شعر در مورد شلوغی ، یک بیت شعر و متن زیبا درباره شلوغی شهر و اتوبوس - پارسی زی
شعر در مورد خال ، لب و گردن و صورت و گوشه لب یار و گونه و چشم و ابرو

شعر در مورد خال ، لب و گردن و صورت و گوشه لب یار و گونه و چشم و ابرو

شعر در مورد خال شعر در مورد خال ، لب و گردن و صورت و گوشه لب یار و گونه و چشم و ابرو همگی …

شعر در مورد مادر از مولانا ؛ شعر در وصف مادر از حافظ و شهریار و پروین اعتصامی

شعر در مورد مادر از مولانا ؛ شعر در وصف مادر از حافظ و شهریار و پروین اعتصامی

شعر در مورد مادر از مولانا شعر در مورد مادر از مولانا ؛ شعر در وصف مادر از حافظ و شهریار و پروین اعتصامی همگی …

کامنت برای تبریک تولد دوست فروردینی ، شعر در مورد متولدین فروردین ماه

کامنت برای تبریک تولد دوست فروردینی ، شعر در مورد متولدین فروردین ماه

کامنت برای تبریک تولد دوست فروردینی کامنت برای تبریک تولد دوست فروردینی ، شعر در مورد متولدین فروردین ماه همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

شعر در مورد شلوغی

شعر در مورد شلوغی ، یک بیت شعر و متن زیبا درباره شلوغی شهر و اتوبوس

شعر در مورد شلوغی ، یک بیت شعر و متن زیبا درباره شلوغی شهر و اتوبوس همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

دشوار نبود

شناختن تو

حتا در شلوغی مترو

گویی خدا فشار داد دگمه ی “توقف” را

و یخ بست

خنده بر لبان کودکی

که دست در دست مادرش

به سمت باجه ی بلیت می رفت

از حرکت ماندند تمام “عابران”

و ازدحام ایستگاه از تپش افتاد

حتا ترمز گرفت قطاری که می گذشت

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شلوغی

دلتنگی خیابان شلوغی‌ست

که تو در میانه‌اش ایستاده باشی

ببینی می‌آیند

ببینی می‌روند

و تو هم‌چنان ایستاده باشی.

بیشتر بخوانید : شعر در مورد بی معرفتی ، دوستان و یار و عشق و فامیل و رفیق و روزگار عاشقانه

شعر در مورد شلوغی شهر

گاهی

شلوغی پیاده رو

بهانه ی خوبیست که

دست های کسی را برای همیشه گم کنی!

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شهر شلوغ

نه آمدن این

شکوفه هاى بادام

و نه عطر تازه هوا،

پرستو ها هم بى خود

شلوغش کرده اند ..!

بهار فقط

عطر تن توست

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد اتوبوس شلوغ

این روزها

هستی وُ نیستی

و میان بی حواسی های معلقم

قدم می زنی

تو را می گردم

در میان تمام کسانی که شبیه تو نیستند

و سراغ تو را

از شلوغ ترین خیابان های شهر می گیرم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد آفتاب ، پاییزی و زمستان + غروب و طلوع آفتاب

شعر درباره شلوغی شهر

من

عادت کرده ام

هر صبح

قبل از باز شدن چشم هایم

دوستت داشته باشم

و برایم مهم نباشد که تو

در کجای این شهر شلوغ

به فراموش کردنم مشغول هستی..!

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شهر شلوغ

تنهایی را دوست دارم

وقتی تو را به من می رساند

و در ازدحامت

شلوغ ترین نقطۀ دنیا می شود دلم

⇔⇔⇔⇔

شعر نو در مورد شهر شلوغ

دوست دارم که یک شبه

شصت سال را سپری کنم،

بعد بیایم و با عصایی در دست،

کنار خیابانی شلوغ منتظرت شوم،

تا تو بیایی،

مرا نشناسی،

ولی دستم را بگیری و

از ازدحام خیابان عبورم دهی

بیشتر بخوانید : شعر در مورد آذر ، ماهی ها + متولدین دختر و پسر آذر ماه

شعر درمورد شلوغی شهر

مرا به ذهنت نه،

به دلت بسپار!

من

از گم شدن

در جاهای شلوغ

می‌ترسم

⇔⇔⇔⇔

شعری درباره شهر شلوغ

بعضی چیزها نیاز به دل ندارند

مثل همین تک درخت دود گرفته ی کنار پیاده رو

که می خواهد یک تنه برای این خیابان شلوغ

اکسیژن بسازد

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره اتوبوس شلوغ

پاییز نام دیگر دلتنگى ست،

وقتى میان برگ هاى

سرخ و نارنجى اش

خیابان ها شلوغ مى شوند

بیشتر بخوانید : شعر در مورد آرزو ، داشتن بزرگ و خوشبختی و موفقیت و سلامتی از مولانا

شعری درباره اتوبوس شلوغ

هیچ کس سرش آنقدر شلوغ نیست

که زمان از دستش در برود و شما را از یاد ببرد

همه چیز برمی گردد به اولویت های آن آدم

اگر کسی به هر دلیلی تو را یادش رفت

فقط یک دلیل دارد:

تو جزو اولویت هایش نیستی!

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ی شهر شلوغ

دلتنگی یعنی

خیابانی شلوغ پر از همه آنها

که شبیه تو اند

مثل ساعتی که سازش کوک نیست

و هیچ منتظری نگاهش نمی کند

⇔⇔⇔⇔

شعر شلوغی شهر

همه ی کوچه ها را گشته ام

ایستگاه ها، فرودگاه ها، پارک ها

کافه های شلوغ

پاتوق های کوچک

خیابان ها و میدان ها

حالا من

به آسمان هم

نگاه نمی کنم

زیرا در آنجا هم نیستی

بیشتر بخوانید : شعر در مورد انار ، ترک خورده و پاییز و عاشقانه و کودکانه

از بوی عطر مردمان شهر بیزارم

رفتم ولی این بار رفتم من پی کارم

خسته شدم از بس نوشتم نامه هایم را

شاید خودش این بار به حرف امد، خودکارم

دکتر که رفتم سر تکان داد و جوابم کرد

دکتر نمیدانست تویی مقصودِ افکارم

دستی زدی بر شانه ام بردی غبارم را

دستی بکش بر رنگ و روی زرد و بیمارم

حرفی اگر داری بیا، سر تا به پا گوشم

شاید ندانی مدتیست هم حرفِ دیوارم

نزدیک من هرکس که آمد عشق یادش رفت

من ناقلِ بیماری های واگیردارم

⇔⇔⇔⇔

نگرانم ..

نگران تر از ابرهای آسمان ..

که نگران زمستانشان شده اند ..

که دارد نرم نرمک

رخت بر میچیند ..!

نگرانم ..

نگران گمگشته ام ..

میترسم در این شلوغی ها

بیشتر گمش کنم ..!

نگران گوش هایمم..

که مدتیست ..

“دوستت دارم” را ..

از زبان تو نشنیده اند ..!!

آخرین بروز رسانی در : چهارشنبه 26 آبان 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.