شعر در مورد کرمانشاه ، به زبان کردی و شعر فارسی در وصف کرمانشاه و بیستون - پارسی زی
پروفایل مشکی برای فوت پدر بزرگ ، پروفایل دلتنگی دختر برای پدر فوت شده

پروفایل مشکی برای فوت پدر بزرگ ، پروفایل دلتنگی دختر برای پدر فوت شده

پروفایل مشکی برای فوت پدر بزرگ پروفایل مشکی برای فوت پدر بزرگ ، پروفایل دلتنگی دختر برای پدر فوت شده همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم …

متن در وصف تولد خودم ، متن ادبی و فلسفی در مورد خودم

متن در وصف تولد خودم ، متن ادبی و فلسفی در مورد خودم

متن در وصف تولد خودم متن در وصف تولد خودم ، متن ادبی و فلسفی در مورد خودم همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب …

متن برای فوت پدربزرگ خودم ، شعر در وصف پدربزرگ فوت شده

متن برای فوت پدربزرگ خودم ، شعر در وصف پدربزرگ فوت شده

متن برای فوت پدربزرگ خودم متن برای فوت پدربزرگ خودم ، شعر در وصف پدربزرگ فوت شده همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که …

شعر در مورد کرمانشاه

شعر در مورد کرمانشاه ، به زبان کردی و شعر فارسی در وصف کرمانشاه و بیستون

شعر در مورد کرمانشاه ، به زبان کردی و شعر فارسی در وصف کرمانشاه و بیستون همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

این باد باختر است

بادی که از نخلستان‌های قصرشیرین گذشته است

از گردنه‌ پاتاق.

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد کرمانشاه

در کرمانشاه که باشی

باد باختری گفتاری از آنوبانینی

با خود می‌آورد گفتاری

از کل داوود بابا یادگار.

بیشتر بخوانید : شعر در مورد اصفهان ، نصف جهان و زیبا و کودکانه از شاعران معروف

شعری در مورد کرمانشاه

در کرمانشاه که باشی

باد باختری

غرب‌های تمام زمان‌ها را

در هوا می­‌پیچاند

با هم درمی‌آمیزد

و یادبادی از دالاهو

از تاق گرا برمی‌آورد.

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد کرمانشاه

باد باختری

در روزهایی از سال

با هوره

با سرنا و دهل

آوایی به گوش کرماشان می‌رساند

که رنج است

که لبخند

لبریز از الوند و ریجاب

لبریز از غرب.

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شهر کرمانشاه

تو ای کرمانشهان،ای شهر شیرین

تو گویای تمدن های دیرین

توشهری جاودان و لاله گونی

سرافرازی و همچون تیسفونی

بیشتر بخوانید : شعر در مورد هجرت ، مسافرت و مهاجرت کردن و جدایی

شعر درباره کرمانشاه

هزاران ساله آثار فراوان

نموده چرخ گردون در تو پنهان

زگوتی و ز کاسیها و لولا

ز کردوخی و مانایی و اولا

ز تاهید و پرستشگاه آذر

ز آثار کهن آن مهر پرور

⇔⇔⇔⇔

شعر کردی در مورد کرمانشاه

ز دوران کهن تا عصر حاضر

هزاران ساله تاریخت به خاطر

همه آثارشان کرمانشهان است

که خود گویای تاریخ جهان است

گواهم مندرج در بیستون است

که نام داریوش در آن ستون است

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد استان کرمانشاه

زگهواره ز گوران قلعه شاهین

ز سر میل کرند و قصر شیرین

ز پاطاق و ز ریجاب و ز سرپل

بروید در بهاران لاله و گل

ز کوه بیستون و طاق بستان

شده کرمانشهان چون باغ و بستان

بیشتر بخوانید : شعر در مورد انتظار ، یار و معشوق و عشق + انتظار کشیدن بیهوده

شعر زیبا در مورد کرمانشاه

به طاق بوستان و طاق گرا

به ایوان مداین طاق کسری

به آن رود خروشان دالاهو

به ذکر یا علی گویان خداجو

به آن مرصاد و آن رزمندگانش

که جاوید بماند نام و نشانش

⇔⇔⇔⇔

شعر درمورد کرمانشاهی

دلیرانت چو شیرانند به بیشه

همه آریایی کُردند ز ریشه

اگر دشتت سراسر گشته سنبل

به خون آن شهیدان غرقه در گل

که هست کرمانشهان تاریخ بیدار

ز بهر حفظ ایران کرده پیکار

⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد استان کرمانشاه

همیشه سر فراز و استوار است

که خاک این وطن را پاسدار است

فدای ذره ذره خاک پاکت

که در غرب وطن شد جایگاهت

بیشتر بخوانید : شعر در مورد بوسه ، عاشقانه یار بر پیشانی و لب عشق و معشوق

شعری در مورد شهر کرمانشاه

در بیستون، فرهاد را باید خبر سازند

گویا صدای تیشه اش با باد می آید

فرهاد هم باید بیاید از فراز کوه

از قصر شیرین ناله و فریاد می آید.

⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ادبیات بومی کرمانشاه

شـاری کــرمـاشـان پــر لـه گـوهـره

آو و خـاکـگـی مـشـک و عـنبـره

چوار فصل و گرد یک و ناو یی استان

یـه کـار خـداس نـه کـار انـسـان

⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شهر کرمانشاه

در بیستون فرهاد را باید خبر سازند

گویا صدای تیشه اش با باد می آید

فرهاد هم باید بیاید از فراز کوه

از قصر شیرین ناله و فریاد می آید

بیشتر بخوانید : شعر در مورد بی اعتمادی ، عشق و بی وفایی و خیانت

شعر درباره کرمانشاهی

خبر زلزله پیچید؛ خدایا کافی ست

حق دل‌پاک‌ترین مردم دنیا این نیست

مادرانِ وطنم غصه فراوان دارند

ای خدا حکمت این زلزله‌ها دیگر چیست؟

⇔⇔⇔⇔

فردای ایران

روزگاری ، بهتر از این ، آرزو دارم ، عزیزان

تا نباشد خاطری ، آزرده در ، فردای ایران

اصل پابر جا شود ، در بین ایرانی ، محّبت

جنگلی سر سبز و خرّم ، گردد این ، صحرای سوزان

پرگشاید ، مرغ دلها ، پشت این ، دیوار سر بی

هم فرود آید بنرمی ، عاشقانه ، کنج ایوان

یک بغل گلهای خوشبو ، نسترن ، لادن و مینو

هدیه گردد با تواضع ، هان ! کرامت دارد انسان

باغ فردوسی که زاهد ، می خورد ، حسرت برایش

می شود از نو مرمّت ، خانه خانه ، طاق بستان

آری ایوان مدائن ، عبرت آمو ز ست ، امّا

عاقبت سامان بگیرد ، هر چه می گردد پریشان

از خرابی ها ، به آبادی رسیدن ، کار دلهاست

من نمی گویم ، بپرسید از خدا ، احوال ایشان

در براندازی غم ، یک لشگر از ، اهل محبّت

خانه آرایی نماید ،‌ بهر تشریفات مهمان

سادگی ، والاترین ، ارزش بُود ، در داوری ها

این دورنگی هم ببازد ، رنگ خود ، پیدا و پنهان

درچنان عهدی ، تبسّم ، می نشیند ، روی لبها

با سرافرازی بپایان ، می رسد هر عهد و پیمان

بی مفسر می شود ، تفسیری از ، این زندگی را

منتسب سازی ، به رفتاری درست ، ‌از روی ایمان

حاش لله ، آن که یکدم ، هر فقیری ، همچو شیدا

در چنان خوانی بماند ، همچنان ، از بی نصیبان

آخرین بروز رسانی در : چهارشنبه 26 آبان 1400
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی زی و لینک مستقیم بلا مانع است.