شعر فی البداهه ملک الشعرا بهار و اشعار زیبای ملک الشعرا بهار
رفیق پشت سرما حرف نزن ، پشت سرم حرف نزن جلوم بگو
رفیق پشت سرما حرف نزن رفیق پشت سرما حرف نزن ، پشت سرم حرف نزن جلوم بگو همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …
متن ولادت امام سجاد ، ع مبارک + دلنوشته و جمله در وصف امام سجاد
متن ولادت امام سجاد متن ولادت امام سجاد ، ع مبارک + دلنوشته و جمله در وصف امام سجاد همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …
جملات زیبای دوستانه انگلیسی ، جملات انگلیسی درباره دوست داشتن
جملات زیبای دوستانه انگلیسی جملات زیبای دوستانه انگلیسی ، جملات انگلیسی درباره دوست داشتن همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم …
شعر فی البداهه ملک الشعرا بهار
شعر فی البداهه ملک الشعرا بهار ؛ اشعار زیبای ملک الشعرا بهار همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر فی البداهه ملک الشعرا بهار
امتحان از این قرار بود که بهار میبایست
در مجلسی حضور پیدا کند و
با واژههایی که به او گفته میشد،
از خود رباعی بسراید که دربرگیرنده همۀ آن واژه ها باشد.
اولین سری واژهها از این قرار بود:
خروس ، انگور ، درفش ، سنگ
و بهار اینچنین سرود :
برخاست خروس صبح برخیز ای دوست
خون دل انگور فکن در رگ و پوست
عشق من و تو قصۀ مشت است و درفش
جور تو و دل ، صحبت سنگ است و سبوست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر ملک الشعرا بهار
گل رازقی ، سیگار ، لاله ، کشک
و بهار چنین سرود :
ای برده گل رازقی از روی تو رشک
در دیدۀ مه ز دود سیگار تو اشک
گفتم که چو لاله داغدار است دلم
گفتی که دهم کام دلت یعنی کشک
بیشتر بخوانید : شعر گل آفتابگردان مولانا ؛ اشعار زیبای مولانا درباره گل آفتابگردان
شعرهای ملک الشعرا بهار
سپس واژه های :
تسبیح ، چراغ ، نمک ، چنار
بهار سرود :
با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار
گفتا ز چراغ زهد ناید ا نو ا ر
کس شهد ندیده است در کام نمک
کس میوه نچیده است از شاخ چنار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اشعار ملک الشعرا بهار
بهار خود می گوید : در آن مجلس جوانی بود طناز و خودساز که از رعنایی به رعونت ساخته
و از شوخی به شوخگنی پرداخته با این امتحانات دشوار و رباعیات بدیهه باز هل من مزید گفته و چهارچیز دیگر به کاغذ نوشت
و گفت تواند بود که در آن اسامی تبانی شده باشد و برای اذعان کردن و ایمان آوردن من ، بایستی بهار این چهار چیز را بسراید :
آینه ، اره ، کفش ، غوره
من برای تنبیه آن شوخ چشم دست اطاعت بر دیده نهاده ،
وی را هجایی کردم که منظور آن شوخ هم در آن هجو به حصول پیوست و آن این است :
چون آینه نورخیز گشتی احسنت !
چون اره به خلق تیز گشتی احسنت!
در کفش ادیبان جهان کردی پای
غوره نشده مویز گشتی احسنت!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر فی البداهه ملک الشعرا بهار
به راه زنان دانه دل مپاش
فریبنده جفت مردم مباش
زن پارسا را مگردان ز راه
که از رهزنی بدتر است این گناه
روان را گناه گران آورد
بس آسیب در دودمان آورد
بیشتر بخوانید : شعر گل آفتابگردان شفیعی کدکنی ؛ اشعار زیبای شفیعی کدکنی در مورد گل آفتابگردان
شعر ملک الشعرا بهار
بر دل من گشت
عشق نیکوان فرمانروا
اشک سرخ من دلیل
و رنگ زرد من گوا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعرهای ملک الشعرا بهار
همی نالم به دردا، همی گریم به زارا
که ماندم دور و مهجور، من از یار و دیارا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اشعار ملک الشعرا بهار
گهی با دزد افتد کار
و گاهی با عسس ما را
نشد کاین آسمان راحت گذارد
یک نفس ما را
بیشتر بخوانید : جملات عاشقانه ناب ؛ مجموعه ای از جملات زیبا و عاشقانه
شعر فی البداهه ملک الشعرا بهار
دوست میدارم من این نوروز فرخفال را
تاکنم نو بر جبین خوبرویان سال را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر ملک الشعرا بهار
خامشی جُستم
که حاسد مرده پندارد مرا
وز سر رشگ و حسد
کمتر بیازارد مرا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعرهای ملک الشعرا بهار
نیستی رنگم چنین و نیستی اشکم چنان
گر بر این دل نیستی عشق بتان فرمانروا
بیشتر بخوانید : شعر در مورد شب تنهایی ؛ مجموعه اشعار شاعران درباره شب تنهایی
اشعار ملک الشعرا بهار
الا ای باد شبگیر،
ازین شخص زمینگیر
ببر نام و خبر گیر،
ز یار نامدارا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر فی البداهه ملک الشعرا بهار
خواهی ار با فال میمون بگذرد روز تو خوش
برگشا هر صبحدم از دفترگل فال را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر ملک الشعرا بهار
مردمان از چشم بد ترسند
و من از چشم خوب
حق ز چشم خوب مهرویان
نگهدارد مرا
بیشتر بخوانید : شب در شعر سعدی ؛ گلچینی از اشعار سعدی درباره شب
شعرهای ملک الشعرا بهار
مهربان بودم، به جان خود شدم نامهربان
پارسا بودم، به کار دین شدم ناپارسا