شعر در فراق پدر

شعر در فراق پدر ، دوبیتی و مداحی و روضه در سوگ پدر از دست رفته و فوت شده همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در فراق پدر

گلچین روزگار یه روز گلی رو چید از باغمون

تمام گلهای سفید سیاه میپوشن واسمون

خدا میدونه که دلم گرفته از دوری تو

یواشکی گریه میکرد دیشب مادر برای تو

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در فراق پدر و مادر

وقتی پدر نیست انگار زندگی هم نیست آرامش هم نیست

وقتی پدر نیست انگار همه چیز عوض شده

وقتی پدر نیست انگار زندگی با هیچ چیزی شیرین نمیشه

وقتی پدر نیست انگار خندهها از هزاران گریه تلخ تر میشه

بیشتر بخوانید : شعر در مورد دل ، گرفتن و شکستن و دلتنگی و دل شکسته عاشق

شعر در فراق پدر ترکی

پدر ای اولین لبخند

به وقت درد و تنهایی

پدر ای آخرین آهنگ

برای من چه زیبایی

پدر موج نگاهت را

به دنیایی نمی دادم

نسیم خنده هایت را

کجا باید دگر یابم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در فراق پدربزرگ

ای پدر رفتی

و یاد تو نرفت

دل برفت،

شادی برفت،

امید رفت

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در فراق پدر شهید

از فراقت با غم محنت،

هم آغوشم پدر

رفتی و از مرگ جانسوزت

سیه پوشم پدر

بیشتر بخوانید : شعر در مورد ضرب المثل ، های فارسی معروف و حکایت ها

شعر در فراق پدر مادر

پدر کاش بودی و می دیدی

حس پدر مردگی چقدر دردآور است

شعری مرا به اوج خاطرات برد

شعری که جانم را بعد از پنج سال سوزاند :

من که با هر بند انگشت تو

در دستان خود ذکر میگویم

پدر،تسبیح میخواهم چکار…؟؟؟

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعری در فراق پدر

پدر ای اولین خویشم

چرا رفتی تو از پیشم

پدر آرامش جانم

کجا باید تو را یابم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعری در فراق پدر

نگاه پر مهر پدر. قلب بزرگ عاشقش

محاله از یادم بره روز به خاک سپردنش

باور ندارم که هنوز از بین ما رفتی پدر

مادر هنوز دروغکی به من میگه رفتی سفر

بیشتر بخوانید : شعر در مورد شادی ، و نشاط و خوشحالی و حال خوش و اسم شادی

شعر در مورد فراق پدر

خدایـــا !

به بزرگیـــــت قســـم …

توعکس های دست جمعی …

جای هیچ پدر و مـــــادری رو خــالی نذار …

آمیـــــن

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نو در فراق پدر

پدر عاشق ترین ،عاشق

پدر ای بهترین مخلوق

پدر بی تو چقدر سخته

درونِ سینه ام غم تار بسته

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در سوگ پدر و مادر

امروز مرا فهم دل خویش چنین است

بی روی پدر زندگیم تیره و تار است

گویند مرا دوست همی داشته ای تو

پس چیست که من خسته و تنها ز تو دورم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد سختی ، زندگی و روزگار و تحمل سختی کشیدن

شعر فراق پدر و مادر

پیش خدای مهربون بالاتر از هفت آسمون

کنار اون ستارها ستاره های بی نشون

نصیحتات تو گوشمه تا آخرین لحظه ی عمر

نور همدت باشه پدر قسم به این صلات ظهر …

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر سوگ پدر و مادر

با خنجر غم سینه ی افــــــــسرده دریدم

تا آب سرشکم برسد داغ نـــــــــــــــهانم

در آنهمه اندوه و غم و ناله ی شــــــبگیر

گفتم هــــــــــمه اندوه دل از نای و زبانم

یا رب همه لطف و همه احــــسان پدر کو

آن جان پــــــــدر جان پدر جــــان پدر کو

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

اشعار در فراق پدر و مادر

ای پدر ای با دل من همنشین

ای صمیمی ای بر انگشتر نگین

ای پدر ای همدم تنهاییم

آشنایی با غم تنهاییم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد شهر ، من گم شده است و شهر های مختلف

شعری در سوگ پدر و مادر

پدر یعنی

هرچه باشد روزهایت سخت

من هستم خیالت تخت

سلامتی همه باباها …

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

باورم نیست پدر رفتی و خاموش شدی

ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی

خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود

ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

دلم گرفته

دلتنگ آغوش فراخت هستم

وای ای پدر

هستی من، زندگی من رفته از دستم

بعد از تو کوه غم وغصه

کمرم را خم کرد

پونه لطفی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

از فراقت با غم محنت، هم آغوشم پدر

رفتی و از مرگ جانسوزت سیه پوشم پدر

خنده و مهر و وفا و مهربانی های تو

در جهان هرگز نمی گردد فراموشم پدر

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

بابا غم مرگ تو زد آتش جگرم را

بشکست پدر بار فراقت کمرم را

تنها نه قدم از غم مرگ تو شکسته

داغ تو شکسته کمر و بال و پرم را

غمهای دلم قاتل جانم بود آخر

آماده اجل ساخته بار سفرم را

از جور عدو رفت ز کف عز و جلالم

چون برد فلک سایه لطف پدرم را

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من

بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من

تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کرد

محروم ز دیدار گل روی پدر کرد

سخت است که دیدار رود تا به قیامت

رویاست پدر، آید از این در به سلامت

شب را به خیالش به سحرگاه رسانم

از حکمت الله دگر هیچ ندانم