اشعار عاشقانه حسین جنتی و مجموعه ای از عاشقانه ترین اشعار حسین جنتی - پارسی زی
شعر در مورد دل رنجیده و زیباترین اشعار درباره دل رنجیده

شعر در مورد دل رنجیده و زیباترین اشعار درباره دل رنجیده

شعر در مورد دل رنجیده شعر در مورد دل رنجیده ؛ زیباترین اشعار درباره دل رنجیده همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل …

متن تولدت مبارک خواهرم کوتاه ، متن کوتاه تولدت مبارک خواهر عزیزم

متن تولدت مبارک خواهرم کوتاه ، متن کوتاه تولدت مبارک خواهر عزیزم

متن تولدت مبارک خواهرم کوتاه متن تولدت مبارک خواهرم کوتاه ، متن کوتاه تولدت مبارک خواهر عزیزم همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …

شعر تسلیت مادر زن ، شعر و متن تسلیت برای مادر زن داداش

شعر تسلیت مادر زن ، شعر و متن تسلیت برای مادر زن داداش

شعر تسلیت مادر زن شعر تسلیت مادر زن ، شعر و متن تسلیت برای مادر زن داداش همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …

اشعار عاشقانه حسین جنتی

اشعار عاشقانه حسین جنتی ؛ مجموعه ای از عاشقانه ترین اشعار حسین جنتی

اشعار عاشقانه حسین جنتی ؛ مجموعه ای از عاشقانه ترین اشعار حسین جنتی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

اشعار عاشقانه حسین جنتی

چندان دلم شکسته

که دیگر عجیب نیست،

آید صدایِ شیشه

اگر از دهانِ من!

‌((حسین جنتی))

⇔⇔⇔⇔

شعر پاییز حسین جنتی

می کشتمت!

وساطت ایمان اگر نبود

پروای نان و پاس نمکدان

اگر نبود

بی شانه ی تو

سر به کجا می گذاشتم

ای نارفیق

کوه و بیابان اگر نبود

بیشتر بخوانید : شعر درباره صلح از سعدی ، شعر مولانا در مورد صلح و دوستی

شعر حسین جنتی

پیراهنم به دادِ منِ

تنگدل رسید،

خود سینه می شکافت،

گریبان اگر نبود!

در رفته بود این جگر

از کوره، بی گمان

همراهِ صبر،

همتِ دندان اگر نبود!

⇔⇔⇔⇔

اشعار حسین جنتی

از این جهان سفله

به یک خیزش بلند،

رد می شدیم،

تنگی دامان اگرنبود!

می گفتمت چه دیده ام

و چیست در دلم،

این ترسِ خنده آورم

از جان اگر نبود!

“حسین جنتی”

⇔⇔⇔⇔

اشعار عاشقانه حسین جنتی

ای بوسه ی تو

باطلِ سِحرِ حیای من

وِی دکمه دکمه

منتظرِ دست های من

شرمنده ام

اگر نفست تنگ می شود

از بوسه های پشتِ همِ

بی هوای من!

جان می رسید

بر لبت از دیدنِ خودت

بودی اگر هرآینه

امروز جای من

بیشتر بخوانید : شعر مولانا در مورد صلح و دوستی ، متن و شعر درباره صلح از سعدی

شعر پاییز حسین جنتی

دودش ز چشم های سیاهت

بلند شد

آهی که سرمه ریخت

به زنگِ صدای من

نفرین به من

اگر که ملایک شنیده اند

جز آرزوی داشتنت

در دعای من

⇔⇔⇔⇔

شعر حسین جنتی

رازی بزرگ بودی

و پنهان ز چشم خلق

غافل که برملا شدی

از ردپای من!

هستی نخی ست در نظرم ،

بسته بر دو میخ

یک سو وفای توست

دگرسو وفای من!

((‏حسین جنتی‬))

⇔⇔⇔⇔

اشعار حسین جنتی

پی یک اشتباه ناجورم!

باغ ممنوع سیب می خواهم!

تا بفهمند نازنین منی،

قد زلفت رقیب می خواهم!

مادرم گفت: دل نبند و برو،

هرکجا روی نازنینی هست

آه مادر، دلم زدستم رفت،

ختم امن یجیب می خواهم!

بیشتر بخوانید : صلح در شعر حافظ ، متن شعر حافظ در مورد صلح و دوستی

اشعار عاشقانه حسین جنتی

پدرم گفت: بچه جان بس کن!

حرفهای عجیب می شنوم!

آه آری پدر، عجیب، عجیب،

خاطرش را عجیب می خواهم!!

باز فر می خورند دور سرم،

این قوافی: حبیب،عجیب، غریب…

آه مادر، پدر، مریض شدم،

به گمانم طبیب می خواهم!

⇔⇔⇔⇔

شعر پاییز حسین جنتی

بعد ازین عاشقانه خواهم گفت،

بعد ازین قهوه خانه خواهم رفت!

باغ ممنوع سیب پیشکشم!

دود نعنا دوسیب می خواهم!!!

حسین جنتی

⇔⇔⇔⇔

شعر حسین جنتی

بیشه ای سوخته

در قلبِ کویری ست، منم!

وندر آن بیشه ی آتش زده

شیری ست، منم!

ای فلک! خیره به روئین تنی ات

چشم مدوز،

راست در ترکشِ رستم

پَرِ تیری ست منم!

بیشتر بخوانید : شعر غمگین در مورد ایران ، متن و شعر در مورد ایران از حافظ

اشعار حسین جنتی

تا قفس هست

مرا لذت آزادی نیست،

هرکجا در همه آفاق اسیری ست

منم!

زندگی سنگ عظیمی ست،

ولی می شکند

که روان زیرِ پِی اش

جوی حقیری ست، منم!

⇔⇔⇔⇔

اشعار عاشقانه حسین جنتی

در پِی آبِ حیاتی؟

به خرابات برو

– خسته از عُمر – در آن

زاویه پیری ست، منم!

گرچه دور است

ولی زود عیان خواهد شد

آنچه کوه است در آن دامنه،

دیری ست منم!

حسین جنتی

⇔⇔⇔⇔

شعر پاییز حسین جنتی

چنین‌غریب،

چرا تخته‌بندِ تن شده‌ام؟

چه‌کرده‌ام که

گرفتارِ زیستن شده‌ام؟!

سخن چو در دهنم بود،

بنده‌ی‌من بود

گریخت از دهن

و بنده‌ی سخن شده‌ام!

تفاوت از کفِ‌دریاست

تا به سقفِ فلک،

میانِ آنچه خداخواست

وینکه من شده‌ام!

به گیوه‌شُستنِ

هیزم‌شکن نمی‌ارزم،

درختِ بی‌ثمرِ رُسته

در لجن شده‌ام!

‌((حسین جنتی))

بیشتر بخوانید : شعر در مورد ظلم و فقر ، متن در مورد ظلم و بی عدالتی

شعر حسین جنتی

گفت:دینت چیست؟

گفتم:اهلِ ایمانم هنوز

از مسلمانان ملولم!

پس مسلمانم هنوز !

((حسین جنتی))

آخرین بروز رسانی در : جمعه 1 مهر 1401
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.