شعر در مورد اسم پرستو

شعر در مورد اسم پرستو ، جمله و متن ادبی و شعر عاشقانه درباره پرستوها همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد اسم پرستو

آشیانه ای بی جانم!

بهار را

هر بار

از به آغوش کشیدنت می فهمم

پرستوی من.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره اسم پرستو

تو را به اسم «پرستو»

صدات می کردم

دلم به عشق تو پر زد،

پرنده! یادت نیست؟

بیشتر بخوانید : شعر در مورد ورزش ، و سلامتی و تندرستی کودکانه و ورزش صبحگاهی ورزشکاران

شعری در مورد اسم پرستو

همچو شیری

غرشم تا کهکشانها می رسید

آهوی وحشی

چه کردی که خموش بیشه ام؟

شیشه ی قلبم

چو عاشق گشته بر سنگ دلت

بشکن این بال و پرم را

من پرستو پیشه ام

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعری درباره اسم پرستو

تو شبیه پرستوها هستی

وقتی با کوچ بی‌هنگامی بهار را

به خانه‌ام می‌آوری

وقتی با کوچ بی‌هنگامی

بهار را از خانه‌ام می‌بری

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد اسم پرستو

بوسه هایم ابری می شوند

و پشت سرت

آسمان، آسمان فرو می ریزند

و مثل پرستویی

کنار پنجره ی اتاقت می خوابند و

سراغت را می گیرند

هر جا که بوی تو باشد

همان جا فرو می ریزند

بیشتر بخوانید : شعر در مورد ذوالفقار ، اشعار زیبا و جدید در وصف ذوالفقار از مولانا و حافظ

شعر درباره اسم پرستو

مرا ببخش

که پنداشتم

شادی پرواز پرستو‌ها

از شوق حضور تو‌ست

آنها بهار را

با تو اشتباه می‌گیرند

آخر کوچک‌اند

کوچکم.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد اسم پرستو

نه آمدن این

شکوفه هاى بادام

و نه عطر تازه هوا،

پرستو ها هم بى خود

شلوغش کرده اند ..!

بهار فقط

عطر تن توست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعری درباره اسم پرستو

بیا و بگذار ماجرای‌مان شنیدنی شود

بگذار پرستوها از ما بیاموزند کوچِ حقیقی ‌را،

بیا تا رویایی بنفش بسازیم

بیا تا آمدن معنا پیدا ‌‌کند

بیشتر بخوانید : شعر در مورد شمع ، و گل و پروانه و شمعدانی و تاریکی از سعدی و حافظ

شعر در مورد اسم پرستو

ستاره گم شد و خورشید سر زد

پرستویی به بام خانه پر زد

در آن صبحم ثفای آرزویی

شب اندیشه را رنگ سحر زد

پرستو باشیم و از دام این خاک

گشایم پر به سوی

بام افلاک

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره اسم پرستو

خبرت هست که باران بهارم شده ای

چون پرستوی مهاجر نگرانت شده ام

خط به خط زنده گی ام پر شده از بودن تو

خبرت نیست و شادم که فدایت شده ام

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد اسم پرستو

تو بینِ خواب هایم

با پرستو کوچ خواهی کرد

و من از صبح تا شب،

یکّه و تنها کلاغان را…!!

بیشتر بخوانید : شعر در مورد یزد ، اشعار کوتاه و زیبا و کودکانه و عاشقانه درباره یزد

شعری درباره اسم پرستو

به باز آمدنت چنان دلخوشم

که طفلی به صبح عید

پرستویی به ظهر بهار

 و من به دیدن تو.

چنان در آینه‌ات مشغولم

که جهان از کنارم می‌گذرد

بی آن که سر برگردانم.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد اسم پرستو

با تو کشف کردم

که بهار

برای گرامی داشت

تنها یک پرستو می‌آید

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره اسم پرستو

خوشابحال پرستو

که زیر سقف گلی

به دور از صداهای نا هنجار

به دور از فریب نیرنگ آدمها

برای خلوت خود آشیانه ای دارد

وصبح هنوز سپیده سر نزده

گفتگو با خدا دارد

بیشتر بخوانید : شعر در مورد تبریز ، اشعار زیبا و کوتاه و ترکی در مورد تبریز از شهریار

شعری در مورد اسم پرستو

آخه دل ساده ی من

باور کن

که پرستو های قلب تنهایت

دارن میرن … بی تو!!!

فصل کوچ پرستو هاست

میرن و تو میمانی و دلتنگی های غریب

به انتظار بازگشت آنها بمان …

پرستو ها بازمی گردند

تو آشیان عاشقانه ی آنهایی …

اگه تو از پیشم بری دل رو به دریا می زنم

غرور خورشید و با برف آرزوها می شکنم

اگه تو از پیشم بری کار من آوارگیه

خلاصه شو واست بگم که آخر زندگیه

شعر اسم پرستو

اگه بری شکایت تو رو به دریا میکنم

شقایقای عالم و من بی تو رسوا میکنم

اگه تو از پیشم بری زندگی خاکستریه

فرداش یکی خبر می ده دلت پیش دیگریه

شعر در مورد پرستو

اگه تو از پیشم بری شمعدونیا دق میکنن

شکایت چشم تو رو به مررغ عاشق میکنن

اگه بری پرستوها از زندگیشون سیر میشن

آهوا توی دام صیادای پیر اسیر می شن

شعر با اسم پرستو

اگه بری دریا پر از اشک و نیاز ماهیاس

شبای شهرمون مثه چشمای عاشقت سیاس

اگه بری یه شب تو خواب دریا رو آتیش می زنم

نردبون آسمون و با هر چی نوره می شکنم

شعر نام پرستو

اگه بری پروانه ها شمعا رو خاموشن میکنن

قنریای قفسی دل و فراموش میکنن

اگه بری پلک گلا از غم عشق تو تره

یکی مثه من دلش از چشمای تو بی خبره