متن چشمانم را میبندم ، متن کوتاه درباره چشمان بسته + گاهی چشمانم را میبندم - پارسی زی
شعر برای تبریک بهار ، و نوروز + شعر زیبا و کوتاه حافظ برای تبریک بهار

شعر برای تبریک بهار ، و نوروز + شعر زیبا و کوتاه حافظ برای تبریک بهار

شعر برای تبریک بهار شعر برای تبریک بهار ، و نوروز + شعر زیبا و کوتاه حافظ برای تبریک بهار همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …

شعر درباره چشم و ابرو ؛ مجموعه ای از اشعار زیبا درباره چشم و ابرو

شعر درباره چشم و ابرو ؛ مجموعه ای از اشعار زیبا درباره چشم و ابرو

شعر درباره چشم و ابرو شعر درباره چشم و ابرو ؛ مجموعه ای از اشعار زیبا درباره چشم و ابرو همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …

متن زیبا برای بهترین دوست قدیمی ، متن دلگرمی دوست و رفیق فابریک

متن زیبا برای بهترین دوست قدیمی ، متن دلگرمی دوست و رفیق فابریک

متن زیبا برای بهترین دوست قدیمی متن زیبا برای بهترین دوست قدیمی ، متن دلگرمی دوست و رفیق فابریک همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این …

متن چشمانم را میبندم

متن چشمانم را میبندم ، متن کوتاه درباره چشمان بسته + گاهی چشمانم را میبندم

متن چشمانم را میبندم ، متن کوتاه درباره چشمان بسته + گاهی چشمانم را میبندم همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

متن چشمانم را میبندم

چشمانم را میبندم… و تورا همچون یک پری میبینم….

و غرق در خوشحالی میشوم… چشمانم را میبندم…

و عاشقانه تر از همیشه فریاد میزنم… فریاد میزنم دوستت دارم تا ابد…

چشمانم را میبندم به این امید که اگر باز شد…

تو را روبرویم بیبنم.. چشمانم را میبندم که جز تو هیچکس را نبینم…

چشمانم را میبندمو عاشقانه پرستشت میکنم..

به چشمان تو نازنینم قسم

که چشمم چشمی جز چشمت نبیند…

⇔⇔⇔⇔

متن درباره چشمانم را میبندم

چشمانم را آرام میبندم،

صدایت در گوشم میپیچد.

طنین خنده هایت همه جا را پر میکند.

بی اختیار لبخند میزنم،

ولی صدایت دورو دورتر میشود

و من به یاد میاورم که باز هم تو نیستی

بیشتر بخوانید : شعر در مورد تسلیت دایی ، شعر و متن کوتاه مرگ دایی عزیزم + متن زیبا برای دایی

متن کوتاه چشمانم را میبندم

دیگر اشکانم را ارزان نمی فروشم

دیگر صدایم را بی حاصل نمی بازم

دیگر گوشهایم را بیهوده خسته نمی کنم

دیگر دستهایم را برایش تکان نمی دهم

-آری از این زندان بی حصار خسته شدم .

من دیگر چشمانم را می بندم.

⇔⇔⇔⇔

متن نوشته چشمانم را میبندم

چشم هایم را میبندم…

و به تو می اندیشم…

و در تاریکی

تو را همچون نوری میبینم…

⇔⇔⇔⇔

متن چشمانم را میبندم

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید

بیشتر بخوانید : شعر در مورد جنون ، دوبیتی و شعر کوتاه درباره دیوانگی و جنون عشق و موانع عشق

متن درباره چشمانم را میبندم

بیا باهم یک بازی قشنگ کنیم

که جایزه ش بوسه باشد

مثلا چشمهایم را از پشت سرم بگیر

و بگو من کی ام؟

هرجواب اشتباه یک بوسه

نامردم اگر اسم

همه هفت میلیارد انسان دنیا را صدا نزنم

⇔⇔⇔⇔

متن کوتاه چشمانم را میبندم

فریاد فاصله بین من تو تا به اوج قله ی تنهاییم قدم نهاده ،

و من از همان جا بوی خون احساسم را استشمام می کنم

خیانت باز دلت را چنگ می زند و تو بی تفاوت از نگاه خورشید

در دل شب فرو می روی ،من از همان جا چشمانم را میبندم

تا به راحتی خنجرت را فرو کنی …

⇔⇔⇔⇔

متن نوشته چشمانم را میبندم

سخت ترین کارِ دنیا

چشم پوشی از کسی است

که بخاطرش چشم هایت را

بر روی همه بستی.

بیشتر بخوانید : شعر در مورد آهن ، شعر آهن و فولاد + شعر کودکانه آهنربا و لطیفه آهن زنگ نزن

متن چشمانم را میبندم

زیبایی هنر،

راز و رمز زندگی است.

زیبایی در چشم نیست،

بلکه در ذهن است.

⇔⇔⇔⇔

متن درباره چشمانم را میبندم

تو تنهایی‌ ات را شعر میکنی!

او دود، دیگری سکوت…

اما، من رو برمیگردانم

و با آستینِ پیراهنم چشمهایم را

پاک میکنم..

⇔⇔⇔⇔

متن کوتاه چشمانم را میبندم

چقدر سیاه است !

دلت را نمی گویم …

با چشمهایت هم نیستم ؛

موهایت حلقه حلقه

زنجیر پابندم کرده

بیشتر بخوانید : شعر در مورد حسرت ، شعر درباره حسرت دیدار و زندگی + حسرت کربلا و عشق

متن نوشته چشمانم را میبندم

چشمانم را میبندم،

آرام آرام

یادت زیر پلک هایم

ورق میخورد.

⇔⇔⇔⇔

متن چشمانم را میبندم

چشم هایم را میبندم… تا احساسم را به تو بیان کنم…

انگاه که یادت در ذهنم میاید قلبم تند تر از همیشه میزند…

چشم هایم را میبندم….

تا غرق در رویایه شیرینی که تو در ان هستی شوم…

کاش چشمانم را میبستم و تو همیشه بودی…

⇔⇔⇔⇔

متن درباره چشمانم را میبندم

شبها

چشمهایم را میبندم

که بخوابم

ناخواسته به ذهنُ خیالم میایی

نور افتاب به چشم هایم میتابد

و من هنوز بیدارم…

بیشتر بخوانید : شعر در مورد مهتاب ، متن و شعر عاشقانه برای اسم مهتاب + توصیف مهتاب

متن کوتاه چشمانم را میبندم

ستاره هایم را در دریا گم کرده ام

طوفانهایم را در آسمان

ماهی را در صحرا لاله را در دریا

صدایم را در مدادم

مدادم را در نوایم

آری من خود را گم کرده ام !!!!!!!!!!!

خود را اسیر طوفانهای کویری کردم

خود را اسیر سرابهای خیالی کردم

من خویش را با هیچ هم آوا کرده ام.

من دیگر چشمانم را میبندم

⇔⇔⇔⇔

بعدها تاریخ می‌گوید

که چشمانت چه کرد؟

با منِ تنهاتر

از ستار خانِ بی سپاه!

آخرین بروز رسانی در : سه شنبه 11 آبان 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.