبر ز خطر مدهوش درمانده چو حیرانها
هم قافله بد غافل هم راهبر منزل
شب تار و سفر مشکل وامانده تن و جانها
گم گشته دلیل راه کز رمل نبود آگاه
در پنج و ششم از ماه ویلان به بیابانها
وقت عمل حج تنگ ره دور و قوافل ننگ
تیه عجبى از رمل خسته و بى جانها
در قافله من تنها بى یار و رفیق اما
آن یار نهانى داشت دلجوئى و احسانها
بُد یار من و غمخوار آن دوست که در هر حال
مىکرد مرا دلشاد از غصه و خذلانها
هر چند ز هجرانش شب بود ز غم روزم
آن دوست نویدم خوش داد از شب هجرانها
گه یاد وطن در دل گه یاد رخ دلبر
پر درد دل یاران دور از همه درمانها
خون دل و اشک چشم بود آب و غذاى ما
یا رب نظرى بنما کز غم برهد جانها
از زمزم عشق آن یار آب ار نزند بر دل
ترسم که جگر سوزد از شعله حرمانها
گرد رخ الهى شست از خون دل و دریافت
از فاتحه مهرش درد همه درمانها
بیشتر بخوانید : شعر در مورد جنگل ، پاییزی مه آلود سوخته و درخت و عشق
شعر حج
ای به مکه رفته و برگشته باز
تو شدی محمود و ما ماندیم ایاز
ای که راجی رفته و حاجی آمدی
گو که ناجی هم شدی از کبر و ناز
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد حج از فرخی سیستانی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری در مورد حج
هرچـه باشـد من نمـک پـرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه بی حاصل است
فاطـمه حـلال صـدها مشـکل اسـت
بیشتر بخوانید : شعر در مورد جنگ ، و صلح و افغانستان و جنگ تحمیلی ایران و عراق
شعر ناصرخسرو در مورد حج
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خداى رحیم …
این چنین کن که کردمت تعلیم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد حج رفتن
حاجیان جمع اند دور هم همه
پس کجا رفته حسـین فاطمه
حاجـیان رفتند یکـسر درمنا
پس چرا اورفته سوی کربـلا
او بجای موی سر ،سـر میدهد
قاسـم و عـباس و اکبر میدهد
سعی حـج او صفا باخنجر است
مروه اش قبر علـی اصغر است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر ژولیده نیشابوری در مورد حج
خوشا به نیمه شبى با خدا صفا کردن
زبان حال گشودن زدل دعا کردن
تمام لذّت عالم نمىرسد قدرش
به یک دقیقه مناجات، با خدا کردن
به صد هزار قبولى عمره مى ارزد
به دهر یک گره از کار خلق وا کردن
به ادّعا نتوان برد بهرهاى فردا
که بهره از عمل آید نه ادّعا کردن
در این سراى دو در، از درى درآ اى دوست
که حاجتى بتوان از کسى روا کردن
براى جلب رضاى خدا بکوش اى دل
که مشکل است خدا را زخود رضا کردن
به زرق و برق زر اى دل مناز، مى بازى
که کار زر، بود از حق تو را جدا کردن
بهشت برگ عبورش محبّت مولاست
خوشا به حبّ على دورى از خطا کردن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد رفتن به حج
عمارت دل بیچاره دو صدپاره
ز حج و عمره به آید به حضرت باری
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر محتشم کاشانی در مورد حج
بندگانیم و به درگاه خدا آمده ایم
چون فقیران به تمناى نوا آمده ایم
ما که گِرد یکى خانه طوافى داریم
به گِدایى به سرِ خوان خدا آمده ایم
ما نه مشتاق به سنگیم و نه وابسته به گِل
به وصال تو به سر نى که به پا آمده ایم
آرزومندى و درویشى و بىسامانى
جمع در ما و به امید غنا آمده ایم
کوله بار گنه از کوه صفا سنگینتر
خالى از غیر و در این جا به پناه آمده ایم
از سر خاکِ غریب حَسَن علیه السلام و امّ البنین علیها السلام
خون جگر، شِکوه کنان، سوى خدا آمده ایم
تا بگوییم گلستان خزان است بقیع
از احد، وز سر قبر شهدا آمده ایم
بیشتر بخوانید : شعر در مورد چهره زیبا ، زیبایی چهره + صورت و سیرت زیبا
شعر در مورد حجاج
حجّاج سوی کعبه زِ هر جا که رو کنند
باید رضای حق همه جا جست و جو کنند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کامشب در رحمت به سماوات شده باز
بت های حرم در حرم افتاده به سجده
ارواح رسل راست هزاران پر پرواز
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد حجاج منا
قصد کعبه کن چو وقت حج بود
چونکه رفتی مکه هم دیده شود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دل خوش از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم
او که همینجاست کجا میرویم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد حجاج کشته شده
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای کریم
آمده سوی مکه از عرفات
زده لبیک عمره از تنعیم
یافته حج و، عمره کرده تمام
بازگشته به سوی خانه، سلیم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا در مورد حج
اى قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همینجاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بى صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یکبار ازین خانه برین بام برایید
آن خانه لطیفست نشانه اش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانى بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد بازگشت حجاج
برخیز، هان! می خواند این خانه تو را، برخیز
برخیز در پاس حرم، احرام برداریم
در انتظار ما نشسته خانه ی توحید
او را بیا چشم انتظار خویش نگذاریم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر جامی در مورد حج
به کعبه رفتم و ز آنجا، هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم
شعار کعبه چو دیدم سیاه، دست تمنا
دراز جانب شعر سیاه موی تو کردم
چو حلقه در کعبه به صد نیاز گرفتم
دعای حلقه گیسوی مشکبوی تو کردم
نهاده خلق حرم سوی کعبه روی عبادت
من از میان همه روی دل به سوی تو کردم
مرا به هیچ مقامی نبود، غیر تو نامی
طواف و سعی که کردم به جستجوی تو کردم
به موقف عرفات ایستاده خلق دعا خوان
من از دعا لب خود بسته، گفتگوی تو کردم
فتاده اهل منا در پی منا و مقاصد
چو جامی از همه فارغ، من آرزوی تو کردم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر زیبا در مورد حجاج
سلام کعبه! سلام آستان سبز سجودم
سلام قبله من! هستی ام! تمام وجودم
سلام عشق نجیبی که صاف و ساده و پاکی
فدای نیم نگاهت تمام بود و نبودم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سعدی در مورد حج
شنیدم که پیری به راه حجاز
به هر خطوه کردی دو رکعت نماز
چنان گرمرو، در طریق خدای
که خار مغیلان نکندی ز. پای
به آخر ز وسواس خاطر پریش
پسند آمدش در نظر کار خویش
به تلبیس ابلیس در چاه رفت
که نتوان از این خوبتر راه رفت
گرش زحمت حق نه دریافتی
غرورش سر از چاه برتافتی
یکی هاتف از غیبش آواز داد
کهای نیکبخت مبارک نهاد!
مپندار اگر طاعتی کردهای
که نزلی بدین حضرت آوردهای
به احسانی آسوده کردن دلی
به از الْف رکعت به هر منزلی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره حجاج
ندهد طوف صنمخانه به سد حج قبول
شیخ صنعان که دلش را بت ترسا ببرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر منصور حلاج در مورد حج
عشاق وفا پیشه اگر محرم مایید؟
از خود بدرآیید ودراین بزم درآیید
در بزم احد غیر یکی راه ندارد
با کثرت موهوم در این بزم میایید
تا نقش رخ دوست، در آیینه ببینید
زنگار خود از آیینه دل بزدایید.
چون صاف شد آیینه زاغیار-بدانید
کایینه و، هم ناظر و منظور-شمایید
کونین چو جسم است و، شما جان مقدس
عالم چو طلسم است و، شما گنج بقایید
مستورشد اندر صدف، آن گوهر کمیاب
گوهر بنمایید، چو صدف را بگشایید
در کعبه دل، عید تجلی جمالت
ای قوم به حج رفته، کجایید کجایید؟
سر گشته در آن بادیه، تا چند بپویید؟
معشوق همین جاست، بیایید-بیایید.
چون مقصد اصلی، زحرم-کعبه وصل است
غافل زچنین کعبه مقصود، چرایید؟
بیشتر بخوانید : شعر در مورد چشمان یار ، زیبا + چشمان سبز و سیاه و قهوه ای
شعر درباره حجاج منا
شود به کل گدایان زکات و حج واجب
کند چو دست کرم ریز او در افشانی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر پروین اعتصامی در مورد حج
گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت: با خود کعبه، زینسان
که من، مرآت نور ذوالجلالم
عروس پرده بزم وصالم
مرا دست خلیل الله برافراشت
خداوندم عزیز و نامور داشت
نباشد هیچ اندر خطه خاک
مکانی همچو من، فرخنده و پاک
چو بزم من، بساط روشنی نیست
چو ملک من، سرای ایمنی نیست
بسی سرگشته اخلاص داریم
بسی قربانیان خاص داریم
پرستشگاه ماه و اختر، اینجاست
حقیقت را کتاب و دفتر، اینجاست
بصورت، قبله آزادگانیم
بمعنی، حامی افتادگانیم
کتاب عشق را، جز یک ورق نیست
در آن هم، نکتهای جز نام حق نیست
مقدس همتی، کاین بارگه ساخت
مبارک نیتی، کاین کار پرداخت
“انا الحق” میزنند اینجا، در و بام
ستایش میکنند، اجسام و اجرام
در اینجا، عرشیان تسبیح خوانند
سخن گویان معنی، بی زبانند
بدو خندید دل آهسته، کای دوست
ز نیکان، خود پسندیدن نه نیکوست
چنان رانی سخن، زین توده گل
که گویی فارغی از کعبه دل
تو را چیزی برون از آب و گل نیست
مبارک کعبهای مانند دل نیست
تو را گر ساخت ابراهیم آذر
مرا بفراشت دست حی داور
تو را گر آب و رنگ از خال و سنگ است
مرا از پرتو جان، آب و رنگ است
تو را گر گوهر و گنجینه دادند
مرا آرامگاه از سینه دادند
تو را در عیدها بوسند درگاه
مرا بازست در، هرگاه و بیگاه
ز دیبا، گر ترا نقش و نگاریست
مرا در هر رگ، از خون جویباریست
تو را گر غرق در پیرایه کردند
مرا با عقل و جان، همسایه کردند
درین عزلتگه شوق، آشناهاست
درین گمگشته کشتی، ناخداهاست
بظاهر، ملک تن را پادشاییم
بمعنی، خانه خاص خداییم
درینجا رمز، رمز عشق بازی است
جز این نقشی، هر نقشی مجازی است
درین گرداب، قربانهاست ما را
به خون آلوده، پیکانهاست ما را
خوش آنکس، کز سر صدق و نیازی
کند در سجدگاه دل، نمازی
کسی بر مهتران، پروین، مهی داشت
که دل، چون کعبه، ز آلایش تهی داشت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره حجاج شهید
حاجیان مانده اند از ره حج
داروی اشتران گرگین کن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد حج از امام خمینی
تا از دیـار هسـتی، در نیسـتی خـزیـدیــم/ از هر چه غیر دلبر ،از جان و دل بـریدیم
با کـاروان بـگویید :از راه کعـبه بـرگـرد /ما یــار را بـه مستی ،بیـرون خـانه دیـدیم
لبـیک از چــه گویـید،ای رهـروان غافل؟/لبـیک او بـه خـلوت، از جـام میشنیدیـم
تا چند در حجابید،ای صـوفیان محجوب؟/ مـا پـرده خـودی را در نیـستی دریـدیـم
ای پـرده دار کعـبه، بردار پـرده از پیش/ کز روی کعبـه دل، ما پـرده را کشیـدیم
ســاقی، بریـز بـاده در ســاغر حــریفـان/ مـا طعـم بـاده عشق، از دست او چشیـدیم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد حجاج کشته شده در منا
درپذیر، ای کعبه، چو مردم به راه
گر نکردم حج، رهی پیموده ام
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اینجا حوزه استحفاظی خداست…
وقتی کعبه رو می بینی زار زار گریه می کنی ومی خوای که خدا …
وقتی به حرم رسیدی از خود بی خود میشی…
اونجا مواظب خودت باش چون زیر نظری …
اونجا خونه ای است که صاحبش تورو می بینه…
مواظب قدم هایت باش بدان که کجا قدم می گذاری…
جای پاهای امام مهدی …
پس مواظب اعمال ورفتارت باش
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در وصف حج
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در وصف حجاج منا
سرکشی لازم حسن است در ایام وصال
کعبه در موسم حج جمع کند دامان را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
حج خریدن در دیار عشقبازان رسم نیست
هر که مرد اینجا، برای او شهادت می خرند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
به آستان خرابات سرکشی مفروش
که بیست حج پیاده است یک نماز اینجا
بگو به حاجی ما
حَجَّت ارصواب و رواست
ولیکن از بر شیخت
سفر به کعبه خطاست
شعر در مورد حج
بدان که آب چو نبود تیّممت نیکو است
چو آب دست دهد آن تیممم توهباست
مرادت از حج کردن چو ارتضای حق است
یقین به خدمت شیخت بدن بهینه رضاست
شعر برای حج
از این رسی به خدا
و از آن به اجر و ثواب
ثواب اگر چه بلند است
این از آن بالاست
شعر حج
ثواب نیز گهی باشدت
که بهر خدا کنی حجی
و طوافی که آن بری
زریاست…
شعر درباره حج
یقین بدان
که نیرزد به حبّه ای آن حج
چو پر زرنج وبلا
و تهی زگنج ولاست