شعر در مورد همدان ، ادبیات بومی همدان و وصف شهر همدان - پارسی زی
متن تسلیت به رفیق بابت فوت خواهر ، متن غمگین در مورد سالگرد فوت خواهر

متن تسلیت به رفیق بابت فوت خواهر ، متن غمگین در مورد سالگرد فوت خواهر

متن تسلیت به رفیق بابت فوت خواهر متن تسلیت به رفیق بابت فوت خواهر ، متن غمگین در مورد سالگرد فوت خواهر همگی در سایت …

متن دوستی کودکانه ، متن زیبا و طولانی در مورد دوستی پاک و بامرام

متن دوستی کودکانه ، متن زیبا و طولانی در مورد دوستی پاک و بامرام

متن دوستی کودکانه متن دوستی کودکانه ، متن زیبا و طولانی در مورد دوستی پاک و بامرام همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …

شعر در مورد صبحانه کودکانه و مجموعه اشعار زیبا کودکانه درباره صبحانه

شعر در مورد صبحانه کودکانه و مجموعه اشعار زیبا کودکانه درباره صبحانه

شعر در مورد صبحانه کودکانه شعر در مورد صبحانه کودکانه ؛ مجموعه اشعار زیبا کودکانه درباره صبحانه همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …

شعر در مورد همدان

شعر در مورد همدان , شعر در مورد شهید همدانی , شعر کوتاهی در مورد همدان , شعر در مورد ادبیات بومی همدان

با مجموعه شعر در مورد همدان ، اشعاری زیبا در مورد ادبیات بومی همدان ، زیباترین شعر در وصف شهر همدان در سایت پارسی زی همراه باشید

اشعار همدان

آمد آن شاهد دل برده و جان بازآورد

جانم از نو به تن آن جان جهان بازآورد

اشک غم پاک کن ای دیده که در جوی شباب

آب رفته است که آن سرو روان بازآورد

نوجوانی که غم دوری او پیرم کرد

باز پیرانه سرم بخت جوان بازآورد

گل به تاراج خزان رفت و بهارش از نو

تاج سر کرد و علیرغم خزان بازآورد

پرئی را که به صد آینه افسون نشدی

دل دیوانه به فریاد و فغان بازآورد

دست عهدی که زدش بر در دل قفل وفا

درج عفت به همان مهر و نشان بازآورد

تیر صیاد خطا رفت و ز دیوان قضا

پیک راز آمد و طغرای امان بازآورد

شهریارا ز خراسان به ری آوردش باز

آن خدائی که هم او از همدان بازآورد

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پسر ، بچه های خوب و خوشتیپ پسر عمو و پسر خاله کوچولو

مسافر همدان

مسافری که به رخ اشک حسرتم بدواند

دلم تحمل بار فراق او نتواند

در آتشم بنشاند چو باکسان بنشیند

کنار من ننشیند که آتشم بنشاند

چه جوی خون که براند ز دیده دل شدگان را

چو ماه نوسفر من سمند ناز براند

به ماه من که رساند پیام من که ز هجران

به لب رسیده مرا جان خودی به من برساند

بسوز سینه من بین که ساز قافیه پرداز

نوای نای گرهگیر دل شکسته نخواند

چه نالی ای دل خونین که آن شکوفه خندان

زبان مرغ حزین شکسته بال نداند

دلم به سینه زند پر بدان هوا که نگارین

کتابتی بنوسید کبوتری بپراند

من آفتاب ولا جز غمام هیچ ندانم

مهی که خود همه دان است باید این همه داند

بهر چمن که رسیدی بگو به ابر بهاری

که پیش پای تو اشگی بیاد من بفشاند

به وصل اگر نرهم شهریار از غم هجران

کجاست مرگ که ما را ز زندگی برهاند

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پشتکار ، و تلاش و موفقیت و توانایی انسان

آخه شی شد که شدم عاشق و بیمار، ننه؟

پَ چا اِفتاد به دلُم کشمکشِ یار، ننه؟

شِوا هیش خو نِدارم نیمیِلَم مِجه رو هم

دو تا چشمای مَ میپا در و دیوار، ننه

شعر در وصف همدان

چُتِلی مَ می نیشم تا بیوینم یار میا؟

یار کُپُّل مُپُلُم وا ننه گلنار میا؟

اُ که رفته بخِره وسمه اَ بازار میا؟

سِرِ راش مَ می نیشم تا به شوِ تار ننه

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

می شه یی شو بیایه روی گُلارام بینیشه؟

می شه یی شو پَلو مَ اُنی که ماخام بینیشه؟

مثه شو پره بشه ساکت و آرام بینیشه

آخه ایجوری میشه بختِ مَ بیدار ننه

بیشتر بخوانید : شعر در مورد تنهایی ، مرد و زن و غم و غربت و شب و خدا از سهراب بهتر است

می شه یی دفه خدا، یار  وا چشمای سیا

گرد وا گردی بشه به مِنه بیچاره بپا؟

شی میگم مَ؟ نیمی دانم! مَ کوجا و اُ کوجا؟

یارِ مَ کی میشه پَ یارِ بِفادار ننه؟

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

میان محله مان شمّ و چراغه ننه جان

یارِ مَ یار که نیسِش سمبل باغه ننه جان

لواش قیطانیه و ریزه دماغه ننه جان

عیبش اینه که وا مَ میره کلنجار، ننه!

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

ساکت! ا َسا بگو وا یار که: دیوانه منم

عاشقم عاشقِ دیمت، تو میدانی و ننم

هر چی کردم ندانستم مَ ازت دل بکنم

عاشقی ام بیوینا! داده دِسُم کار ننه

شعر ادبیات بومی همدان

خلاصه بگم همچی اینجا به میدان ختم میشه

هر جا بری بازم سر از میدان در میاری.

خلاصه همدان شهر منه

یه تومن ،یه تومنه.

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

راه همدان بدیده پویی

هذا البلد امینش گویی

خضرش مثال کعبه دانی

اروندش ابوقیس خوانی

کوهی حجرش جواهر پاک

میخ زمین و ستون افلاک

کار همدان چه دست بالاست

کاروند قرارگاه عنقاست

شعر در مورد همدان از شاعران بزرگ

کردیم دوا داغ فراق همدان را

زن‌هار نگویند کلیم از همدان نیست

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پروانه ، شدن و شمع و گل و بهار و پیله کودکانه از حافظ

فخر بر شیراز مکن ‌ای خاک اکباتان زمفتون

چون به مهد خویش رشک سعدی شیراز داری

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

با لاله‌های وحشی الوند

دل چرا یاور هوای نرگس شیراز می‌کند؟

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

در دامن الوند که همسنگ جنانست

شهری است چو فردوس که نامش همدان است

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

من آن اسپیده بازم همدانی

که لانه دارم اندر که نهانی

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

پرسید عزیزی که اهل کجایی

گفتم بولایات علی، کز همدانم

نی آن همدانی که ندانند علی را

من زان همدانم که علی را همدانم

بیشتر بخوانید : شعر در مورد پیری ، مادر و جوانی و تنهایی شهریار

خود کل عراق مهد جان هاست

اما همدان بهار معناست

چون در همدان مفر گرفتی

خط همه دان که برگرفتی

⇔⇔⇔⇔

راه همدان به دیده پویی

هذا البلد امینَش گویی

خضرش مثال کعبه دانی

اروندش ابوقیس خوانی

کوهی حجرش جواهر پاک

میخ زمین و ستون افلاک

کار همدان چه دست بالاست

کاروند قرارگاه عنقاست

خاقانی

با تشکر از سرکار خانم مهندس شیوا مساحی بابت شعر های خوبشون در مورد همدان

آخرین بروز رسانی در : دوشنبه 8 آذر 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.