متن درباره سرسبزی بهار ، متن بلند و کوتاه ادبی درباره بهار و شکوفه های بهاری - پارسی زی
متن در مورد برف ، متن در مورد برف انگلیسی + متن فلسفی در مورد برف

متن در مورد برف ، متن در مورد برف انگلیسی + متن فلسفی در مورد برف

متن در مورد برف متن در مورد برف ، متن در مورد برف انگلیسی + متن فلسفی در مورد برف همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …

پیامک سیزده بدر مبارک ، کپشن عاشقانه سیزده بدر + متن و تصاویر سیزده بدر

پیامک سیزده بدر مبارک ، کپشن عاشقانه سیزده بدر + متن و تصاویر سیزده بدر

پیامک سیزده بدر مبارک پیامک سیزده بدر مبارک ، کپشن عاشقانه سیزده بدر + متن و تصاویر سیزده بدر همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

متن در مورد سربازی رفتن پسر ، متن زیبا در مورد پایان خدمت سربازی برادر و رفیق

متن در مورد سربازی رفتن پسر ، متن زیبا در مورد پایان خدمت سربازی برادر و رفیق

متن در مورد سربازی رفتن پسر متن در مورد سربازی رفتن پسر ، متن زیبا در مورد پایان خدمت سربازی برادر و رفیق همگی در …

متن درباره سرسبزی بهار

متن درباره سرسبزی بهار ، متن بلند و کوتاه ادبی درباره بهار و شکوفه های بهاری

متن درباره سرسبزی بهار ، متن بلند و کوتاه ادبی درباره بهار و شکوفه های بهاری همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

متن درباره سرسبزی بهار

پیراهن از شکوفه

که پوشیده ای

باد عاشقت میشود ..

محبوبکم گلبرگ ها

هم مال تو بیا تا برویم……

⇔⇔⇔⇔

متن در مورد سرسبزی بهار

بهار

جشن طبیعت است

در پایان هر روز بهار،

باید خاک را بوئید.

بیشتر بخوانید : شعر در مورد گچساران ، شعر درباره شهر گچساران و زاگرس و بلوط لری

شعر درباره سرسبزی بهار

حواست به حالِ بهار هست؟!

نه باران می‌ خواهد

نه موسیقی و شعر

ذاتش انگیزه‌ دل‌ دادن است

حواست به ساعت روی دیوار هست؟!

این روزها برای حرف‌ های عاشقانه

زود هم که بجنبی باز دیر می‌ شود

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره سرسبزی و بهار

بهار

گل نیست

شکوفه نیست

نه سبزه وُ

نه سفره‌ی هفت‌سین.

بهار

تویی که هر سال

تکرار می‌شوی

تکراری اما، نه!

⇔⇔⇔⇔

متن درباره سرسبزی بهار

بهار زمانی است که تو با منی

و شکوفه‌ های احساسم

کنار تو شکفته شود

عشق من !

بهار تکرار لحظه‌ های بودن توست …

بیشتر بخوانید : شعر در مورد استان گلستان ، شعر کوتاه در مورد استان گلستان و شعر محلی

متن در مورد سرسبزی بهار

دلم می خواهد باران ببارد

و صدای پاهایت را

قطره های باران

به خانه ام بیاورند

بهار بیا …

که من بی تاب

شقایق های توام

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره سرسبزی بهار

هنوز منتظرم

با بهار برگردی

اگرچه رنگ زمستان گرفته

سالِ خودم……

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره سرسبزی و بهار

قهوه ات را بنوش بی دغدغه ی فردایی

که آمدنش را هیچ تقویمی تضمین نکرده است !

قهوه ات را بنوش و فکر کن از گندمزارهای دیروز چه مانده است؟

از باغ های سیب شهریور؟ از شکوفه های انار؟

قهوه ات را گرم بنوش بی خیال فصلی که در راه است

دیگر زمستان چه می تواند بکند با برگ هایی که طعم پاییز را چشیده اند

بیشتر بخوانید : شعر در مورد میبد ، شعر زیبا و کوتاه در مورد میبد استان یزد

متن درباره سرسبزی بهار

به پیرامون خود مینگرم

و درختان پر ازشکوفه را میبینم

غروب صورتی رنگ

و کودکان خندان وپرنشاط را

⇔⇔⇔⇔

متن در مورد سرسبزی بهار

کاش با تو نسبتی داشتم…

مثل بهار، که با شکوفه پرتقال

بوی خاک، که با قطره های باران

یا اندوه، که با سکوتِ ماه

کاش با تو نسبتی داشتم…

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره سرسبزی بهار

بهار همین جاست

حوالی عطر گیسویش

روی این گونه‌ های گل کرده

و دور و بر همین دست‌ های لطیف

می‌ دانی!

بهار همین کنار هم بودن‌ هاست

بیشتر بخوانید : شعر در مورد اربعین ، کودکانه و پای پیاده و پیاده روی اربعین برای زائر کربلا برقعی

شعر درباره سرسبزی و بهار

فصل ها را بهم ریخته ای!

مگر موعد آمدنت

زمستان نیست؟

پس چرا دلم

پر از شکوفه های بهار شده!…

⇔⇔⇔⇔

متن درباره سرسبزی بهار

بهار را ببین چگونه

از خود می‌ تکاند برگ‌ های فرسوده را

تو هم جوانه‌ ای بزن

سبز شو!

بهار ادامه‌ لبخندهای تو خواهد بود …

⇔⇔⇔⇔

متن در مورد سرسبزی بهار

بهار می تواند

نام تو باشد

وقتی که در همهمه ی سبزِ دلم

دوستت دارم هایت شکوفه می زنند…

بیشتر بخوانید : شعر در مورد سحر ، سحرگاه برای عشقم سحر ماه رمضان و اسم سحر

شعر درباره سرسبزی بهار

باران؛

کاش تو یارم بودی

با تو

هوایم همیشه بهاری‌ست…

⇔⇔⇔⇔

بهار که از راه می‌رسد

جوانه سر می‌زند، شکوفه می شکفد

باران نم‌نم می بارد آسمان نفس می کشد

بهار که از راه می‌رسد

زمین سبز می‌شود بلبل نغمه خوان می‌شود

روز نو می‌شود سال نکو می‌شود

اما… تو چطور؟

اگر شکوفه شکوفه بروید

و دریغ از شکوفه لبخندی که بر لبانت بنشیند چه؟

اگر زمین زمین سبز شود

و هنوز برگ‌های پاییزی سنگفرش دلت باشد چه؟

اگر باران باران طراوت ببارد

و هنوز خاکستر غم و یاس بر شیشه دلت باشد چه؟

اگر روز روز نو شود

ولی چشم‌هایت به عادت و کهنگی گشوده شود چه؟

اگر گرما گرما مهربانی با طلوع خورشید

بتابد و تو همچنان دل به سرما سپرده باشی چه؟

اگر بهار بهار بیاید و تو زمستان باشی؟

بیا و وجودت را به دست مهربان بهار بسپار تا زندگی را در تو جاری کند

تا… بهار شوی

بیا و چون بهار طراوت و شکفتن و لبخند و مهربانی و زیبایی و سبزی و تازگی را به هر که دل به زمستان سپرده هدیه کن

که بهار می‌آید و می‌رود اما تو در تابستان و پاییز و زمستان هم که بمانی بهار آفرین خواهی شد

بیا و تو بهار آفرین باش

تا دشت دشت مهربانی بروید

هزار هزار خنده بشکفد

باران باران محبت ببارد

تـــــو بــــهار آفریـــن بـــــاش

آخرین بروز رسانی در : پنج شنبه 25 آذر 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.